بازگشت

مقتداي مسيح


امين ميرزايي

توضيح ضروري: بخشي از شاکله اصلي اين نوشتار، پيش از اين در تاريخ چهارم دي ماه سال 75، در صفحه نظرها و انديشه هاي روزنامه اطلاعات به خوانندگان محترم آن مطبوعه تقديم شده است. اينک و به يمن پا گرفتن نشريه اي خاص موعود اديان و در خطابي با خوانندگان اين گرامي نامه متن ويراسته آن نوشته تقديمشان مي شود، تا مگر فتح بابي باشد براي سخنان آتي اين قلم با مخاطبان جوان موعود، ان شاءلله.

خوانندگان جوان اين مطبوعه مي دانند که در حال حاضر دهها ايستگاه راديو و تلويزيوني در سطح جهان و به موازات آن چندين و چند بنگاه نشر کتب و مجلات رايگان - همچون پلين يروث يوث، دسي ژن و امثال آن - به زبان هاي زنده دنيا به نشر و تبليغ کيش مسيحيان مشغولند و جملگي عشق و ايمان به مبشر محبت و رحمت، حضرت مسيح صلي الل.ه عليه وآله وسلم و رجعت دوباره او را به زمين محور تبليغات خود نموده اند. اگر اين تبليغات گسترده و تامل برانگيز که علاوه بر منشورات مکتوب و راديو تلويزيون، در قالب ارسال نوارهاي کاست حاوي سرودهاي مذهبي و حتي بعضا تقديم رايگان دستگاههاي پخش صوت مجهز به آرميچر و بي نياز به برق و باطري! صورت مي پذيرد، صرفا متوجه اديان منسوخ و بدوي و ظرفي - همچون اديان مورد اعتقاد بخشي از ساکنان خاور دور در آسياي جنوب شرقي يا آمريکاي لاتين و آفريقاي جنوبي و مرکزي مي بود، سخني و گله اي در کار نبود. و يا حتي اگر مبلغان فارسي زبان مسيحي که سمت نگارش و گويندگي برنامه هاي راديويي يکي از همين بنگاههاي تبليغي را بر عهده دارند، در عوض استفاده از لقب «سيد» پيش از نام خود - که از قضا با کنيه امام هشتم شيعيان حضرت «رضا»عليه السلام يکسان است! - از عنواني و نامي ديگر در ترکيب نام خود بهره مي جستند - و يا حتي اگر در طول ماه رمضان گذشته ساعتي جز ساعات سحر ماه مبارک را به پخش برنامه هاي خود به زبان فارسي، آن هم به روي طول موجي پهلو به پهلوي فرکانس پخش صداي جمهوري اسلامي اختصاص مي دادند، حيرتي برنمي انگيخت. اما متاسفانه چنين نيست و نوک تيز پيکان اين تبليغات - به ويژه در چند سال اخير - به تغافل يا غافلانه متوجه مسلماناني است، که بنا به آموزه هاي ديني آمده در متون مقدس خود - اعم از کتاب و سنت - ايمان به شريعت آسماني عيسي عليه السلام و اصولا هر پيام عظيم الشان ديگري را از جمله اصول و مباني اعتقادي خود محسوب مي دارند و فرود دوباره آن پيامبر بزرگ مرتبه را و امداد و همياري او را خاتم اوصياء حضرت مهدي عليه السلام انتظار مي برند.

آري! ما مسلمانان و بويژه شيعيان، به مسيح عليه السلام عشق مي ورزيم و آن رسول گرامي را کلمه اي از جانب خدا پيامبر صلح، دوستي و محبت مي دانيم. آن وجود گرانقدري که از دامان پاک مريم عذراعليهاالسلام به جامعه بشري تقديم شد، تا ايشان را به توحيد خدا، صراط مستقيم او فرا بخواند و سلام و درود بي پايان الهي را به گاه ميلاد و مرگ با خود به همراه برد: «اذ قالت الملائکة: يا مريم ان الله يبشرک بکلمة منه اسمه المسيح عيسي بن مريم وجيها في الدنيا و الاخرة و من المقربين » (45:آل عمران)

اضافه بر آنچه گفته شد، مادر گرامي و فرهيخته و نيکو ضمير امام حي و غايب ما حضرت بقية الله الاعظم روحي و ارواح العالمين له الفداء، حضرت نرجس - مليکه - عليهاالسلام از نوادگان پاک نژاد و نيک سيرت وصي و حواري برجسته عيسي مسيح عليه السلام حضرت شمعون علي نبينا و آله و عليه افضل التحية و الثناء است، که خواستگاري او عليهاسلام به گونه اي معجزه آسا، از سوي روح پاک پيامبر گرامي اسلام، حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه وآله و پسر عم بزرگوار آن گرامي، وجود مقدس مولانا اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب عليه السلام و در محضر بزرگ بانوي دو جهان و سيده زنان بهشت زهراي اطهر، عذراي بتول حضرت مريم عليهماالسلام، صورت پذيرفته است. آن زمان که کاخ آراسته سزار روم به لرزشي مهيب در هم ريخت، تا بساط عروسي آن بانو با شاهزاده رومي درهم پيچيده شود و در پي شباني و روزاني پر تب و تاب، رؤياي صادقه «مليکه »پاک عليهاالسلام، وصلت فرخنده او را فرسنگ ها دور از آن ديار با شهسوار عرب و ميراث دار حکمت و عصمت و امامت، امامنا الحکيم، ابومحمد، حسن بن العسکري، عليهم الصلوة و السلام، نويد بخشد. (1)

مولود مبارک اين وصال مسعود، که عاقد آن در عالم ملکوت حضرت مصطفي، پيامبر گرامي اسلام محمد بن عبدالله صلي الل.ه عليه وآله فرستاده با کرامت خداوند به سوي زمينيان عيساي مسيح عليه السلام بوده اند، مولا و مقتدا و محبوب دل و گمشده ما شيعيان منتظر است، که جمعه روزي در آينده پرده غيبت از رخ باهرالنورش برخواهد کشيد و تيغ عدل خود را بر سر ستمگران جائز خواهد کوبيد و اين جهان فرو رفته در غرقاب ظلم و اسراف و ثروت اندوزي را، از چنگال عفريت ستم رهايي خواهد بخشيد. آن موعود مبارکي که اناجيل موجود از جمله «روح راستي » و «پسر انسان »ش خوانده اند و عيساي مسيح عليه السلام، ظهور او را چنين مژده داده است:

«چون آن پارقليطي که من به سوي تا خواهم فرستاد از سوي پدر بيايد، روح راستي که از سوي پدر مي آيد. او درباره من گواهي خواهد داد.» (انجيل يوحنا، فصل 15، آيه 26) چنانکه در آيات چهاردهم و پانزدهم از فضل پانزدهم مي فرمايد: «چون او بيايد، شما را به جميع راستي ها راه بنمايد. چرا که او از پيش خود سخن نمي گويد. بلکه آنچه را بشنود مي گويد و شما را از آنچه در آينده خواهد بود خبر مي دهد که مرا جلال مي بخشد.» همچنين در آيه شانزدهم از فصل چهارم همين کتاب مي فرمايد: «من از پدر خواهم خواست و او پارقليطي ديگر به شما خواهد داد که تا ابد با شما خواهد بود.»

گذشته از سخن عيسي عليه السلام در مزامير داودعليه السلام نيز از اين موعود منتظر ذکري به ميان آمده است. آن حضرت عليه السلام از جمله مي فرمايد: «در ميان امت ها ندا سر دهيد: خداوند سلطنت مي يابد. ربع مسکون پايدار مي شود و از لرزش باز مي ايستد. و او قوم ها را به «انصاف » داوري خواهد کرد. آسمان شادي کند و زمين مسرور گردد، دريا و پريان آن غرش کنند و صحرا و هر چه در آن است به وجد آيند. در آن روز تمام درختان جنگل ترانه خواهند خواند. زيرا که مي آيد. زيرا که براي «داوري جهان » مي آيد. ربع مسکون را به «انصاف داوري خواهد کرد» (مزمور 96 از مزامير داودعليه السلام) چنانکه در همين کتاب نقل است: «صالحان وارثان زمين خواهند بود و در آن تا ابد ساکن شده عاقبت اشرار نابود خواهند شد» (مزمور سي وهفتم از همين کتاب) از سخن مزامير يا همان زبور داودعليه السلام، شاهدي صادق بر اين مدعاي کتاب آسماني ما قرآن است که مي فرمايد: «و لقد کتبنا في الزبور من بعد الذکر ان الارض يرثها عبادي الصالحون در زبور - و پس از آن ذکر - نوشته بوديم: که بي گمان زمين را بندگان صالح من به ارث خواهند برد.» (105:انبياء)

در همين باره از پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله نقل است که پس از ذکر آيه صدوپنجاه ونهم از سوره مبارکه نساء «و ان من اهل الکتاب الا ليمؤمنن به قبل موته و هيچيک از اهل کتاب باقي نمي ماند، جز آنکه بي گمان پيش از مرگ عيسي به او ايمان آورد» مي فرمايد: «زودا که پسر مريم در ميانتان به عنوان حاکمي عادل فرود آيد و دجال را بکشد و خوک را از ميان ببرد و صليب را بشکند و جزيه وضع کند و مال بگيرد و تنها خدا پروردگار جهانيان را سجده کند.» چنانکه در تفسير قمي در ذيل همين آيه به اسناد خود از امام باقرعليه السلام نقل مي کند که فرمود: «عيسي عليه السلام پيش از رستاخيز به دنيا فرود مي آيد و هيچ ملتي از يهود و جز آن نمي مانند مگر پيش از مرگ او بدو ايمان مي آرند. و او به امامت مهدي، نماز خواهد خواند» و شايد گوياتر از همه، اين سخن رسول مکرم اسلام صلي الل.ه عليه وآله است که که بنا به نقل ينابيع المودة، باب هفتادوهشتم از جلد دوم مي فرمايد: «ان خلفائي و اوصيائي و حجج الله علي الخلق بعدي الاثناعشر. اولهم علي و آخرهم ولي المهدي. منزل روح الله عيسي بن مريم، فيصلي خلف المهدي و تشرق الارض بنور ربها و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب بي گمان جانشينان و اصياء من و حجت هاي خدا بر خلق در پس من اين دوازده تن اند. نخستين آنان علي و واپسين آنان مهدي است. پس [چون نوبت به مهدي عليه السلام رسد] روح الله عيسي بن مريم عليه السلام فرود مي آيد و به امامت مهدي نماز مي گزارد و زمين به نور پروردگار خود روشني يافته حکومت او خاور و باختر را زير چتر خود مي گيرد.» مشابه اين روايت را صفحه شصت ودوم از اثر ارزشمند حضرت آية الله صافي «منتخب الاثر» مي خوانيم:

«...سوگند به خدايي که مرا به حق به پيامبري مبعوث کرد، اگر از عمر دنيا جز يک روز باقي نمانده باشد، خداوند آن روز را آن اندازه طولاني خواهد کرد که فرزندم مهدي عليه السلام قيام کند. آنگاه روح الله - عيسي بن مريم عليه السلام - فرود آيد و پشت سر او نماز بگزارد. زمين به نور او روشني يابد و دامنه فرمانروايي اش خاور و باختر زمين همه را فرا گيرد.»

به شهادت محدثان شيعه و اهل سنت روايات وارد درباره فرود حضرت عيساي مسيح عليه السلام به گاه ظهور حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف مستفيضند. حديث مستفيض حديثي است که داراي بيش از سه زنجيره سند و طريق نقل حديث باشد.

از سوي ديگر، گرچه به اعتراف بسياري محققان معاصر و متقدم، لفظ «پاراقليط » يا «پاراکليتوس » آمده در اناجيل، نه به معناي «روح القدس » که شکل تحريف يافته لفظ يوناني «پرکليت » به معني احمد يا محمد و از اين نظر بر وجود مبارک رسول مکرم اسلام صلي الل.ه عليه وآله قابل انطباق است (از آن ميان ن.ک. التحقيق في کلمات القرآن الکريم، حسن المصطفوي، المجلد الثاني، ذيل ماده ح م د، صفحه 303-307)، ليکن جالب توجه آنکه يکي از آيات رسيده از لسان عيسي عليه السلام که گويا بشارت ظهور حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف را بيان داشته است - آيه شانزدهم از فصل چهاردهم انجيل يوحنا - اين لفظ يوناني (و شکل سرياني آن در اناجيل مترجم به اين زبان) با صفت «ديگر» همراه آمده است: «من از پدر خواهم خواست و او پاراکليتوس (در واقع همان پرکليتوس) [يا پاراقليط (پرقليط) يا مهميدي] ديگر به شما خواهد داد که تا ابد با شما خواهد بود.»

اطلاق لفظ «ديگر بر اين پاراکليتوس (به عبارت صحيحتر پرکليتوس) در درجه نخست بر عدم انطباق آن بر «روح القدس » معهود دلالت دارد، چرا که روح القدس صرفا يکي است. در ثاني اين پرکليت دوم با پرکليت يا محمد نخست متفاوت و در عين حال با او هم نام است. اينک اگر اين نکته را که واژه پاراکليت يوناني يا پاراقليط سرياني شکل تحريف يافته «پرکليت » اين واژه اخير لفظ معادل «احمد» يا «محمد» به معني «ستوده و پسنديده » در زبان يوناني است، از محققين زبان شناس معاصر، في المثل نويسندگان دائرة المعارف بزرگ فرانسه (صفحه 4174 از جلد بيست وسوم) پذيرا باشيم، لاجرم مي بايد اين «پارقليط » موعود مسيح عليه السلام را بر حضرت «بقية الله الاعظم » روحي و ارواح العالمين له الفداء منطبق بشماريم که نام اوعليه السلام با نام رسول گرامي اسلام حضرت «محمد» مصطفي صلي الل.ه عليه وآله يکسان و کنيه شريفش با کنيه آن حضرت (ابوالقاسم) يکي است. به ويژه آنکه در ادامه همين گفتار مسيح عليه السلام از غيبت دراز دامن اين موعود منتظر نيز سخن به ميان آمده است:

«من از پدر خواهم خواست و او «پارقليطي ديگر» به شما خواهد داد که تا ابد با شما خواهد بود. يعني روح راستي که جهان نمي تواند او را بپذيرد، زيرا که او را نمي بيند و نمي شناسد، اما شما او را مي شناسيد، زيرا که با شما مي ماند و در ميانتان خواهد بود.»

و اين حقيقتي است که در اين سخن امام صادق عليه السلام - به نقل از مفضل بن عمر - نيز در آن بصراحت اشاره شده است: «به خدا سوگند، صاحب اين امر از شما پنهان مي شود و مورد احتمالات گونه گون واقع مي گردد تا که گويند مرده است! يا هلاک شده، در کدامين وادي سر سپرده است؟ و همچون کشتي گرفتار آمده در امواج به اضطراب خواهد بود، چرا آنکس که خداوند از او پيمان ستانده و ايمان را در دلش نقش کرده و او را بر روحي از خود پشتيبان بوده است.» (اقوال الائمه، ج 5، ص 258)

لازم به يادآوري است که بنا به نقل همين کتاب - (اقوال الائمه، ج 1، ص 319) - نام مقدس حضرت بقية الله الاعظم روحي و ارواح العالمين له الفداء در انجيل - مهيمد آخر - است.