بازگشت

اعتقاد به مودت و ولايت ائمه و شرح آيه مودت


وظيفه ي چهاردهم - مودت و ولايت و امامت دوازده



[ صفحه 73]



امام (ع) است. چون آيه ي قل لا اسئلکم الخ نازل شد، پيغمبر به منبر شده، فرمود: اي امت حکم تازه اي براي شما آمده؛ اصحاب به ملاحظه ي اينکه حکم ماليست، مانند زکوة، سرها به زير افکنده و تا سه مرتبه پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم کلام را مکرر نمود، و مردم سرها به زير انداخته بودند پس فرمود: اين حکم مالي و راجع به طلا و نقره نيست؛ سرها را بالا نموده گفتند: بفرمائيد؛ پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم اين آيه را بر ايشان قرائت نمود

و ظاهر آيه آن است که مودت و دوستي ذوي القربي را اجر رسالت پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم قرار داده: و اين خود کمال تأکيد است در سفارش اين حکم، و اشاره به اين است که رسالت براي تأسيس دين و علت موجده ي شريعت است؛ و مودت اين خانواده، و اعتقاد به امامت ايشان و پيروي و متابعت ايشان موجب بقاء دين و علت مبقيه ي شريعت است؛ که اگر مردم پيروي از اين خانواده نکنند، سبب خرابي دين شده، زحمات پيغبر صلي الله عليه و آله و سلم از بين مي رود؛ لذا مودت تکليفي است براي مردم، و فائده ي آن به خودشان عايد مي شود، نه آنکه پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم براي خود اجري بخواهد. چنانچه در ذيل همين آيه فرمايد: سوره شوري 42 آيه ي 23: و من يقترف حسنه نزد له فيها حسنا.

يعني: هر که اظهار مودت کند، و از اين امر ثوابي براي خود کسب کند، ما ثواب او را زياده عطا مي کنيم.

و همچنين در آيه ي بعد، در اين دعا (سوره ي سبا 34، آيه ي 47 ما سألتکم الخ) فرمايد: من براي تبليغ رسالت خواهش اجري



[ صفحه 74]



خواهش ندارم، مگر آنچه را که نتيجه اش براي خودتان باشد.

و همچنين آيه ي بعد از آن (سوره ي 25 فرقان، آيه ي 59 ما أسئلکم الح) فرمايد: آنچه من براي اجر رسالت خواهش کرده ام، به جهت آن است که راه حق را بيابيد.

و در دعا هم پس از اين آيات، به طريق حصر بيان مي کند که: شما خانواده راهنماي حق، و صراط راست براي مردم هستيد؛ يعني: پيروي ديگران راه باطلست.

و از ابن عباس روايت شده که: چون اين آيه نازل شد از پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم پرسيدند که: مراد از ذوي القربي کيانند؟ فرمود:علي و فاطمه و اولاد ايشان.

و از ابي امامه ي باهلي نقل شده که پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: ان الله تعالي خلق الأنبياء من أشجار شتي، و خلقت أنا و علي من شجرة واحدة؛ فأنا أصلها، و علي فرعها، و فاطمة لقاحها، والحسن والحسين ثمارها، و أشياعنا أوراقها؛ فمن تعلق بغيص من أغصانها نجي، و من زاغ عنها هوي و لو أن عبدا عبد الله بين الصفا و المروة ألف عام، ثم ألف عام، حتي يصير کالشن البالي، ثم لم يدرک محبتنا کبه الله علي منخريه في النار، ثم تلا: أقل لا أسئلکم عليه أجرا الا الموددة في القربي.

يعني: خدا انبيا را از درختهاي مختلف آفريد، ولي من و علي



[ صفحه 75]



از يک درخت خلقت شده ايم، من ريشه ي آنم، و علي شاخ آن، و فاطمه لقاح آن، و حسن و حسين ميوه هاي آن، و شيعيان ما برگهاي آن، هر که چنگ زد به شاخي از شاخهاي آن، اهل نجات، و هر که از آن مايل شد، اهل هلاکتست: و اگر بنده ي بين صفا و مروه عبادت کند تا هزار سال؛ پس تا هزار سال؛ تا آنکه بدن او کاهيده، و مانند مشگ کهنه شود، و محبت ما را نداشته باشد. خدا او را برو و در آتش مي اندازد، پس پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم به اين آيه استشهاد فرمود.