عدالت موعود
جواد محدّثي
چشم به راه سپيدهايم،
صبح روشن عدالت،
وعدهگاه منتظران قسط مهدوي.
در انتظار دميدن صبحي هستيم خجسته و نوراني، که سيماي صاحب زمان و زمين و منجي انسان و مبيّن دين از «افق انتظار» سر برآورد و انيس دلهاي خسته و مرهم جانهاي سوخته گردد.
او که امام عدل و پيشواي قسط است، اکنون در عصر غيبت، با «حضور غايبانه»اش سراسر زمين و زمان را آکنده است و نام و يادش نيروبخش دلهاست.
کدام اشک شوق و سوز دل است که نشان از آن يادگار علي و فاطمه(عليهماالسلام) ندارد؟!
کدام مجلس و محفل عارفانه، بيياد او سر ميگيرد؟!
امروز، جهان تشنة زلال عدالت مهدوي است.
خورشيد جمال او، هر چند در پس پردة غيبت است، روشناي جان و جهان است.
عطر يادش، مشام جان را معطر ميکند. شوق انتظارش، چراغ اميد را در شبستان تاريک تاريخ بر ميافروزد. نويد آمدنش، به امّتهاي مظلوم و تودههاي دربند، جرأتِ فرياد و توانِ مبارزه و شجاعتِ پنجهافکندن در پنجههاي طواغيت ميبخشد.
او نه تنها «مهدي شيعه» و «مهدي اسلام» که «مهدي بشريّت» است.
وقتي نداي «جاءالحق» از آفاق ظهور و حضور سر دهد، آن روز ديدني است.
آن روز، آواي گرم جبهة ايمان، شنيدني است.
امروز، دلباختگانش، شوق ديدار دارند و دلسوختگانش، داغ انتظار.
آن عزيز موعود، وعدة سر به مُهر الهي است؛ روشناي شبهاي تار و صفابخش روزهاي انتظار.
نام شيرين «اباصالح»، حلاوت بخش کامها و حيات بخش قلبهاست و «نسيم عدل» را در رواق دلها ميافشاند و «قسط و عدل» را همچون روحي جاري در همة عصرها و دورانها ميگسترد.
امروز، نگاهمان را فرش راهش کردهايم، چشمانمان را به افق دوختهايم، تا مگر آن تکسوار از گرد راه برسد و خاک قدومش را توتياي چشمهاي خويش سازيم.
خدا را شکر! به پيشوايي معتقديم که خط روشن ايمان را ترسيم ميکند و جبهة گستردة عدالت را ميگشايد و دادخواه انسان ميگردد.
وارث زمين است و امام زمان.
شبيهترين افراد به پيامبر در سيرت و صورت و شمايل، و همنام و همکنية او که چيزي از ويژگيهايش در ابهام نيست؛ واضح و گويا و شفّاف و روشن.
خدا را سپاس! امّتي داريم «مهدوي»؛ يعني مهديشناس، مهديباور، مهدي دوست، مهديطلب و مهديمرام.
به آيندهاي چشم دوختهايم، گرم و سبز و روشن و خرّم.
به پيشوايي دل سپردهايم از نسل امامان حق و عدل و از تبار رسول حرّيت و آزادگي و داد. به موعودي دلخوشيم که نامش حتّي يأس و دلمردگي را ميميراند و به زانوهايمان توان ايستادن ميبخشد و مشتهايمان را در برابر استکبار، فراز ميآورد و خشمهايمان را بر ضدّ طاغوتها بر ميانگيزد و کينة جبّاران ستمگر را در دشت سينهها ميافشاند.
امروز ميليونها انسان در سطح جهان، چشم به راه «روز نجات»اند،
تا وعدة انبيا تحقّق يابد،
تا بشارتهاي پيامبران به ظهور رسد؛ «الّذي وعد الله به الأمم...»،
تا «حکومت واحد جهاني» بر پايههاي «قسط و عدل» بر پا شود.
بيشک، روزي اين انتظار به سر خواهد آمد.
آنکه «موعود امم» و «قائم آل محمد» است، به نجات جهانيان خواهد آمد.
روزي خواهد رسيد که نداهاي «أين بقيّةالله» را پاسخي چون «جاءالحق» خواهد رسيد.
ياران او نيز، که در رکابش سر و جان ميبازند و مطيع فرمان اويند، ويژگيهاي خود او را دارند: مهربان بر مؤمنان، سختگير بر کافران و منافقان، عدالتگستر، سادهزيست، پرتلاش، جواندل، زاهدان شب و شيران روز، آهنين اراده و قوي دل.
وقتي ظهور کند، اسلام را از غربت نجات ميدهد؛ احکام قرآن را پياده ميکند؛ با انحرافات، بدعتها، تحريفها، تزويرها، تبعيضها و ستمها مبارزهاي سخت و بيامان خواهد داشت و عطر عدالتش به همة خانهها خواهد رسيد.
اينها نويدهايي است که پيشوايان آسماني به ما دادهاند.
ما به «آيندة بشر» اميدواريم و به سرنوشت نهايي انسانها خوشبين.
در انتظار طلوعي نشستهايم که جهان را زير بال عدالت و رحمت خويش بگيرد.
و اميدوار به ظهوري ايستادهايم که دنيا را از چنگ ابرقدرتها برهاند و بر ساحل امن و امانِ دين بنشاند.
سلام بر آن يوسف غايب از نظر «که صد قافله دل همره اوست».
سلام بر مهدي فاطمه، بهار دلها، اميد انسانها و «ذخيرة الله» براي تجلّي نور حق بر پيشاني زمان و گسترة زمين.... سلام بر آن «عدالت موعود».