عوامل پيروزي حضرت مهدي
علي اکبر حسني
در ضمن بررسي ويژگيهاي حکومت جهاني آن حضرت، اين سؤال مطرح است که با وجود جهانخواران تا دندان مسلح و ارتشهاي عظيم و منظم و پيچيده و سلاحهاي فوق مدرن الکترونيکي و تکنيک برتر ابرقدرتها و سلاحهاي هسته اي و طرحهاي جنگ ستارگان و... پيروزي جهاني براي امام زمان، عليه السلام، چگونه ميسر است؟
اصولا چون چنين پيروزي عظيمي، اگر محال نباشد، ممکن و آسان هم نيست بايد ديد زمينه و عوامل چنين پيروزيي چيست و راه آن کدام است؟ در اين بحث به عوامل پيروزي آن حضرت در اين قيام جهاني و فتح نهايي عالم توسط ايشان مي پردازيم و با توجه به روايات و احاديث رسيده اين عوامل را بررسي مي کنيم.
در ضمن بررسي ويژگيهاي ياران حضرت مهدي،عليه السلام، و خصوصيات لشکريانش به اين نکته برمي خوريم که آنان «منصور بالرعب » هستند.
منصور بالرعب بودن، يعني آنکه پيروزي آن حضرت ظاهرا در سايه رعب و وحشتي است که در دل دشمنان، از او و لشکريانش ايجاد مي شود و آنها از قدرت و پيروزيهاي او به قدري به هراس مي افتند که توان استقامت خويش را از دست مي دهند يا تسليم مي شوند و يا سلاحها را بر زمين مي گذارند و فرار مي کنند و اين خود زمينه پيروزي و فتح بدون درگيري و خونريزي و جنگ را براي آن حضرت فراهم مي سازد.
دشمنان آن حضرت از ترس برخورد نظامي و درگيري با امام، سلاحهاي خود را بر زمين مي گذارند يا با بلندکردن پرچم سفيد، تسليم مي شوند و يا از پيشاپيش لشگر او مي گريزند.
در تاريخ از اينگونه پيروزيها ديده شده که سپاهي با مشاهده قدرت طرف مقابل متزلزل و مرعوب مي شدند و سرانجام قبل از رسيدن لشگر، خود را تسليم مي کردند.
پيامبر اسلام،صلي الله عليه وآله، طبق شواهد تاريخي و آيات قرآن از اين موهبت برخوردار بوده و درمواردي صلابت و ابهت آن حضرت و تصميم و اراده شکست ناپذير او دلهاي دشمنان را به لرزه افکنده و آنان را پريشان ساخته است و پيش از درگيري و يا به مجرد رويارويي، شکست خورده و پا به فرار نهاده يا تسليم شده اند.
پيامبر اسلام در «غزوه بدر» با اقليتي غير مجهز و بسيار کم در برابر سپاهي مجهز و چندين برابر، نه تنها ايستاد، بلکه به پيروزي جالبي هم رسيد و اين خود از مواردي است که دشمن با رعبي که در دلش از پيامبر اسلام توسط خداوند مي افتد و با دادن بيش از هفتادکشته و مجروح و به جا نهادن اسيران زياد، پا به فرار مي گذارد. ابوسفيان مي گويد به محض رساندن کاروان به مکه بسرعت به بدر مراجعه کردم، لشکر در حال فرار بود و به هر کس مي گفتم: بايست! مي گفت: علي،عليه السلام، سوار بر اسب مرا تعقيب مي کند.
در جنگ خندق پس از محاصره مدينه توسط نيروهاي قريش و احزاب و عبور «عمروبن عبدود» و همراهان او از خندق و رجزخواني عمرو، اضطراب و دلهره اي بين مسلمين رخ داده بود که به تعبير قرآن «و زلزلوا زلزالا شديدا» [1] و فرياد «متي نصرالله » سر مي دادند.
آنگاه که حضرت علي،عليه السلام، عمرو را با يک ضربت از پا درآورد و پيامبر،صلي الله عليه وآله،فرمود: «ضربة علي يوم الخندق افضل من عبادة الثقلين » ترس و رعب عجيبي در دل دشمن افتاد و شبانه فرار کردند.
و نيز در جنگ با يهود بني نظير و بني قريظه، ترس و نگراني به حدي بود که به تعبير قرآن:
«وقذف في قلوبهم الرعب يخربون بيوتهم بايديهم و ايدي المؤمنين » [2] .
و در دلشان (از سپاه اسلام) ترس افکند تا به دست خود و به دست مؤمنان خانه هاشان را ويران کردند.
ويادر فتح مکه زمينه چنان فراهم مي شودوبه گونه اي مرعوب مي گردند که جرات هر گونه مقاومت و رويارويي از لشکر جرار قريش و ابوسفيان سلب مي گردد و همه طوعا و کرها تسليم مي شوند و شعار «لااله الاالله وحده وحده وحده انجز وعده و نصر عبده و اعز جنده و هزم الاحزاب وحده » تحقق مي يابد.
باز درانقلاب اسلامي، ديديم که دشمن با همه قوا و توان وسلاحهاي مدرن، چگونه صحنه را خالي مي کرد، مخصوصادرآخرين روزهاي پيروزي انقلاب اسلامي شاهد بوديم که در پي فرمان حضرت امام، قدس سره، و ريختن همه مردم به خيابانها با فرمان رهبرانقلاب، چگونه نيرومندترين ارتش خاورميانه عملا جا خالي کرد و نيروهاي انقلاب پيروز شدند.
در جنگ تحميلي هم نمونه هايي از اين پيروزيها را در فتح خرمشهر و آبادان و فتح المبين ديديم که نيروي مجهز و برتر مهاجمان، با روحيه متزلزل در اثر ترس و وحشت شعار الله اکبر چگونه شکست خورد و تسليم شد.
اينها نمونه کوچکي است از پيروزي که در سايه ترس و رعب در دل دشمن به وجود مي آيد.
پس بسيار روشن است که يکي از عوامل عمده پيروزي ارتش امام زمان،عليه السلام، همان رعب است که از آوازه حضرت و تاييد ونصرت او از طرف خدا در دل دشمنان خدا و امام زمان،عليه السلام، مي افتد و اين حقيقت در لابلاي آيات و روايات مشهود است.
اينک آياتي که دلالت بر اينگونه پيروزيها دارد و مي رساند که پيامبر، صلي الله عليه وآله،در مواردي، منصور بالرعب بوده است از نظر شما مي گذرانيم:
1. «سنلقي في قلوب الذين کفرواالرعب بما اشرکوا بالله » [3] .
بزودي در دلهاي کفار رعب و هراس مي افکنيم به خاطر آنکه شرک براي خدا قائل شدند.
2.«سالقي في قلوب الذين کفروا الرعب فاضربوا فوق الاعناق » [4] .
بزودي در دلهاي کافران وحشت و ترس مي افکنيم، پس ضربه ها را بر بالاي گردنها (يعني مغزشان) فرود آوريد. اين در رابطه با رعبي است که در دل کفار قريش در جنگ بدر افتاد و سبب پيروزي مسلمانان بر آنها شد.
3. «و قذف في قلوبهم الرعب فريقا تقتلون و تاسرون فريقا» [5] .
در دل يهوديان رعب و وحشت افتاد که سبب فروآمدن از دژهايشان شد و شما گروهي را کشتيد و گروه ديگري را به اسارت گرفتيد.
4. «فاتاهم الله من حيث لم يحتسبوا و قذف في قلوبهم الرعب » [6] پس قدرت خداوند از جايي که گمان نمي بردند، آمد و رعب وحشتي در دل آنان افتاد.
در بسياري از روايات ما همين صفت و ويژگي پيامبر،صلي الله عليه وآله،براي حضرت مهدي، عليه السلام،نقل شده است، علاوه بر رواياتي که قبلا اشاره شد به اينکه رعب پيشاپيش لشکر امام زمان از هر طرف مي رود يعني از فاصله دور دشمن او مرعوب مي گردد و فرار مي کند يا تسليم مي شود.
امام باقر،عليه السلام، مي فرمايد: «همه سنن انبيا در امام زمان جمع است (که بعدا در اين زمينه بحث خواهيم کرد) ولي از سنتهاي جدش مصطفي،صلي الله عليه وآله، قيام به شمشير و منصور بالرعب است.
«و اما شبهة من جده المصطفي محمد،صلي الله عليه وآله، فخروجه بالسيف و قتله اعداءالله و اعداءرسوله و الجبارين و الطواغيت و انه ينتصر بالسيف و الرعب و انه لا ترد له راية...» [7] .
از سنتهاي جدش قيام امام زمان با شمشير و قيام مسلحانه است و نابودي دشمنان خدا و رسول خدا و ستمگران و طاغوتها است و منصور به رعب و تسليم همه پرچمها در برابر اوست.
امام محمدباقر،عليه السلام،نيز مي فرمايد:
«القائم،عليه السلام،منا منصور بالرعب، مويد بالنصر تطوي له الارض و تظهر له الکنوز و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب » [8] .
قائم،عليه السلام، ما ياري شده به رعب است و تاييدشده با پيروزي است. تمام زمين به تصرف او درمي آيد و گنجهاي زمين براي او ظاهر مي شود و سلطه او بر شرق و غرب مي رسد.
امام صادق،عليه السلام، مي فرمود:
«ان القائم منامنصوربالرعب مويد بالنصر تطوي له الارض و تظهر له الکنوز و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب و يظهرالله به دينه ولوکره المشرکون » [9] .
4. در ذيل تفسير آيه «اتي امرالله فلاتستعجلوه » مي فرمايد: [10] .
«هو امرنا امرالله تعالي عزوجل ان لانستعجل به حتي و يويده بثلاثة اجناد الملائکه المؤمنين والرعب » [11] .
او همواره با سه گروه سپاه تاييد مي شود. سپاه فرشتگان، سپاه مؤمنان مخلص و سپاه رعب و ترس.
هشام بن سالم از امام صادق، عليه السلام، نقل مي کند:
«... فلا يبقي بين الخافقين الا خافه » [12] .
در ميان شرق و غرب کسي نمي ماند مگر اينکه از او مي هراسد.
ابي بصير از امام صادق، عليه السلام، نقل مي کند که آن حضرت درباره نشر و گسترش پرچم حضرت مهدي،عليه السلام، پس از نقل مطالبي مي فرمايد:
«و يسيرالرعب قدامها شهرا وراءها شهرا و عن يمينها شهرا و عن يسارها شهرا، ثم قال يا ابامحمد، انه يخرج موتورا غضبان اسفا لغضب الله علي هذاالخلق ». [13] .
با توجه به معناي لغوي رعب که همان خوف و در واقع ترس شديدي است که کتمان آن ممکن نيست، روشن مي شود منصور به رعب بودن آن حضرت ممکن است به اين معاني باشد:
1. مردم مخالف و دشمنان، روحيه خود را ببازند و جرات مقاومت در برابر او نکنند و از ترس لشکر مقاوم و غيرقابل نفوذ و شکست ناپذير آن حضرت، تسليم شوند.
2.آوازه آن حضرت و لشکرش چنان رعب آور است که شهرهاي دور دست که با لشکر امام به مسافت يک ماه راه رفتن، فاصله دارند، از هر طرف بدون درگيري و رويارويي و مقاومت تسليم مي گردند، چنانچه حديث ابي بصير گوياي آن است.
3. تمام دشمنان آن حضرت در خوف شديد به سر مي برند و اين ترس خودمقدمه پيروزي امام و شکست دشمنان امام است.
اين رعب و ترس از چند جهت ممکن است رخ دهد:
الف) از نظر اعجاز و قدرت خداوند که هراس و رعب در دلهاي دشمنان امام و ابرقدرتها بيفکند و قدرت اراده و تصميم به مقاومت را از آنان سلب نمايد، نتيجه اينکه زودتر تسليم گردند. گويي چنان از خود بي خود شوند و دست و پاي خود را گم کنند که توان حرکت نيابند همانند بره در برابر شير و...!
ب) آوازه پيروزي سريع حضرت و شيوع فتح و نصرت او در سراسر بلاد و ويژگي ياران او و لشگريانش که مقاوم و شکست ناپذيرند، سبب اين خوف و رعب گردد.
ج) انتشار حرکت و قيام امام و آمادگي باطني مردم ممکن است، سبب پيوستن مردم به امام شود و در تمامي کشورها نيروها و مردم خواستار همکاري با امام زمان گردند و در نتيجه شورشها و قيامهاي داخلي رخ دهد و موجب انشعاب حکومتها وتقسيم و تجزيه آنان گردد و عملا ايجاد ترس و وحشت و رعب در دلهاي حاکمان و طاغوت و قدرتها شود.
د) امام زمان با احاطه اي که بر اسرار غيب دارد ممکن است راز و رمز آنان را قبلا کشف و خنثي کند و منابع و ذخاير اسلحه و نيروهاي انساني آنان را نيز شناسايي کند و نقاط ضعف و آسيب پذيري آنان را بداند و با يک اقدام سريع همه را وادار به تسليم سازد و نيز کافي است که اين کار را با چند دولت مقتدر انجام دهد تا بقيه حساب خويش را بدانند...!!
پاورقي
[1] سوره احزاب (33)، آيه 11.
[2] سوره حشر (59)، آيه 2.
[3] سوره آل عمران (3)، آيه 151.
[4] سوره انفال (8)، آيه 12.
[5] سوره احزاب (33)، آيه 23.
[6] سوره حشر (59)، آيه 2.
[7] مجلسي،محمدباقر، بحارالانوار، ج 51، ص 217، ح 6.
[8] کشف الغمه، ج 3، ص 324المحجه البيضاء، ج 3، ص 341 يوم الخلاص، ص 300 منتخب الاثر، ص 292و482 مجلسي، محمدباقر، همان، ج 52، ص 190، نورالابصار، ص 171 اعلام الوري، ص 433، اسعاف الراغبين، ص 152 ينابيع المودة، ج 3، ص 136.
[9] مجلسي، محمدباقر، همان، ص 191، ح 24.
[10] سوره نحل (16)، آيه 1.
[11] نعماني، کتاب الغيبة، ص 128 مابعد الظهور، ص 535 ر.ک: امام مهدي من المهد الي الظهور.
[12] نعماني، همان، ص 122.
[13] مجلسي، محمدباقر، همان، ص 360، ح 129.