بازگشت

مهدي در قرآن


در قرآن کريم آيات متعددي در شان مهدي، عليه السلام، وارد شده است، البته بايد توجه داشت که باطن اين آيات و يا به عبارتي تاويل آنها به آن حضرت اشاره دارد، نه تنزيل آنها.

رسول خدا، صلي الله عليه و آله، مي فرمايد:

«ما في القرآن آية الا و لها ظهر و بطن » [1] هيچ آيه اي از قرآن نيست مگر اينکه براي آن ظاهر و باطني است.

امام باقر، عليه السلام، نيز در پاسخ کسي که در همين زمينه از ايشان پرسش کرده بود، فرمود:

«ظهرها تنزيلها و بطنها تاويلها» [2] .

ظاهر هر آيه تنزيل آن و باطن هر آيه تاويل آن است.

«بطن »و«تاويل »عبارت از مفهوم عامي است که بعد از جدا کردن آيه از خصوصياتي که آن را در برگرفته، به دست مي آيد، به گونه اي که آيه در گذر ايام قابليت انطباق بر موارد مشابه با مورد نزول را پيدا کند. و اين همان چيزي است که ماندگاري و فراگيري قرآن را در عين جاودانگي آن تضمين مي کند.

ترديدي نيست که براي قرآن دو نوع دلالت وجود دارد: يکي دلالتي که بر حسب ظاهر آن و بر اساس شان نزول آيه به دست مي آيد، و ديگري دلالتي که عام و فراگير است و قابليت انطباق بر موارد مشابه را، بر حسب آنچه در طول زمان پيش مي آيد، داراست. به واسطه همين نوع دلالت است که قرآن تا ابد زنده است و در همه زمانها شفابخش مردم و دواي بيماريهاي آنهاست.

اما برخي از آياتي که در شان امام مهدي، عليه السلام، تاويل شده اند، به قرار زير است:

1.«و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين، و نمکن لهم في الارض » [3] .

و ما بر آن هستيم که بر مستضعفان روي زمين نعمت دهيم و آنان را پيشوايان سازيم و وارثان گردانيم.

اين آيه اگر چه به مناسبت داستان فرعون و موسي و بني اسرائيل نازل شده است، اما مدلول آن عام بوده و بيانگر سنتي است که خداوند در ميان مردمان جاري ساخته است. به عبارت ديگر اين آيه بيان مي کند که خداوند بزودي دستان مستضعفان را مي گيرد تا آنها را بر مستکبران غالب سازد و آنها را وارث شهر و سرزمين مستکبران نمايد.

در حديثي که«مفضل بن عمر»روايت کرده چنين آمده است:

«سمعت اباعبدالله، عليه السلام، يقول: ان رسول الله، صلي الله عليه و آله، نظر الي علي و الحسن و الحسين، عليهم السلام، فبکي و قال: انتم المستضعفون بعدي.

قال المفضل: قلت: مامعني ذلک؟ قال: معناه انکم الائمة بعدي، ان الله عزوجل يقول:«و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين »قال، عليه السلام: فهذه الآية جارية فينا الي يوم القيامة.» [4] .

از اباعبداللهامام صادق، عليه السلام، شنيدم که فرمود: پيامبر اسلام، صلي الله عليه و آله، نگاهي به علي، حسن و حسين، عليهم السلام، انداخت و در حالي که گريه مي کرد فرمود: شما مستضعفان پس از من هستيد.

مفضل مي گويد: پرسيدم معناي اين سخن چيست؟ و امام در جواب فرمود: معناي اين سخن اين است که شما امامان بعد از من خواهيد بود. خداوند، عزوجل، مي فرمايد:«و ما بر آن هستيم که بر مستضعفان روي زمين نعمت دهيم و آنان را پيشوايان سازيم و وارثان گردانيم.»

در نهج البلاغه نيز چنين آمده است:

عطف الضروس [5] علي ولدها. و تلا عقيب ذلک: و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين.» [6] .

دنيا بر ماآل محمدبازگردد و مهرباني نمايد مانند بازگشت شتر بدخو و گازگير به بچه خويش و در پي آن خواند: مي خواهيم بر آنانکه در زمين ناتوان شمرده شده اند منت نهادهتوانا و بزرگوارشان گردانيمآنها را پيشوايان و ارث برندگانزمامداران دين و دنياقرار دهيم.

«ابن ابي الحديد»در شرح اين کلام اميرمؤمنان، عليه السلام، مي گويد:

«اماميه گمان مي کنند اين کلام خداوند وعده اي است از سوي او نسبت به امام غايبي که در آخرالزمان مالک زمين مي شود. اما اصحاب مااهل سنتمي گويند: اين کلام وعده اي است نسبت به امامي که مالک زمين مي شود و بر همه سرزمينها چيره مي شود. اما لازم نيست که اين امام در حال حاضر موجود باشد، بلکه براي درستي اين کلام تنها همين که او در آخرالزمان به دنيا بيايد کفايت مي کند.» [7] .

اما بايد گفت: در اينکه آيه مزبور وعده به ظهور امامي است که پيش از برپايي قيامت مالک زمين شده و بر همه سرزمينها چيره مي شود، اتفاق نظر وجود دارد و تنها اختلاف در اين است که آيا اين امام در حال حاضر وجود دارد يا اينکه خير، او به موقع خود متولد مي شود؟ اما به هر حال در اين موضوع ترديدي نيست که اين امام از فرزندان علي، عليه السلام، خواهد بود.

2.«و لقد کتبنا في الزبور من بعد الذکر ان الارض يرثها عبادي الصالحون » [8] .

و ما در زبور، پس از ذکرتوراتنوشته ايم که اين زمين را بندگان صالح من به ميراث خواهند برد.

مراد از«زبور»در اين آيه زبور داود، عليه السلام، است. چنانکه در سوره نساءآيه 163و سوره اسراءآيه 55آمده است:

«و اتينا داود زبورا»

و به داود زبور را ارزاني داشتيم.

و زبور همان کتاب«مزامير»است که در ضمن کتاب عهد قديم آمده است: اما در اين کتاب چنين مي خوانيم:

«از خشم دوري کن و از دشمني بپرهيز، فريب کارهاي ناشايست را نخور زيرا کساني که کار ناشايست انجام مي دهند برکنده خواهد شد...» [9] .

«و کساني که انتظار پروردگار را مي کشند وارث زمين مي شوند.» [10] .

«و اما کساني که به سکون و آرامش دست يافته اند وارث زمين مي شوند و در نهايت سلامت به کامجويي مي پردازند.» [11] .

«زيرا خجستگان و برکت يافتگان از آنها وارث زمين مي شوند و نفرين شدگان از آنها ريشه کن مي شوند.» [12] .

«درستکاران وارث زمين شده و تا ابد در آن ساکن مي شوند.» [13] .

3.«وعدالله الذين امنوا منکم و عملواالصالحات ليستخلفنهم في الارض کما استخلف الذين من قبلهم و ليمکنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبودنني لايشرکون بي شيئا» [14] .

خدا به کساني از شما که ايمان آورده اند و کارهاي شايسته کرده اند، وعده داد که در روي زمين جانشين ديگرانشان کند، همچنان که مردمي را که پيش از آنها بودند جانشين ديگران کرد. و دينشان را، که خود بر ايشان پسنديده است، استوار سازد. و وحشتشان را به ايمني بدل کند. مرا مي پرستند و هيچ چيزي را با من شريک نمي کنند.

جانشيني و قدرت يافتن در زمين به صورت فراگير و هميشگي، که در اين آيه بدان وعده داده شده، در هيچ برهه از زمان براي امت اسلام تحقق نيافته است، بنابراين ما چاره اي نداريم جز اينکه بگوييم اين وعده اي است تخلف ناپذير که با ظهور مهدي منتظر، عليه السلام، محقق مي شود.

در مورد عيسي بن مريم، عليهماالسلام، و بازگشت او به دنيا در آخرالزمان و همچنين پيروي او از امام مهدي، عليه السلام، در قرآن کريم آمده است:

«و لما ضرب ابن مريم مثلا، اذا قومک منه يصدون. و قالوا الهتنا خير ام هو ما ضربوه لک الا جدلا بل هم قوم خصمون، ان هو الا عبد انعمنا عليه و جعلناه مثلا لبني اسرائيل... و انه لعلم للساعة، فلا تمترن بها و اتبعون هذا صراط مستقيم.» [15] .

و چون داستان پسر مريم آورده شد، قوم تو به شادماني فرياد زدند، و گفتند: آيا خدايان مابهترند يا او؟ و اين سخن را براي جدال با تو نگفتند، که مردمي ستيزه جويند. او جز بنده اي نبود که مانعمتش ارزاني داشتيم و مايه عبرت بني اسرائيلش گردانيديم... و هر آينه او نشانه فرارسيدن قيامت است. در آن شک مکنيد، و از من متابعت کنيد، اين است راه راست.

«ابن حجر هيثمي »مي گويد:«مقاتل بن سليمان »و کساني ديگر از مفسران که از او پيروي مي کنند، گفته اند: اين آيه در شان مهدي نازل شده است. و در ادامه نيز چنين مي گويد:

«بزودي احاديثي که در آنهاء تصريح شده که او از اهل بيت پيامبر است، خواهد آمد.. پس آيه دلالت بر اين دارد که در نسل فاطمه و علي، عليهماالسلام، برکت قرار داده شده و خداوند از نسل آن دو پاک سيرتان بسياري خارج مي سازد و نوادگان آنها را کليدهاي حکمت و معادن رحمت قرار مي دهد و سر اين موضوع اين است که پيامبر، صلي الله عليه و آله، از خداوند خواست که فاطمه و نسل او را از شر شيطان رانده شده در امان بدارد و همين را نسبت به علي نيز درخواست کرد.» [16] .

رسول خدا، صلي الله عليه و آله، نيز مي فرمايد:

«کيف انتم اذا نزل ابن مريم و امامکم منکم ». [17] .

حال شما چگونه خواهد بود زماني که پسر مسريم نازل شود و امامتان از شماست.

اما، اين سخن خداي تعالي در آيه مزبور که مي گويد:«و انه لعلم لساعة »يعني اينکه او از نشانه هاي فرا رسيدن قيامت است. زيرا نزول او در آخرالزمان رخ مي دهد.


پاورقي

[1] در نهايه ابن اثيرج 1، ص 136 چنين آمده است:«لکل آية منها ظهر و بطن».

[2] ر. ک: السلمي السمرقندي، محمدبن مسعودبن عياش، تفسيرالعياشي، ج 1، ص 11.

[3] سوره قصص28، آيه 5.

[4] الصدوق، ابو جعفر محمدبن علي، معاني الاخبار، ص 78-79.

[5] کمله«الضروس »به معناي شتر بدخويي که به خاطر عطوفتي که نسبت به فرزند خود دارد کسي را که براي شير دوشيدن از او رفته گاز مي گيرد.

[6] فيض الاسلام، علينقي، ترجمه و شرح نهج البلاغه، حکمت 200، ص 1181-1180.

[7] ابن ابي الحديد، عزالدين ابوحامد، شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 29.

[8] سوره انبياء21، آيه 105.

[9] زبور داود، مزمور 8-9.

[10] همان، مزمور 10.

[11] همان، مزمور11.

[12] همان، مزمور22.

[13] همان، مزمور29.

[14] سوره نور24، آيه 55.

[15] سوره زخرف43، آيه 61.

[16] الهيثمي، احمد بن حجر، الصواعق المحرقة، ص 96.

[17] البخاري، اسماعيل بن ابراهيم، صحيح البخاري، ج 4، ص 205؛ مسلم بن الحجاج، صحيح مسلم، ج 1، ص 94؛ ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج 2، ص 272 و336، الطبرسي، الفضل بن الحسن، مجمع البيان في تفسيرالقرآن، ج 2، ص 449.