بازگشت

بيان کردن سعد وقاص سه فضيلت درباره علي براي معاويه


و اين خبر به اين مضمون، به طرق کثيره به سعد ابي وقاص منتهي مي شود. روزي معاويه به سعدابي وقاص اعتراض نمود که چرا سب ابي تراب نمي کني؟ سعد در جواب گفت، چگونه سب علي کنم؛ با اينکه من مي دانم براي علي سه فضيلت را؛ که اگر يکي از آنها براي من بود، از شتران سرخ مو بهتر دوست مي داشتم:

1- چون پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم علي را در بعضي از جنگها در مدينه گذاشت، خدمت پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم رسيد و گفت مرا با کودکان و زنان مي گذاري؟ پيغمبر فرمود أما ترضي ان تکون مني بمنزلة هرون من موسي الا أنه لانبي بعدي؟ يعني آيا راضي نيستي اينکه باشي نسبت به من به منزله ي هرون نسبت به موسي؛ مگر آنکه پيغمبري بعد از من نيست.

2- در جنگ خيبر شنيدم از پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم که فرمود: لاعطنين الراية غدا رجلا يحب الله و رسوله، و يحبه الله و رسوله پس علي را طلبيد، و درد رمد در چشمان علي بود و آب دهان بر چشمان او کشيد، درد آن دفع شد؛ و رايت جنگ را به دست او داد.

3- چون اين آيه نازل شد:... ندع أبناءنا و أبناءکم و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم... پيغمبر حسن و حسين و فاطمه



[ صفحه 107]



و علي را براي مباهله حاضر نمود، و گفت: خدايا اينان اهل بيت منند.

از ابن عباس نقل است که: در مني با جمعي از اصحاب و حسان بن ثابت خدمت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم بوديم. آن حضرت فرمود: معاشر المسلمين هذا علي بن أبيطالب سيد العرب و الوصي الاکبر؛ منزلته مني منزلة هرون من موسي الا أنه لا نبي بعدي، لا تقبل التوبة من تائب الا بحبه.

ترجمه - اي گروه مسلمين، اين علي بن ابيطالب بزرگ عرب، و وصي اکبر من است، منزلت او نسبت به من: مانند منزلت هارونست نسبت به موسي مگر آنکه پيغمبري بعد از من نيست، قبول نمي شود توبه ي هيچ تائبي مگر به دوستي او.

بعد فرمود: اي حسان درباره ي علي شعري چند انشاء کن، حسان اين اشعار را انشاء نمود:



لا تقبل التوبة من تائب

الا بحب ابن ابيطالب



أخي رسول الله بل صهره

و الصهر لايعدل بالصاحب



و من يکن مثل علي و قد

ردت له الشمس من المغرب



ردت عليه الشمس في ضوئها

بيضا کان الشمس لم تغرب



ترجمه - قبول نشود توبه ي هيچ توبه کننده اي مگر به دوستي علي بن ابيطالب که برادر رسول خدا، بلکه داماد او است، و با داماد برابري نمي کنند ياران، و کيست مانند علي؟ با اينکه آفتاب را بعد از غروب براي او برگردانيد، آفتاب با کمال ضيا و نور براي او برگشت،



[ صفحه 108]



و نور آن به حدي بود که گويا غروب نکرده است.

و ديگر از حضرت صادق عليه السلام روايت شده که: پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم به علي عليه السلام فرمود: يا علي أنت مني بمنزلة هبةالله من آدم و بمنزلة سام من نوح، و بمنزلة اسحق من ابراهيم؛ و بمنزلة هرون من موسي، و بمنزلة شمعون من عيسي الا انه لا نبي بعدي؛ يا علي أنت وصيي و خليفتي؛ فمن جحد وصيتک و خلافتک فليس مني، و لست منه، و انا خصمه يوم القيمة يا علي أنت أفضل أمتي فضلا؛ و أقدمهم سلما؛ و أکثرهم علما؛ و اوفرهم حلما، و أشجعهم قلبا؛ و أسخاهم کفا؛ يا علي أنت الامام بعدي و الأمير،و أنت الصاحب والوزير، و مالک في امتي من نظير، يا علي أنت قسيم الجنة و النار. بمحبتک يعرف الأبرار من الفجار، و يميز بين الأشرار و الأخيار. و بين المؤمنين و الکفار.

ترجمه - يا علي منزلت تو نسبت به من، مانند منزلت شيث است نسبت به آدم و منزلت سام است به نوح و منزلت اسحق است به ابراهيم و منزلت هارون است به موسي و شمعون است به عيسي مگر آنکه پيغمبري نيست بعد از من يا علي توئي وصي و خليفه ي من، و هر که انکار کند وصايت و خلافت تو را از من نيست، و من از او نيستم (يعني از دين من خارج است، و من در قيامت دشمن او مي باشم (، يا علي تو نسبت به همه امت من در فضيلت



[ صفحه 109]



برتر؛ و در فرمانبرداري خدا و پيغمبر پيشتري، و در حلم و بردباري افزونتر، و در قوت قلب دليرتر، و در بخشش سخي تري؛ يا علي توئي بعد از من امام و امير،و توئي صاحب اختيار و وزير؛ و در ميان امت من بي نظير،يا علي توئي قسيم جنت و نار، به نشانه ي دوستي تو شناخته مي شوند ابرار از فجار. و ممتاز مي شوند اشرار از اخيار، و مؤمنين از کفار.

اصل - و زوجه ابنته سيدة نساءالعالمين.

ترجمه: و تزويج به او کرد دختر خود سيده ي زنان عالميان را.