بازگشت

توسل پيامبران سلف به خمسه طيبه و شرح آن و اخبار مفصله آن


و بهترين وسيله براي دعا، توسل به خمسه ي طيبه (ع) مي باشد. که در خبر است که داود رقي گويد: از حضرت صادق عليه السلام شنيدم که در دعا خدا را به خمسه ي طيبه (ع) مي خواند.

و ابن عباس گويد: خدمت پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم از معناي کلماتي که خدا تلقي به آدم فرمود، و آدم خدا را به آن خواند، سؤال کردم، جواب فرمود که: آدم خدا را قسم داد بحق محمد و علي و فاطمه وحسن و حسين، تا خدا توبه ي او را قبول فرمود.

و از حضرت صادق عليه السلام رسيده است که: پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود



[ صفحه 25]



که: اگرچه براي بنده زشتست که تعريف خود کند، و تزکيه ي نفس خود نمايد، لکن براي راهنمائي شما را اعلام مي کنم که: چون آدم عليه السلام خواست از ترک ولاي خود توبه کند، خداي را چنين خواند اللهم بحق محمد و آل محمد لما غفرت لي، پس خدا توبه ي او را قبول فرمود.

و حضرت نوح عليه السلام در کشتي چون از غرق شدن خائف شد اين دعا را خواند: اللهم اني أسئلک بحق محمد و ال محمد لما أنجيتني من الغرق. پس خداي او را نجات بخشيد.

و حضرت ابراهيم عليه السلام چون گرفتار آتش نمرودي شد، اين دعا را خواند: أللهم اني أسئلک بحق محمد و آل محمد لما أنجيتني منها، پس خداوند آتش را بر او سرد و سلامت گردانيد.

و حضرت موسي عليه السلام چون با سحره ي فرعون مقابل شد، و آن جادوهاي بزرگ را از ايشان مشاهده نمود، خائف شد و عصا را رها نمود، و خدا را به اين دعا خواند: أللهم اني أسئلک بحق محمد و آل محمد لما آمنتني، پس خطاب رسيد: لا تخف انک أنت الأعلي

و چون حضرت يعقوب عليه السلام به فراق دو فرزند خود يوسف و بنيامين مبتلا و از کثرت گريه چشمان او سفيد گرديد، جبرئيل امين به او خبر داد که: دعائي تعليم تو مي کنم که چون آن را بخواني چشم تو به تو برمي گردد، و به وصال دو فرزند خود نائل خواهي شد، و اين همان دعائي است که خداوند به واسطه ي آن توبه آدم را قبول فرمود،



[ صفحه 26]



و کشتي نوح را از غرقاب نگاهداري کرد، و به واسطه ي آن آتش نمرودي را بر ابراهيم سرد و سلامت گردانيد، و آن دعا اين است: أللهم بحق محمد و علي و فاطمة و الحسن و الحسين أن تأتيني بيوسف و بنيامين، و ترد علي عيني. تا يعقوب اين دعا را خواند، بشير از مصر رسيد و پيراهن يوسف را بر صورت يعقوب انداخت چشم او را بهبودي حاصل شد، و او را بشارت به وصال دو فرزند داد.

و در جلد دويم بحار از کتاب درالثمين در تفسير اين آيه: فتلقي آدم من ربه کلمات، نقل مي کند که: آدم نامهاي پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم و ائمه را به ساق عرش ديده بود، و جبرئيل براي قبولي توبه ي او اين دعا را به او تعليم کرد: يا حميد بحق محمد، يا عالي بحق علي، يا فاطر بحق فاطمة، يا محسن بحق الحسن و الحسين، و منک الاحسان؛ فلما ذکر الحسين عليه السلام سالت دموعه، و انخشع قلبه، و قال: يا أخي جبرئيل، في ذکر الخامس ينکسر قلبي و تسيل عبرتي، قال جبرئيل: ولدک هذا يصاب بمصيبة تصغر عندها المصائب؛ فقال: يا أخي و ما هي؟ قال يقتل عطشانا غريبا وحيدا فريدا ليس له ناصر و لا معين، ولو تراه يا آدم و هو يقول: واعطشاه واقلة ناصراه، حتي يحول العطش بينه و بين السماء کالدخان، فلم يجبه أحد الا بالسيوف، و شرب الحتوف



[ صفحه 27]



فيذبح ذبح الشاة من قفاه، و ينهب رحله اعداؤه، و تشهر رؤسهم هو و أنصاره في البلدان، و معهم النسوان کذلک سبق في علم الواحد المنان، فبکي آدم و جبرئيل بکاء الثکلي.

آدم عليه السلام چون خدا را به خمسه ي طيبه قسم داد و به نام حسين رسيد اشک او جاري شد، و دل او شکست، و از جبرئيل پرسيد که: اي برادر در ذکر پنجمين دلم شکسته و اشگم جاري مي شود، جبرئيل گفت که: اين فرزند تو به مصيبتي مبتلا مي شود که تمام مصيبتها نزد آن کوچکست، پرسيد: مصيبت او چيست؟ جواب داد که: کشته مي شود در حالي که تشنه و غريب و تنها و بي کس باشد، که ديگر براي او يار و معيني نمي باشد، اي کاش مشاهده مي نمودي اي آدم او را در حالتي که بگويد آه از تشنگي، آه از بي کسي، تا آن حدي که گويا تشنگي مانند دودي حايل بين او و بين آسمان شود، پس احدي او را جواب ندهد مگر به شمشيرها، و آشاميدن مرگ، پس مانند گوسفند سر او از قفا بريده مي شود، و دشمنان اثاث او را به غارت مي برند، و سر او و اصحاب او بالاي نيزه، با زنان حرم او در شهرها گردانيده مي شود، همچنين در علم خدا گذشته و تقدير شده است: پس آدم و جبرئيل مانند زن فرزند مرده گريستند.

و از سلمان فارسي روايت شده؛ که گويد؛ از پيغمبر خدا (ص) شنيدم، که فرمود: خدا فرمايد اي بندگان من؛ آيا چنين نيست



[ صفحه 28]



که اگر کسي حاجت بزرگي به شما داشته باشد شما آن حاجت را روا نمي کنيد مگر آنکه يکي از دوستان شما را واسطه و شفيع گرداند الا فاعلموا أن أکرم الخلق علي، و أفضلهم لدي، محمد و أخوه علي، و من بعده الأئمة الذين هم الوسائل الي الله ألا فليدعني من همته حاجة يريد نفعها، أو دهمته داهية يريد کشف ضرها، بمحمد و آله الطيبين الطاهرين أقضها له أحسن ما يقضيها من يستشفعونها باحب الخلق اليه

يعني آگاه باشيد که گرامي ترين خلق بر من، و بهترين آنان نزد من،محمد و برادر او علي و بعد از او امامان مي باشند؛ و از ايشان وسيله هاي به سوي خدا هستند، پس هر که را حاجتي باشد که از آن اراده ي نفعي دارد، يا مصيبتي بر او وارد شده که اراده ي رفع ضرر آن را دارد، مرا بخواند به محمد و خانواده ي طيبه ي طاهره او، تا آنکه روا کنم؛ و شفاعت ايشان را بهتر از هر شفيع و واسطه اي که شما نزد کسي مي بريد؛ قبول مي نمايم.

و تقريبا به همين مضمون نيز از حضرت امام حسين عسکري (ع) در تفسير رسيده است.

و جابر از حضرت باقر (ع) روايت مي کند که فرمايد؛ بنده به اندازه ي هفتاد خريف که هر خريفي هفتاد سال باشد، در آتش جهنم مکث نمايد، تا آنکه خداي را به محمد و آل محمد و آل او قسم مي دهد که او را ببخشد، پس خطاب به جبرئيل مي شود که: به جهنم فرود آي، و بنده ي مرا



[ صفحه 29]



از آتش بيرون آور، پس خطاب شود که: اي بنده چه اندازه از زمان در آتش ماندي، و مرا نخواندي؟ گويد خدايا حساب آن را ندانم؟ پس خطاب رسد که؛ به عزت و جلال من قسم اگر مرا به محمد و آل او قسم نداده بودي، با خواري در آتش مي ماندي، لکن من بر خود لازم گردانيده ام که هر بنده اي مرا به محمد و آل او خواند، هر گناهي که کرده بيامرزم، و تو را نيز به واسطه ي ايشان بخشيدم.