بازگشت

محور محبتها


برادري و اخوت مسلمين بايد براساس محور محبت خداوند و اوليا اوباشد، در تفسير آيه شريفه «واعتصموا بحبل الله جميعا و لاتفرقوا» [1] مفسران شيعه و اهل سنت رواياتي نقل کرده اند مبني براينکه «حبل الله » حضرت علي،عليه السلام، است. [2] .

حضرت رسول اکرم،صلي الله عليه وآله، فرمود:

بنا يصبحون اخوانا بعدضلالة الفتنه کما بنا اصبحوااخوانا بعد ضلالة الشرک. [3] .

به وسيله ما مردم بعد از گمراهي فتنه به برادري روي مي آورند همانطورکه به وسيله ما پس از گمراهي شرک برادر شدند.

در حديث کمي تدبر نماييد،نمي فرمايد «بي » يعني به وسيله من،مي فرمايد «بنا» يعني به وسيله ما پس محور برادري، دوستي پيامبر،صلي الله عليه وآله، و اهل بيت ايشان است، احترام و تعظيم مقام بالا ووالاي ايشان است.

اخوت شيعه و دوستي و محبت گرم آنان با يکديگر به محبت آنان نسبت به رهبران معصوم برمي گردد.امروز نقطه اصلي مودتها و کانون مرکزي و اساسي محبتهاي مؤمنان نسبت به يکديگر قلب عالم هستي،حضرت ولي الله الاعظم، عليه السلام،است.

کساني که خواهان تاليف قلوب اندبايد جامعه مسلمين «اعم از اهل سنت و شيعه » را به اين نقطه اصلي و محوراساسي؛ يعني وجود مطهر و منور ومقدس حضرت ولي عصر،عليه السلام، توجه داده با بيان آياتي که در مورد آن جناب است، تشريح رواياتي که «فريقين » درباره آن حضرت نقل کرده اند و بيان وظايف در زمان غيبت، افکار را به اين باب بزرگ الهي سوق دهند.

در دعاي ندبه مي خوانيم:

اين مؤلف شمل الصلاح والرضا.

کجاست آقايي که پراکندگي در اموردين و صلاح و رضاي مؤمنان را جمع مي کند؟

راستي چه سعادتمند هستندمردمي که به ولي خداوند و وارث انبيا و ائمه طاهرين، عليهم السلام،حضرت مهدي، عليه السلام، مودت ودوستي ورزيده و در نتيجه اين حب،صفات محبوب را پيدا کرده اند. مگرنه اين است که بر دوستي آثاري مترتب است، از جمله اينکه محب صفات محبوب را به خود مي گيرد.

و اين خود دليلي ديگر بر لزوم ترويج و تبليغ حب ولي خدا درجامعه انساني است.

دلسوزان جامعه، معلمان ومربيان، کساني که عليه انحطاطفرهنگي و تهاجم فکري قدم برداشته، دنبال پيشگيري و يا درمان مفاسد اجتماعي هستند، بايدتابلوهاي تقوي و فضيلت،جوانمردي و عدالت را که در زندگي اهل بيت، عليهم السلام، وجود دارد به نمايش گذاشته، حيات سر تا سرنوراني و اهداف مقدس حضرت مهدي، عليه السلام، را به تمام زبانهاي جهان ترجمه نموده، مبلغ دوستي مصلح بشريت بشوند.

امام زمان دوست داشتني اند،زندگي زيبايي دارند، اهداف والا وحيات بخشي دارند، مگر مي شودکسي ايشان را بشناسد و زيبايي صورت و سيرتشان را ببيند ولي دوستشان نداشته باشد؟

جاذبه وجود مطهر خاتم الانبيا،صلي الله عليه وآله، را در تاريخ خوانده ايد؟ آن گونه بود که از «اويس قرني » با اينکه رسول الله،صلي الله عليه وآله، را رؤيت ننموده محب دلباخته و پيرو استواري ساخته بود. همين جاذبه در وجودخاتم الاوصيا وجود دارد، شما که ازتهاجم فرهنگي و تلاش شرق و غرب در ترويج فساد گله و شکايت داريدچرا از جاذبه هاي الهي حضرت مهدي، عليه السلام، نمي گوييد ونمي نويسيد، چرا نسل جوان را به معرفت و شناخت صاحب زمان نزديک نمي کنيد؟

تشکيل کلاس شناخت آن بزرگوار، نقل تشرفات معتبر و بيان دستگيري و عنايات حضرت، ترويج مراسم ندبه و اشک در فراق آن جناب، مس وجود آدمي را مبدل به زرناب مي سازد و جوان طاغي و گمشده راه را، خاضع متقي مي نمايد.

پيامبر اسلام، صلي الله عليه وآله،خريداران ولايت آن حضرت را به شگفتي ايمان و عظمت يقين وصف فرموده است:

... ان اعجب الناس ايمانا واعظمهم يقينا قوم يکونون في آخرالزمان لم يلحقوا النبي وحجبتهم الحجة، فآمنوا بسوادعلي بياض. [4] .

شگفت انگيزترين مردم از نظر ايمان و بزرگترين آنها از نظر يقين کساني هستند که در آخرالزمان زندگي مي کنند وبا اينکه پيامبر را نديده و حجت (الهي) هم از ديدگان آنها غايب است، ولي ايمان دارند به آنچه در کتب نوشته شده است.

شگفتي ايمان اين مردان الهي درآخرالزمان به اين است که تبليغات مسموم و تهاجم فرهنگي دشمنان دراعتقاداتشان اثر نمي گذارد، و دل به آيات قرآن و روايات معتبره پيامبراسلام، صلي الله عليه وآله، و عترت ايشان، عليهم السلام، داده، تسليم قوانين و مقررات دين مي باشند و اين در حالي است که محبوبان الهي را باچشم ظاهر نديده و جمال نوراني پيامبر، صلي الله عليه وآله، و حجت الهي را ظاهرا مشاهده ننموده اند. اماءدر واقع با تقواي قلبي که داشته اند، دراثر مطالعه و تفکر در آثار و احاديث اهل البيت، عليهم السلام، و چشيدن شيريني ذکر و نام آن بزرگواران وشرکت در مجالسشان و در سايه خدمت در راه دوست و دفاع از حريم محبوب الهي حضرت مهدي، عليه السلام، بصيرت و بينايي يافته،ناديده را با چشم دل ديده اند و دل به او داده اند.

امام صادق، عليه السلام،مي فرمايند:

يا ابابصير: طوبي لشيعة قائمنا المنتظرين لظهوره في غيبته و المطيعين له في ظهوره،اولئک اولياء الله الذين لا خوف عليهم و لا هم يحزنون. [5] .

اي ابا بصير! خوش به حال شيعيان قائم ما، آنها که در زمان غيبت، انتظار اورا مي کشند، و زمان ظهور، فرمان آن حضرت را اطاعت مي کنند، آنها اولياءخدايند که خوفي بر آنها نيست، و اندوهي ندارند.

و اين مقام و بلندي نام که امام صادق، عليه السلام، توصيف مي فرمايند، نشات گرفته از معرفت وشناختي است که شيعيان در زمان غيبت نسبت به امامشان کسب مي کنند.

بايد دانست که سبب غيبت اوابرهاي جهل و ناداني است که بر فکرو انديشه انسانها نشسته و آنها را ازديدار خورشيد باز داشته است.منتظران ظهور و طالبان نور آنهايي هستند که با تلاش پيگير و فعاليت فراوان در زدودن ابر ناداني جامعه نسبت به حضرت ولي عصر،عليه السلام، مي کوشند و در تمسک به حبل ولايت، ابراز دوستي نسبت به پيشوايان هدايت و برائت از اعداءقرآن و عترت، عليهم السلام،مي خروشند.

از امام هفتم، عليه السلام، نقل شده که فرمود:

«طوبي لشيعتنا المتمسکين بحبلنا في غيبة قائمنا الثابتين علي مولاتنا و البرائة من اعدائنا،اولئک منا و نحن منهم.» [6] .

خوشا به حال شيعيان ما، آنها که درغيبت قائم ما متمسک به حبل ولايت ماهستند و در دوستي ما و دشمني با اعداءما استوار و ثابت قدم اند، آنها از ما هستندو ما از آنها.

رمز اين محبت، جاذبه الهي حضرت مهدي، عليه السلام، است،عارفان به آن حضرت، متنعم به اين جاذبه اند، و در امواج خروشان اين کشش غرق اند، براي همين سر از پانمي شناسند و سرفرازيشان درسربازي نمودن است، خدمت در راه دوست، ياري به وابستگان و دوستان دوست، کارشان است.



دل جز ره عشق تو نپويد هرگز

جز محنت و درد تو نجويد هرگز



صحراي دلم عشق تو شورستان کرد

تا مهر کسي در آن نرويد هرگز




پاورقي

[1] سوره آل عمران (3)، آيه 103.

[2] ر. ک: القندوزي، حافظ سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودة، ج 1، ص 139.

[3] الصدوق، محمدبن علي بن الحسين، کمال الدين، و تمام النعمة، باب 22.

[4] الصافي الگلپايگاني، لطف الله، منتخب الاثر، ص 513؛ القندوزي، حافظ سليمان بن ابراهيم، همان، ص 494.

[5] الحرالعاملي، محمدبن الحسن، اثبات الهداة، ج 3، ص 476.

[6] همان، ج 3، ص 477.