بازگشت

اعتقاد به مظلوميت ائمه و فاطمه و ده خبر درباره فاطمه


وظيفه 16 اعتقاد به مظلوميت ائمه و فاطمه عليه السلام برخلاف سفارشات پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم، و اين کلمات اشاره است به آن سفارشاتي که پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم درباره ي علي (ع) و فاطمه و حسنين (ع) فرموده و امت ظلم را از حد بيرون بردند.

سفارشاتي که در مورد علي (ع) فرموده از حد احصاء خارج است.

بلکه زبان از تقرير آن قاصر و فهم از تحرير آن کوتاه است.

و پاره اي از اخبار که درباره ي آن حضرت رسيده قبل از اين گذشت.

و اما سفارشاتي که درباره ي فاطمه فرمود، بسيار است و ما اکتفاء



[ صفحه 195]



به 10 خبر مي کنيم. 1- مجاهد از پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم روايت کند. که دست فاطمه (ع) را در دست داشت و فرمود و هي بضعة مني، و هي قلبي و و روحي التي بين جنبي، فمن آذاها فقد آذاني، و من آذاني فقد آذي الله. يعني: فاطمه پاره اي از گوشت من است. و او به منزله دل و جاني است که در بدن من باشد؛ پس هر که او را اذيت کند، مرا اذيت کرده، و هر که اذيت من کند خدا را اذيت کرده است.

2- و نيز فرموده ان فاطمة شجنة مني يسخطني ما أسخطها و يرضيني ما أرضيها، يعني فاطمه رگ و ريشه اي از من است مرا به غضب آورد. هرچه او را به غضب آورد و خوشنود مي کند مرا هرچه او را خوشنود سازد.

3- از جابر رسيده که پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود ان فاطمة شعرة مني، فمن آذي شعرة مني. فقد آذاني. و من آذاني فقد آذي الله و من آذي الله لعنه الله ملاء السموات و الارض.

يعني فاطمه شعر و موي من است؛ هر که او را اذيت کرد: مرا آزرده و هر که مرا بيازارد خداي را آزرده، و هر که خداي را بيازارد او را لعنت کند به اندازه ي آسمانها و زمين:

4- روزي پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم در مجمع اصحاب فرمود. بهترين امور براي زنان چيست کسي جوابي نداد: چون حضرت امير (ع)



[ صفحه 196]



به خانه آمد فرمايش پيغمبر (ص) را نقل کرد. فاطمه گفت: خير للنساء أن لا يرين الرجال و لا يريهن الرجال بهترن امور براي زنان آن است که نبينند، اجنبي از مردان را و مردان اجنبي هم ايشان را نبينند پس اميرالمؤمنين (ع) خدمت پيغمبر (ص) رسيده کلام فاطمه را نقل نمود، پيغمبر (ص) شکفته شد و فرمود ان فاطمة بضعة مني فاطمه پاره از تن من است.

5- از عامه و خاصه روايت شده که رسول خدا (ص) به فاطمه (ع) فرمود ان الله بغضب لغضبک و يرضي لرضاک، خدا براي غضب تو غضب مي کند و براي خوشنودي تو خوشنود مي شود.

6- جابر جعفي از حضرت باقر روايت کند که پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم فرموده ان الله يغضب فاطمة و يرضي لرضاها.

7-از عايشه پرسيدند که محبوبترين مردم نزد رسولخدا صلي الله عليه و آله و سلم که بود؟ جواب داد که فاطمه را از همه کس بيشتر دوست مي داشت پرسيدند از مردان محبوبتر که بود؟ جواب داد علي عليه السلام.

8- از سعد بن وقاص رسيده که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود فاطمة بضعة مني، من سرها فقد سرني، و من سائها فقد سائني فاطمة أعز البرية علي.

يعني فاطمه پاره ي از گوشت من است، هر که او را شاد کند مرا شاد کرد و هر که محزون کند او را مرا محزون کرده است، فاطمه عزيزترين مردم است نزد من. در خبر ديگر فرمود يريبني ما أرابها، و يؤذيني ما آذاها.



[ صفحه 197]



يعني: آزرده مي کند مرا هرچه فاطمه را آزرده کند، و اذيت مي کند مرا هرچه او را اذيت کند. و در خبر ديگر فرمود فمن اغضبها فقد اغضبني، هر که او را به خشم آورد مرا خشمگين کرده است و در خبر ديگر فرمود فاطمة شجنة مني يغبضني ما يقبضها فاطمه ريشه اي از من است، اندوهگين مي کند مرا هرچه او را اندوهگين کند، و مسرور مي نمايد مرا هرچه او را مسرور نمايد.

نقل است که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فاطمه را بسيار مي بوسيد، بعضي از زنان رشگ برده ايراد کردند، فرمود چون به معراج رفتم جبرئيل مرا به بهشت برد. و از خرما و سيب بهشت خوردم؛ چون به زمين آمدم و با خديجه هم بستر شدم، نطفه ي فاطمه (ع) از آن ميوه بهشتي منعقد گرديد، پس هرگاه مشتاق بوي بهشت مي شوم، فاطمه را مي بويم.

و روزي پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم فاطمه را شکسته خاطر ديد: سبب آن را پرسيد، فاطمه جواب داد؛ که عايشه بر مادر من افتخار مي کند. که او در ازدواج با رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم باکره و خديجه ثيبه بوده است فرمود غم مخور بطن مادر تو گنجينه امامت است.

10- در مسند حنبل از عايشه رسيده که روزي حضرت فاطمه عليهاسلام الله بر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم وارد شد و مانند آن حضرت قدم برمي داشت. فرمود مرحبا به فاطمه سلام الله عليها و او را پهلوي خود نشانيد و کلامي آهسته در گوش او گفت فاطمه (ع) گريان شد، پس کلام ديگري گفت فاطمه (ع) خندان شد بعد از آن مجلس،



[ صفحه 198]



من از فاطمه (ع) جوياي اين دو کلام شدم، فرمود فرمايش پدرم را افشاء نمي کنم، پس بعد از رحلت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم از او جويا شدم، جواب داد که اول فرمود، که جبرئيل در هر سالي قرآن را يک مرتبه بر من عرضه مي داشت و امسال دو مرتبه عرضه داشت معلوم است که اجل من رسيده و تو نيز اولي کسي باشي از اهل بيت که به من ملحق مي شوي، من از آن خبر گريان شدم پس فرمود أما ترضين أن تکوني سيدة نساء هذه الامة و نساء المؤمنين. آيا راضي نيستي اينکه بزرگ زنان اين امت و مؤمنين باشي پس من خندان شدم