بازگشت

امر خدا عيسي را به دعا و توکل ابراهيم بالاي منجنيق


و در خبر است که وحي شد به عيسي عليه السلام که مرا بخوان مانند کسي که غرق در آب شده باشد و فريادرسي براي او نباشد. اي عيسي از من سئوال کن و از غير من چيزي مخواه. پس در اين حال از تو دعا کردن است و از من اجابت

نقل است که چون نمروديان حضرت ابراهيم عليه السلام را بالاي منجنيق کشيدند که او را در آتش اندازند فرشتگان به خدا ناليدند که خدايا در روي زمين خداپرستي غير از ابراهيم (ع) نيست و او را به آتش مي سوزانند. اجازت فرماي تا او را ياري کنيم، خطاب شد که به جانب او رويد، اگر اذن داد او را ياري دهيد، پس فرشته ي بادها آمد و سلام کرد و گفت من ملک بادهاي عالم هستم اگر رخصت دهي باد را امر کنم تا آتش را بر فرق نمروديان پراکنده کند؛ فرمود از غير دوست ياري نخواهم، فرشته ابر آمد و سلام کرد و گفت من ملک ابرهايم، اگر اذن فرمائي ابر را فرمان دهم تا بر اين آتش ببارد و آن را فرو نشاند، فرمود ديده ي اميد به غير خدا ندارم؛ فرشته ي کوه ها آمد و سلام داد و گفت من ملک کوه هايم اگر اجازت دهي امر کنم تا کوه ها ريز ريز شده بر فرق نمروديان بريزد و همه را هلاک نمايد. فرمود جز از در خانه ي حق چيزي نخواهم، تا آنکه او را از منجنيق سرازير در آتش نمودند آنگاه جبرئيل خود را رسانيد و گفت: اليک حاجة آيا حاجتي داري فرمود أما اليک فلا، حاجت دارم اما به تو احتياجي ندارم. جبرئيل گفت پس حاجت از خدا بخواه فرمود: علمه بحالي حسبي



[ صفحه 303]



من سؤالي چون بحال من دانا است همان مرا بس است و جاي سئوال نيست، پس خطاب شد سوره 21 انبيا آيه 69 يا نار کوني بردا و سلاما علي ابراهيم يعني اي آتش سرد و سلامت شو بر ابراهيم عليه السلام و در خبر است که اگر کلمه ي سلاما گفته نمي شد آن قدر آتش بر ابراهيم سرد مي گرديد که سردي او را هلاک مي نمود

(حافظ)



هزار دشمنم ار مي کنند قصد هلاک

گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باک



(سعدي)



گر همه خلق بخصمي بدر آيند يکي را

چه تفاوت کند آن را که تو مولا و نصيري



پس شرط عمده ي دعا آن است که هيچ نظري به غير خدا نداشته باشي و تمام نظر به خدا باشد. و از شرايط دعا آن است که خود را از معصيت و خوردن حرام حفظ نمائي.

حضرت امام محمد باقر عليه السلام فرمايد گاهي بنده حاجت خود را از خدا سئوال مي کند و خدا خواسته که تا زماني نزديک يا دور حاجت او را برآورد. پس آن بنده معصيتي مي کند لذا خدا به فرشته دستور مي دهد لانقض حاجته واحرمه اياها فانه يعرض لسخطي و استوجب الحرمان يعني حاجت او را برمياور و او را از آن محروم ساز براي آنکه مرا معصيت کرده و به غضب درآورده و مستحق است که محروم شود و در خبر قدسي است که دعاء هيچکس از من محجوب نشود الا کسي که حرام خورده است، و مردي به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم عرضه داشت که چه کنم که دعاء من مستجاب شود، فرمود حرام مخور و شکم خود را از



[ صفحه 304]



حرام حفظ کن.