بازگشت

شرايط سياسي محيط رشد امام عصر


پـيشواي دوازدهم، حضرت مهدي (عج) در شرايطي چشم به جهان گشود که امامت شيعي در يکي ديـگـر از حـسـاسـتـريـن مـراحـل حـيـات سـيـاسـي خـود بـه سـر مـي بـرد. شـدّت مـراقـبـت و کـنترل دستگاه خلافت عبّاسي نسبت به تشکيلات امامت و افزايش جوّ فشار و اختناق عليه علويان و در راءس آنـان امام عسکري (ع) ـ در مقايسه با امامان پيشين ـ از يکسو و نزديک شدن زمان غيبت ـ حادثه اي که در تاريخ امامت سابقه اي نداشته و امامان و پيروان آنان در صحنه سياسي از آن تـجـربـه اي پيش روي خود نداشتند ـ و لزوم آماده سازي زمينه ها و شرايط فکري و اجتماعي آن در جـامعه اسلامي توسط پيشواي يازدهم از سوي ديگر، به اين دوران، ويژگي، حساسيّت و پيچيدگي خاصّي بخشيده بود.

حضرت مهدي (عج) از لحظه اي که چشم به جهان گشود، شرايط و اوضاع محيط اطراف خود را غـيـر عـادي ديد. ايشان از يکسو شاهد در تنگنا قرار گرفتن پدر بزرگوارش از سوي دستگاه خـلافـت بـود و مـي ديـد کـه آن گـرامـي به خاطر حصار شديدي که زمامداران عبّاسي به گرد وجـود مـبـارک او کـشـيـده انـد، نـه تـنـهـا هـيـچ گـونـه آزادي عمل ندارد، بلکه هفته اي دست کم دوبار (روزهاي دوشنبه و پنج شنبه) مي بايست به اجبار به در بار رفته و حضور خود را به خليفه اعلام دارد.

از سـوي ديـگـر مـي ديد که پدر ارجمندش از لحظه تولّد وي، درباره او روشي خاص در پيش گـرفـتـه اسـت. دوسـتـداران اهـل بـيـت، بـويـژه عـلويـان و بـسـتـگـان کـه از مـدتـهـا قـبـل و ـ بـا تـوجـه بـه روايـاتـي کـه در دسـتـرس داشـتـند ـ از زبان پيامبر(ص) و جانشينان بـزرگـوار آن حـضـرت، بـشارت تولد او را از نسل امام عسکري شنيده بوده و در انتظار قدومش بـه سـر مـي بـردنـد و بـطور طبيعي با مشاهده چهره نوراني آن مولود موعود و حتي شنيدن خبر ولادت او بـسـيـار مـسـرور مـي شـدنـد، ايـنـک کـه وعـده حـق تـحـقـق پـيـدا کـرده و پـيـشـگـويـيهاي رسول اکرم (ص) و جانشينان حضرت جامه عمل پوشيده و آن مولود مسعود به عنوان تنها فرزند خـانـواده چـشـم به جهان گشوده است، پدر بزرگوارش به جاي مژده خبر ولادت او به همگان، بـويـژه شـيـعـيـان، کـودک و حـتـّي خـبر ولادت او را از عموم مردم و حتّي از کساني که به عنوان خدمتگزار در خانه آن حضرت رفت و آمد دارند، پوشيده مي دارد.

حـضـرت مـهـدي (عـج) مـي ديد که سياست (پنهان کاري) از سوي پدرش در وجود او محدود نمي شـود، بـلکـه آن حـضـرت بـه مـنـظـور تـحقق بخشيدن اهداف بلند امامت و سر در گم کردن دست انـدرکـاران حـکـومـت عـبـّاسـي، در مـورد امـامـت نـسـبـت بـه مـادر حـضـرت مـهـدي نيز اين سياست را دنبال مي کند، ليکن بگونه اي ديگر. به عنوان نمونه:

در مـنـابـع تـاريـخـي بـراي (نـرجـس) نـامـهـاي ديـگـري از قـبـيـل (سـوسـن)، (حـکـيـمـه)، (ريـحـانـه)، (سـبـيـکـه)، (صقيل) و... ثبت شده است..

(نـرجـس خاتون) پيش از آنکه به کانون امامت راه پيدا کند، بيش از يک نام نداشت، ولي پس از ورود بـه بـيـت امـامـت بـه نـامـهـاي مـخـتـلفـي ـ از جـمـله نـامـهـاي يـاد شـده ـ خـوانده مي شد. به احـتمال قوي فراخواني وي به نامهاي متعدد، انگيزه سياسي داشته است. امام هادي و امام عسکري عليهماالسلام که مي دانستند (نرجس) به خاطر انتساب به حضرت مهدي (عج) تحت تعقيب حکومت عـبـاسـي قـرار خـواهـد گـرفت و چه بسا دستگير شده، روانه زندان خواهد شد، براي حفظ او و فـرزنـد گراميش و براي اينکه مساءله را در ذهن دشمنان دگرگون جلوه دهند، هر از چند مدت، او را به نامي مي خواندند تا ماءموران سر در گم شوند و ندانند که صاحب کدام نام به حضرت مهدي (عج) باردار است و کدام يک از اين نامها مادر ويران کننده کاخهاي ستم است..

بدون شک، اين خط مشيها و سياستهاي حساب شده از ديد تيز بين حضرت مهدي (عج) پنهان نبود و او ضمن آنکه در تمامي اين خط مشيها در کنار پدر بود، با بهره گيري از سياستهاي پيشواي يـازدهـم، تـوانـسـت کـشـتـي امامت را برغم ناآرام و طوفاني بودن بستر آن، پس از شهادت امام عسکري (ع) به ساحل نجات رهنمون سازد.