بازگشت

کلمه متي نيز پنج مرتبه مکرر شده


اصل - متي نرد مناهلک الروية فنروي. متي ننتقع (ننتفع خ ل) من عذب مائک، فقد طال الصدي، متي نغاديک و نراوحک؛ فنقر (فتقر عيوننا خ ل) عينا، متي ترانا و نريک، و قد نشرت لواء النصر تري، أترانا نحف بک. و أنت تؤم الملأ، و قد ملأت الأرض عدلا. و أذفت أعداءک هوانا و عقابا، و ابرت المتاة و جحدة الحق و قطعت دابر المتکبرين، و اجتثثت اصول الظالمين و نحن نقول. الحمد لله رب العالمين.

اعراب - قوله متي استفهام و ظرف زمان لما بعده. و نرد متکلم من مضارع ورد: و مناهلک مفعول فيه و الروية صفة لها: فنروي متکلم من مضارع روي من باب علم منصوب بان المقدره في جواب الاستفهام. قوله ننتقع بالقاف اي فشرب و في بعض النسخ بالفاء: و الصدي: العطش الشديد. قوله نغاديک و نراوحک؛ متکلمان: اي کنا معک في الغداة و الرواح. فنقر من اقر، و عينا مفعوله اي نبردها سرورا حتي جف دمعها. و هو منصوب بأن المقدره في جواب الاستفهام: و في بعض النسخ. فتقر عيوننا من قر من باب علم. و عيوننا فاعله اي يرد عيوننا سرورا، قوله دابر



[ صفحه 296]



المتکبرين أي أصلهم: و اجتثثت اي قلعت.

ترجمه - کي باشد که وارد آبشخورهاي سيراب کننده ي تو شويم تا از آب وصال تو سيراب شويم کي باشد که از چشمه آب گواراي ديدار تو خود را سيراب کنيم: که شدت تشنگي ما به آن طولاني شده است: کي باشد که صبح و شام در خدمت تو به سر بريم: تا چشم خود را به نور جمال تو روشن و شاد نمائيم. کي باشد که لواي ظفر برافرازي و ما تو را ببينيم و تو ما را ببيني، کي باشد که ما گرد تو درآئيم و تو مهياي دفع مردمان طاغي باشي تا آنکه زمين را پر از عدل و داد فرمائي. و به دشمنان خود خواري و شکنجه بچشاني. و سرکشان و منکرين حق را به خاک هلاک اندازي و دنباله ي اهل تکبير را قطع کني و ريشه ي ستمکاران را از بيخ و بن برکني و ما از روي شادي و شکر بگوئيم، حمد و ستايش مختص خداي پروردگار جهانيان است.

شرح در اين عبارات داعي استفهام را تغيير مي دهد، و به کلمه ي (متي) که سئوال از زمان است استفهام مي کند؛ و از زيادتي زمان فراق شکايت مي نمايد، زيرا که اصل فراق آتشي است سوزان؛ و طول مدت آن سوزنده تر. و در اينجا کلمه ي (متي) را چهار مرتبه مکرر کرده که با جمله ي الي متي، که قبل از اين است پنج مرتبه گردد.

و مناهل را جمع آورده کنايه از آنکه آبشخورهاي امام عليه السلام که مردم از آنها آب فيض بردارند بسيار است؛ که وجود امام عليه السلام منبع تمام نعمت هاي دنيوي و اخروي مي باشد بلکه نظر به جمال مبارک او از هر نعمتي بهتر و بالاتر است.



[ صفحه 297]