انتظار توأم با صبر
پس از حملات ويرانگرانه و وحشيانه کافران مغول به ايران، و حاکميت يافتن آنان به جان و مال و ناموس مردم، شيعيان نشانه هاي ظهور را نزديک مي ديدند. ياقوت حموي، مورخ معروف قرن هفتم مي نويسد که در سالهاي نخست حمله مغول، در شهر کاشان - از کانون هاي عمده تشيع در ايران - مردم شهر، هر روز هنگام سپيده دم، از دروازه خارج مي شدند و اسب زين کرده اي را با خود مي بردند تا حضرت مهدي، عليه السلام، در صورت ظهور بر آن اسب سوار شود. [1] .
در زمان فرمانروايي سربداران نيز نظير همين عمل در شهر سبزوار - که يکي از مراکز تشيع شمرده مي شد - معمول بوده است و به طوري که ميرخواند در روضةالصفا مي نويسد:
هر بامداد و شب، به انتظار صاحب الزمان، عليه السلام، اسب کشيدندي.
حسام الدين محمدبن حسام کوهستاني که روستايي شاعرپيشه بود و ديرتر از عصر ياد شده مي زيست و در حدود 875 ق. درگذشت، منظومه اي به نام خورشيدنامه، در مدح امير مؤمنان و امام عصر، عليهماالسلام، تأليف کرده است. [2] .
پاورقي
[1] به نقل از: اي. پ. پطروشفسکي، نهضت سربداران خراسان، ترجمه کريم کشاورز، تهران، پيام، چاپ سوم، 1351، ص15 و 16.
[2] همان، ص16.