بازگشت

چاه زمزم و شرح آنکه از معجزات اسمعيل و شفاء است


پنجم - چاه زمزم است که در زميني که هيچ آب نبوده و نيست ظاهر شدن اين چشمه نعمت بزرگي است از فضل خدا، که معجزه و کرامتيست از اسمعيل عليه السلام.



[ صفحه 68]



که در زماني که ابراهيم عليه السلام اسمعيل را با هاجر به دستور خداوند در اين بيابان لم يزرع رها کرد و رفت، هاجر تنها ماند و اسمعيل تشنه شد، در اين حال مضطرب شد و فرياد و زاري کنان به کوه صفا شد تا بلکه آبي بيابد، يا فريادرسي پيدا کند، از طرف کوه مروه سرابي به نظر او رسيد، از صفا به مروه روانه شد، چون به مروه رسيد آبي نديد، و از کوه صفا سرابي به نظر او آمد، باز به کوه صفا شد؛ و به همين حالت مي رفت و باز مي گشت؛ چون هفت شوط تمام شد و سعي صفا و مروه را به جاي آورد و نظر کرد ديد اسمعيل از شدت تشنگي پاشنه ي پاي خود را بر زمين سائيده وچشمه ي آبي از جاي پاشنه ي او ظاهر شده و آب از زمين مي جوشد؛ هاجر فورا خود را رسانيد و ريگها را به اطراف جمع نمود و گفت: زمزم، يعني: اي آب بايست و جمع باش؛ از اين جهت نام آن زمزم شد.

و روايت شده که: انه من روي من ماء زمزم احدث له به شفاء و صرف عنه داء.

يعني هر که از آب زمزم بياشامد، شفائي در او حاصل شود و دردي از او زايل گردد.

ششم - حجر اسمعيل؛ که بر طبق اخبار و تجربه، در آن دعا مستجابست.

هفتم - آنکه براي حج و عمره در آن اجتماع مردم شود، و آن سبب ابهت و عظمت دين حق گردد.



[ صفحه 69]



هشتم - آنکه هر که داخل حرم شد ايمنست؛ که در همين آيه فرمايد: و من دخله کان آمنا.

و در معني آيه سه قول است.

1- آنکه مابين عرب رسم بود که احترام اين خانه را حفظ کنند، و هرکه پناهنده به آن گرديد متعرض او نشوند و اگر عداوتي هم با او داشته باشند، دست از اذيت او بردارند؛ و اين حکم را اسلام تصويب و تأکيد فرمود.

2- آنکه هر که پناه به اين خانه برد، اگرچه شرعا مستحق حد يا قتل باشد، کسي حق اجراء حد بر او ندارد تا آنکه از حرم خارج شود، و بر طبق اين معني اخباري رسيده است؛ ولي اجماع بر خلاف اين قول ثابت شده، که در حرم هم اجراء حد بر مستحق آن مي شود.

3- آنکه هر که با معرفت و اداء واجبات داخل اين مکان شود، در آخرت از عذاب ايمنست.

اصل - و قلت انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس أهل البيت و يطهرکم تطهيرا.

ترجمه - و درباره ي اهل بيت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم آيه ي تطهير را فرستادي و فرمودي: خداوند اراده اش تعلق گرفته که برطرف کند از شما نقص و پليدي را، و پاک و پاکيزه گرداند شما را به پاکي تمام.