بازگشت

امام زمان بدن ابي بکر و عمر را از قبر بيرون مي آورد و به درخ


حضرت صادق (ع) در خبر اسحق بن عمار فرمايد.

اذا قدم القائم عليه السلام وثب أن يکسر الحايط الذي علي العبر، فيبعث الله تعالي ريحا شديدة و صواعق و رعودا حتي يقول الناس انما ذا لذا فيتفرق أصحابه عنه حتي لايبقي معه أحد فيأخذ المعول بيده فيکون أول من يضرب بالمعول ثم يرجع اليه أصحابه اذا رأوه يضرب المعول بيده فيکون ذلک اليوم فضل بعضهم علي بعض بقدر سبقهم اليه فيهدمون الحايط ثم يخرجهنا غضين رطبين فيلعنهما و يتبرء منهما و يصلبهما ثم ينزلهما و يحرقهما ثم يذريهما في الريح.

يعني چون ظاهر شود امام زمان (ع) مهيا مي شود که ديوار قبر پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم را خراب کند پس خدا براي امتحان تقدير مي کند که باد سختي مي وزد و صاعقه ها و رعدهائي مي جهد و مردم گويند اين امر براي اين عمل است پس اصحاب او پراکنده شوند و احدي با او نماند، پس آن حضرت کلنگ به دست گيرد و شروع به خرابي ديوار کند، پس اصحاب او نيز بازگرداند و هر کدام آنها سبقت به سوي او گيرند مقام او بالاتر از ديگران است پس ديوار را خراب کنند و بدن آن دو نفر را بيرون آورند در حالي که تر و تازه است و اين براي امتحان تابعين آنها است پس آن حضرت لعن بر ايشان کند و بيزاري از



[ صفحه 240]



ايشان جويد و آنها را به دار آويزد و پس از مدتي فرود آورد و بسوزاند و خاکستر آنها را به باد دهد،

و در خبر مفضل است. که چون امام زمان (ع) بر قبر پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم وارد شود گويد اين قبر جد من است. گويند. بلي: گويد اين دو نفر که جنب آن دفن شده اند کيستند. براي چه اينجا دفن شده اند، گويند اينها دو پدر زن رسول خدايند. پس دستور فرمايند مردم اجتماع کنند و تا سه روز که اجتماع مردم زياد شود. بدن آنها را از قبر بيرون مي آورند و بدن آنها تر و تازه است، و هيچ تغييري در خلقت و رنگ آنها پيدا نشده، پس از مردم گواهي طلبد و همه شهادت دهند که اينها دو خليفه پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم ابوبکر و عمر مي باشند پس بدنشان را بر شاخه ي خشکي مي آويزد، و آن شاخه تازه شده برگ پيدا مي کند و شاخه هاي آن بلند مي شود. پس تابعين آنها در پيروي آنها برگردند. پس تابعين آنها صدا بلند کنند که تا حال پيروي آنها را مي نموديم با آنکه شرف و کرامتي از آنها نديده بوديم، حال که کرامتي از آنها ظاهر شده و بدن آنها تازه و درخت به برکت آنها تازه شده و برگ آورده چگونه دست از پيروي آنها برداريم، بلکه از شما بيزاري مي جوئيم. پس به اشاره آن حضرت باد سياهي وزيده و جميع آنها را هلاک کند. پس بدن آن دو نفر را از درخت به زير مي آورد؛ و به اذن خدا آنها را زنده مي کند. و تمام ظلمهائي که در هر دوره واقع شده به گردن آنها مي گذارد و بر آنها مي شمارد يک يک از آنها را، از



[ صفحه 241]



کشته شدن هابيل به دست قابيل و افروختن آتش براي ابراهيم (ع) و در چاه انداختن يوسف (ع) و گرفتاري يونس (ع) در شکم ماهي و کشته شدن يحيي (ع) و بردار کشيدن عيسي (ع) و شکنجه هائي که بر جرجيس و دانيال و سلمان وارد شده و آتش بر در خانه علي (ع) و فاطمه (ع) زدن و ضربات و تازيانه که بر حضرت فاطمه وارد آمده و سقط شدن محسن و زهر دادن امام حسن (ع)و شهادت امام حسين (ع) و برادران و خويشان و ياوران او و اسيري اهل و عيال وحرم او: و هر خون ناحقي که ريخته شده و هر امر حرام و فاحشه و زنائي که واقع شده از زمان آدم تا قيام قائم (ع) همه را برآنها شماره مي کند و به گردن آنها مي گذارد: و اقرار از آنها مي گيريد: پس اشاره مي فرمايد آتشي از زمين خارج شده آنها را با آن درخت مي سوزاند و خاکستر آن ها را باد به دريا مي ريزد،

اصل - أين معز الأولياء و مذل الأعداء، أين جامع الکلمه علي التقوي، أين باب الله الذي منه يؤتي، أين وجه الله الذي اليه يتوجه الأولياء، أين السبب المتصل بين الأرض و السماء، أين صاحب يوم الفتح و ناشر راية الهدي، أين مؤلف شمل الصلاح و الرضا.

الاعراب - اين في جميع الجمل خبر مقدم و منصوب علي الظرفيه و مابعده مبتدأء موخر:

ترجمه - کجاست آن عزيز کننده ي دوستان و خوار کننده ي دشمنان



[ صفحه 242]



کجاست آن جمع کننده ي کلمه دين را بر تقوي و پرهيزکاري، کجا است آن باب خدائي که از آن، تمام نعمت ها و روزي ها به مردم داده مي شود، کجاست آن آينه خدائي که دوستان به سوي او توجه مي نمايند کجا است آن سبب افاضات خدائي که متصل است بين زمين و آسمان.

کجا است صاحب روز فيروزي و برافرازنده لواي هدايت، کجا است آن جمع کننده ي اموري که صلاح دين و رضاي خدا در آن است.