بازگشت

اصحاب امام زمان سيصد و سيزده نفرند و معني قطب و اوتاد و ابدا


که در چند خبر دلالت دارد که عده ي اصحاب آن حضرت سيصد و سيزده نفر و در بعضي از اخبار سيصد و کسري مي باشد، مانند آنکه اصحاب پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم هم در جنگ بدر سيصد و سيزده نفر بودند، که در خبر مفضل حضرت



[ صفحه 245]



صادق (ع) فرمايد که حضرت قائم (ع) بر منبر کوفه قرار گيرد و سيصد و سيزده نفر اصحاب او گرداگرد او باشند.

و ديگر فرمايد در مکه بر منبر برآيد و اول کسي که با او بيعت کند جبرئيل است پس سيصد و کسري با او بيعت کنند و در مکه اقامت کند تا عده اصحاب او به ده هزار مي رسد. پس به مدينه کوچ دهد.

و در بعضي از اخبار، بلاد ايشان بلکه نام ايشان را هم معين نموده است و حضرت باقر عليه السلام فرمود که بين رکن و مقام سيصد و کسري به عده ي اصحاب بدر با او بيعت کنند، که در ميان آنها است نجباء از اهل مصر، و ابدال از اهل شام و اخيار از اهل عراق.

و در نجم الثاقب از کفعمي نقل نمايد در شرح اين جمله از دعاء ام داود. اللهم صل علي الابدال و الاوتاد و السياح و العباد که زمين خالي از قطب و چهار اوتاد و چهل ابدال و هفتاد تن از نجباء و سيصد و شصت صالح نيست پس قطب مهدي عليه السلام است و اوتاد کمتر از چهار نمي شوند زيرا دنيا مانند خيمه است و مهدي عليه السلام عمود آن و آن چهار اوتاد طنابهاي اويند و گاه مي شود که اوتاد بيشتر از چهار و ابدال بيشتر از چهل و نجباء بيشتر از هفتاد و صلحاء بيشتر از سيصد و شصت مي شوند، تا آنکه مي فرمايد که هرگاه يکي از اوتاد چهارگانه کم شود، يکي از ابدال به جاي او برقرار مي گردد، و اگر يکي از ابدال کم شود از نجبا به جاي او آيد، و اگر يکي از نجباء کم گردد يکي از صلحاء به جاي او برقرار مي شود، و اگر از صلحاء يکي کم شود از سائر مردم يکي



[ صفحه 246]



به جاي او آيد.

جمله 5 اين السبب المتصل الخ مراد از سبب همان باب است که در جمله 3 گذشت و مراد از سماء طرف بالا و مراد از ارض مردم است يعني امام زمان عليه السلام سبب و واسطه است براي رسيدن فيوضات عالم بالا به مردم و سبب به معني رشته هم آمده است، و مراد آن است که امام مانند رشته و رابطه ي ميان خالق و خلق است و در خبر است در مجمع البحرين أبي الله أن يجري الاشياء الا بأسباب، فجعل لکل شيي ء سببا و جعل لکل سبب شرحا و جعل لکل شرح علما. و جعل لکل علم بابا ناطقا.

يعني خداوند اباء دارد از اجراء و تقدير چيزها مگر به اسبابي، پس مقرر کرده براي هر چيزي سببي و براي هر سببي شرحي وبراي هر شرحي علمي و براي هر علمي باب ناطق گويائي،

و تفسير شده است چيز به دخول بهشت؛ و سبب آن طاعت و بندگي است و شرح آن شريعت و احکام است: و مراد از علم پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم و مراد از باب ناطق ائمه ي هدي هستند.

جمله ي 6 اين صاحب يوم الفتح الخ کلمه صاحب اسم امام زمان (ع) است و ولي در اينجا به معني وصفي است و روز فتح همان روز ظهور است. که هر طرف روي آورد فاتح شود و لواء هدايت را برافرازد تا عالم را مانند گلستان سازد،

حضرت باقر (ع) فرمايد که خدا وقت فتح مؤمنين را به تأخير



[ صفحه 247]



نياندازد و آن در ابتداء زماني بود که جبرئيل رايت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را براي جنگ بدر آورد و موجب فتح گرديد؛ و قسم به خدا آن رايت از پنبه و کتان و ابريشم نبود بلکه از ورق و برگ درختهاي بهشت بود پس آن را پيچيد و به دست علي (ع) داد تا آنکه آن حضرت در جنگ بصره برافراخت و فتح نمود، پس آن را پيچيد و آن نزد ما اهل بيتست. و ديگر کسي آن را نمي افروزد مگر قائم ما (ع) که چون ظهور کند آن رايت را برافروزد پس نيست احدي از مشرق تا مغرب مگر آنکه تابع آن شوند. و رعب آن حضرت در مردم به مقدار يک ماه از پيش و يمين و يسار تأثير مي کند.