بازگشت

گريه و ندبه بر مصيبات اين خانواده و اخبار ثواب گريه بر حسين


وظيفه 18 گريه و ندبه و عزاداري بر مصيبات اهل بيت است و اين قطعه دعا تفريع بر قطعه سابق است. و علت اينکه گريه و ناله و شيون بر مصيبات اهل بيت از مستحبات مؤکده است براي دو امر باشد اول آنکه مظلوميت ايشان چون براي حفظ دين و بقاء مذهب حق بوده و نفع آن به همه عالميان رسيده،بايد همه مردم برايشان گريه کنند و عزاداري نمايند.

دوم آنکه چون به گريه بر ايشان و اقامه مجلس عزا و اجتماع در آن اقامه حق و اثبات حقانيت ايشان، و ابطال طريقه ي دشمنان ايشان شايع مي شود. لذااين امر از تکليف و مستحبات مؤکده است و از قطعه سابق معلوم شد که مظلوميت ايشان براي برطرف کردن



[ صفحه 211]



دشمنان دين و بقاء شريعت است. اين شعر منسوب به اميرالمؤمنين عليه السلام است که در زمان خلفاء فرموده



ليبک علي الاسلام من کان باکيا

و قد ترکت أرکانه و معاليه



يعني: بايد بر اسلام گريه کند هر که گريان باشد، زيرا که رها شد ستون ها و نشانه هاي اسلام.

و حضرت رضا (ع) به ريان بن شبيب فرمود: يابن شبيب ان کنت باکيا لشي ء فابک للحسين بن علي بن أبي طالب. فانه ذبح کما يذبح الکبش، و قتل معه من أهلبيته ثمانيه عشر رجلا.ما لهم في الأرض شبيهون.

يعني؛ اي پسر شبيب اگر گريه کني بر چيزي پس براي حسين ابن علي گريه کن که اورا ذبح نمودند مانند ذبح گوسفند، و کشته شد با او هيجده مرد از خانواده او که نبود براي ايشان شبيه و نظيري، تا آنکه فرمود از جدم رسيده که اگر بر حسين گريه کني به حدي که اشک بر رخساره ات جاري شود، خدا تمام گناهان تو را مي بخشد. کوچک باشد يا بزرگ، کم باشد يا بسيار. اي پسر شبيب اگر خواهي در قيامت هيچ گناهي بر تو نباشد. زيارت کن حسين عليه السلام را و اگر خواهي در غرفه هاي بهشت با پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم باشي لعن بر کشنده گان حضرت حسين عليه السلام کن، و اگر خواهي ثواب شهداء به تو برسد بگو يا ليتني کنت معهم فافوز فوزا عظيما.



[ صفحه 212]



و اگر خواهي در درجات بهشت با ما باشي در اندوه ما اندوهناک؛ و در شادي ما شاد باش، و بر تو باد به ولايت ما، که اگر مردي سنگي را دوست دارد خدا او را با آن محشور فرمايد.

و از ابوهرون بن مکفوف نقل شده که خدمت حضرت صادق (ع) رسيدم فرمود مرثيه اي بخوان، پس خواندم فرمود بلند و دلسوز بخوان همچنانکه بر سر قبر او باشي، پس اين شعر را خواندم.



امرر علي جدث الحسين

فقل لأعظمه الزکية



يعني بر پيکر حسين گذر کن، پس بگو به استخوانهاي پاکيزه اش، ديدم آن حضرت گريان شد. پس خودداري کردم، فرمود بازبخوان، و مرثيه را زياد کن.پس من خواندم و آن حضرت گريست و صداي زنان حرم هم به گريه بلند شد، چون ساکت شدند فرمود.

من أنشد في الحسين شعرا فابکي واحدا فله الجنة

يعني هر که شعري درباره ي حسين بخواند. پس يک نفر را بگرياند براي اوست بهشت؛ باز فرمود هر که ياد حسين کند و بگريد براي او است بهشت، و هر که تباکي کند جاي او در بهشت است.

و حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرمود ان الله اطلع الي أهل الارض فاختار لنا شيعة ينصرورننا و يفرحون لفرحنا و يحزنون لحزننا و يبذلون أموالهم و أنفسهم فينا أولئک منا و الينا.

يعني خدا نظري به سوي زمين کرد، پس ما را ستود و شيعياني



[ صفحه 213]



براي ما برگزيد که ياري ما مي نمايند. و به شادي ما شاد، و به اندوه ما اندوهناک مي باشند، و نفوس واموال خود را در راه ما بذل مي کنند اين گروه از مايند؟ و بازگشت ايشان به سوي ما است.

و در خبر است که چون پيغمبر (ص) خبر شهادت حسين رابه فاطمه داد فاطمه سخت گريان شدو سئوال کرد که اين امر در چه زماني است. فرمود در زماني است که من و تو علي وفات نموده ايم، پس گريه فاطمه زيادتر شد: و پرسيد: که براي حسين (ع) اقامه عزا و گريه مي کند فرمود يا فاطمة ان نساء امتي يبکون علي نساء أهل بيتي و رجالهم يبکون علي رجال أهل بيتي و يجددون العزاء جيلا بعد جيل في کل سنة فاذا کمان يوم القيامة، تشفعين أنت للنساء و أنا أشفع للرجال، و کنت من بکي منهم علي مصاب الحسين (ع) أخذنا بيده و أدخلناه الجنة يا فاطمة کل عين باکية الا عين بکت علي مصاب الحسين فانها ضاحکة مستبشرة بنعيم الجنة

يعني اي فاطمه زنان امت من بر زنان اهل بيت من مي گريند و مردان ايشان بر مردان اهل بيت من، و عزاي حسين عليه السلام را تجديد مي نمايند، دسته اي بعد از دسته اي در هر سال. پس روز قيامت که برپاي مي شود تو زنان را شفاعت مي مکني و من مردان را؛ و هر که بر مصيبت حسين (ع) گريه کرده است، دست او را مي گيريم. و او را داخل بهشت مينمائيم اي فاطمه هر چشمي روز قيامت گريانست مگر چشمي که بر مصيبت



[ صفحه 214]



حسين گريسته، که آن چشم به نعمت بهشت خوشنود و خندانست.

از بحار نقل است که سيد علي حسيني گويد در مشهد حضرت رضا عليه السلام بوديم روز عاشورا يکي از رفقا مقتل مي خواند، رسيد به اين روايت که حضرت باقر عليه السلام فرموده من ذرفت عيناه علي مصاب الحسين و لو کان مثل جناح البعوضة غفر الله له ذنوبه و لو کانت مثل زبد البحر.

يعني هر که در چشمان او بر مصيبت حسين گريان شود، اگرچه به مقدار بال پشه اي باشد: خداي گناهان او را بيامرزد و اگرچه به مقدار کف دريا باشد.

مردي نادان که خود را عالم مي دانست منکر اين خبر شد و گفت اين خبر به عقل درست نمي آيد. و با او مباحثه کرديم و از عناد خود دست برنداشت. چون شب به خواب رفت قيامت را به خواب ديد. حشر مردمان و ميزان اعمال و پل صراط. و تطائر کتب و شعله ي نيران و زينتهاي جنان همه را مشاهده نمود، در اين حال تشنگي سخت بر او غالب شده، در طلب آب برآمد، حوضي ديد طولاني و پهناور که آب آن به نظر از برف سردتر و از عسل گواراتر و دو مرد و يک زن سياه پوش که نور ايشان صحراي محشر را روشن نموده در کنار آن جاي داشتند و از شدت اندوه اشک از چشم ايشان جاري بود.

از نام ايشان جويا شد، گفتند آن دو مرد پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم و علي (ع) آن زن فاطمه زهراء است؛ پرسيد چرا سياه پوش و گريانند،



[ صفحه 215]



گفتند آيا نمي داني ايام عاشورا و شهادت حسين (ع) است، پس نزد فاطمه (ع) رفت و طلب آب نمود، فاطمه نظر تندي به او کرد و فرمود چگونه آب مي خواهي، و تو منکر ثواب گريه بر مصائب حسين فرزند من مي باشي. با اينکه او را به ظلم کشتند و آب را از او منع نمودند، پس ترسان از خواب بيدار شد، و از گفته ي خود پشيمان شده استغفار نمود، و از همنشينان عذرخواهي کرد.

و در خبر است که چون آيه 78 سوره بقره 2 و اذ اخذنا ميثاقکم لا تسفکون دمائکم نازل شد. که خدا در آن مذمت مي فرمايد يهود را که تکذيب انبياء نمودند. و اولياء را کشتند پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود بعد از من دسته اي از يهود امت من نيز شريعت مرا تغيير مي دهند و حسن و حسين را با عده ي ديگر از فرزندان مرا به قتل مي رسانند همچنانکه يهود زکريا و يحيي را کشتند، و لعنت خدا باد بر ايشان و دوستان ايشان و بر آنانکه بدون تقيه بر ايشان لعن نکنند. الا و صلي الله علي الباکين علي الحسين (ع) و المقيمين عزائه، همانا رحمت خداي بر گريه کنندگان بر حسين و بر کساني که مجلس عزاي او را سرپا مي نمايند؛ و فرشتگان، اشک ايشان را ضبط مي کنند به امر خدا و آن را به آب بهشتي که براي ايشان مهيا شده ممزوج مي نمايند، و هزار برابر بر گوارائي و شيريني آن افزوده شود.

و در خبر است که مسمع بن کردين خدمت حضرت صادق عليه السلام رسيد، حضرت فرمود: اي مسمع تو از اهل عراقي: آيا به زيارت



[ صفحه 216]



جدم حسين عليه السلام مي روي، گفت از بني اميه مي ترسم: و من شهرتي دارم از اين جهت در پنهاني هم نمي توانم به زيارت بروم.

فرمود آيا هيچ از مصائب او ياد مي کني و بر او گريه اي مي کني، گفت بلي هرگاه ياد او مي کنم چشمانم پر از اشک مي شود. فرمود رحم الله دمعتک، أما انک من الذين يعدون في أهل الجزع لنا و الذين يفرحون لفرحنا و يحزنون لحزننا و يخافون لخوفنا و يأمنون اذا امنا

يعني خدا رحمت کند اشک چشم تو را. تو در شمار کساني باشي که اهل جزع بر ما مي باشند، و در شادي ما شاد،و در اندوه ما اندوهناکند و براي خوف ما خائف؟ و در زمان ايمني ما ايمنند.

اي مسمع وقت مرگ پدران من به بالين تو حاضر مي شوند و سفارش تو را به عزرائيل مي کنند. و عزرائيل از مادر به تو مهربانتر شود و تو را به آساني قبض روح کند، و پيش از مرگ بشارت بهشت به تو مي دهند، و از معاوية بن وهب رسيده که حضرت صادق عليه السلام در حال سجده، دعاء به زائرين و گريه کنندگان مي نمود، و در آن حال مي گفت، و ارحم تلک أعين التي جرت دموعها رحمة لنا و ارحم تلک القلوب التي جزعت و أحترقت لنا. و ارحم تلک الصرخة التي کانت لنا و. أللهم اني أستودعک تلک الأنفس و تلک الأبدان حتي ترويهم من الحوض يوم العطش،

يعني رحمت کن بر آن چشمهائيکه بر ما اشک مي ريزند،و رحمت



[ صفحه 217]



کن بر آن دلهائيکه بر ما جزع مي کند و مي سوزد، و رحمت کن بر آن فرياد و ناله هائي که براي ما مي کنند: خدايا اين نفوس و بدنها را به تو امانت مي سپارم تا ايشان را در تشنگي قيامت از حوض کوثر سيراب کني

اصل - أين الحسن أين الحسين. أين أبناء الحسين. صالح بعد صالح و صادق بعد صادق. أين السبيل بعد السبيل. أين الخيرة بعد الخيرة أين الشموس الطالعة، أين الأقمار المنيرة أين الانجم الزاهرة. أين أعلام الدين و قواعد العلم.

اعراب - اين منصوب علي الظرفيه. و خبر مقدم في تمام الجمل و بعده مبتدء و هو استفهام في مقام الندبه: و الجملة في محل النصب للقول المحذوف، اي قائلون هذا القول، و صالح و صادق صفتان للانبأ

ترجمه: کجا شدند حسن و حسين؛ و کجايند فرزندان حسين هر شايسته پس از شايسته اي؟ و هر راستگوئي پس از راستگوئي،

کجايند آنانکه راهنماي به سوي خدا بودند يکي پس از ديگري کجايند برگزيدگان خدائي هر يک پس از ديگري؛ کجايند آفتاب هاي طلوع کننده. کجايند ماههاي نور دهنده، کجايند ستارگان درخشنده. کجايند نشانه هاي دين و ستونهاي علم.