موجبات محبت
موجبات محبت فراوان است، و مابه خواست خداوند متعال درگفتارهاي آينده به بررسي آنهامي پردازيم. نفع رساني محبوب به محب، يکي از موجبات محبت است.
قرآن کريم مي فرمايد:
فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ماينفع الناس فيمکث في الارض. [1] .
اما کف (و خاشاک روي آب) نابود گرددولي آنچه براي مردم سودمند است درزمين پايدار بماند.
زبد، کف و خاشاک که خود فاقدکمال است چگونه مي تواند به جامعه بشري نفع رسان باشد؟
کور چگونه مي تواند عصا کش کور ديگر بشود، خودش درهوي خواهي و علو طلبي مانده،ادعاي خليفة اللهي، مرشديت خلق مي کند.
خاشاکهاي تاريخ، سلاطين جور،حکام ستمگر، از خوبيها چه داشتندکه بتوانند عطا کنند و سودببخشند!؟
اما آب؛ اول؛ طهور است، پاک وپاک کننده، چه هنري از اين بالاتر؟محيط زيست را از آلودگي پاک مي کند، به جنگ ميکروبها و آفتهامي رود، هوا را طراوت و طهارت مي دهد و حيات بخشي دارد، حيات هر ذي حياتي از آب است، پس آب به دليل نفع رساني اش باقي مي ماند ومحبوب حيات داران عالم است.
علما و دانشمندان رباني،مجاهدان و شهيدان الهي که بعد ازپيشوايان معصوم، عليهم السلام،نقش آب را در طهارت بخشي و حيات دهي در جامعه انساني دارند، محبوب انسانها و باقي به بقاء حق وجاويدانند.
علي، عليه السلام، مي فرمايد:
... العلماء باقون ما بقي الدهر [2] .
دانشمندان پايدار و جاويدان اندچندانکه روزگار به جا است.
قرآن مي فرمايد:
و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله امواتا بل احياء و لکن لاتشعرون. [3] .
پاورقي
[1] سوره رعد (13)، آيه 17.
[2] فيض الاسلام، علينقي، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ص 1156.
[3] سوره بقره (24)، آيه 154.