بازگشت

قصيده فارسيه از مؤلف






دعاي ندبه يکي مخزني است از اسرار

که هر خزانه ي آن مشعلي است از انوار



حقايقي است در آن فوق دانش افهام

دقايقي است فزونتر ز عالم افکار



ز فهم ظاهر آن لنک توسن فکرت

ز درک باطن آن عقل مانده از رفتار



بجمله جمله معارف نهفته بيحد و مر

بحرف حرف وظايف نهان برون زشمار



براي اخذ عقايد کتابي است از حکمت

براي راه مقاصد نکوترين گفتار





[ صفحه يه]





در اوست سر بلاها براي اهل ولا

وز او است فاش قضاهاي حق و هم اقدار



مقدر است بر ايشان بلا ز عهد ازل

مقرر است نمايند صبر در آزار



شکيب پيشه نمايند وجام غم نوشند

در آن قرار بجويند ني که راه فرار



که روزگار تهي مي نمي گردد از حجت

کازو است باقي و برجاي دين حق بقرار



وسيله اند بخلق خدا به سوي خدا

از اين وسيله تو در باب چاره ي هر کار



بزن تو دست به دامان پاکدامانان

که در دو کون شوي رستگار و برخوردار



مجو رهي به جز از راه رهروان طريق

که ديگران شده در راه کج هزار هزار



قدم به جاي قدم سر بنه بمقدمشان

بنال بهر مصيبانشان به ليل و نهار



دعاي ندبه بخوان و به ندبه اشک بريز

براي هجر امام زمان چو ابر بهار





[ صفحه يو]





که هر عبارت آن شوري آورد در سر

شرر زند دل عشاق را هزار شرار



حقايقش تو بجو از وظائف الشيعه

دقايقش تو ازين بحر بيکران بردار



چه نکته هاي نهاني که شد مرا الهام

بگوش هوش رسيد و نمودمش اظهار



بگفت (اديب) ز نام و ز سال تاريخش

بود (وظايف شيعه) حساب آن بشمار



سنه 1382 قمري