بازگشت

ضربت زدن ابن ملجم بر سر علي و نداء دادن جبرئيل


ام کلثوم عرض کرد اين اضطراب شما براي چيست؟ فرمود صبح



[ صفحه 192]



اين شب من شهيد مي شوم، عرض کرد جعدة بن هبيره را براي نماز بفرستيد فرمود از قضاي خدا نمي توان فرار کرد، و عازم مسجد شد چون به صحن خانه رسيد، مرغابيان که در خانه بودند صدا بلند نمودند، خواستند آنها را دور نمايند، فرمود عوهن فانهن صوائح تتبعها نوائح؛ يعني بگذاريد آنها را به حال خود، صيحه کنندگانند که از پي نوحه کنندگان مي باشند؛ ام کلثوم يا امان حسن (ع) گفت اي پدر چرا فال بد مي زني، فرمود فال بد نيست، کلام حقي بر زبانم جاري شد، چون خواست از خانه خارج شود قلاب در کمربند آن حضرت بند شد، و از کمر آن حضرت بازشد، کمربند را بست و گفت



اشدد حيازيمک للموت

فان الموت لاقيک



يعني کمر خود را براي مرگ محکم ببند زيرا که مرگ تو را ملاقات خواهد کرد ام کلثوم گريان شد، و امام حسن (ع) خواست همراه آن حضرت به مسجد برود حضرت او را برگردانيد، و وارد مسجد شد و قدري نماز خواند؛ و بر بالاي بام رفته صدا به اذن برداشت. چندان که همه خانه هاي کوفه صداي او را شنيدند؛ پس از مأذنه به زير آمد، و زبان او به ذکر و تهليل و صلوات گويا بود، و خفتگان را براي نماز بيدار مي نمود به ابن ملجم رسيد ديد به روي خوابيده فرمود براي نماز برخيز و بر روي مخواب که خواب شياطين است يا به پهلوي راست بخواب که طريقه مؤمنين و يا به دست چپ



[ صفحه 193]



بخواب که خواب حکماء و يا به پشت بخواب که دأب انبياء است: از اراده اي که کرده اي نزديک است آسمانها بر زمين آيد، و زمين و کوه ها از هم بپاشد و اگر بخواهم مي توانم بگويم که در زير جامه ات چه داري.

پس براي نماز وارد محراب شد و مشغول نافله شد، اول شيب ضربتي زد و آن به طاق محراب خورد، پس فورا ابن ملجم ضربتي بر سر آن حضرت زد که تا موضع سجده را شکافت، و آن حضرت بروي زمين افتاد، و فرمود: بسم الله و بالله، و علي ملة رسول الله؛ فزت و رب الکعبه، قسم به خداي کعبه که رستگار و آسوده شدم، و جبرئيل ندا در داد که صداي او را مردم شنيدند که:

تهدمت و الله أرکان الهدي، و انطمست أعلام التقي، و أنفصمت العروة الوثقي قتل ابن عم المصطفي؛ قتل الوص المجتبي قتل علي المرتضي قتله أشقي الاشقياء

بس حسنين و زينبين و مؤمنين به مسجد آمده گريبانها چاک و صداها به گريه و ناله بلند نمودند و آن حضرت را تاب برخاستن نبود، نماز را نشسته خواند، و امام حسن عليه السلام با مردم نماز را به جماعت گزارد، عالم چو سر علي شکافي برداشت.

اصل - لم يمتثل أمر رسول الله صلي الله عليه و آله في الهادين بعد الهادين و الامة مصرة علي مقته؛ مجتمعه علي قطيعة رحمه؛ و اقصاء ولده الا القليل ممن و في



[ صفحه 194]



لرعايه الحق فيهم.

اعراب: قوله: لم يمتثل، مضارع مجهول مجزوم بلم، والجملة مستأنفة، قوله امر نايب الفاعل مضاف، قوله في الهادين، الجار متعلق بالفعل المذکور، قوله و الامة مبتدء، و قوله مصرة. و مجتمعة خبران عنها. قوله و اقصاء عطف علي قطيعة. و مضاف؟ قوله. الا القليل: استثناء من الامة: قوله وفي. صلة للموصول و مطابق للفظه.

ترجمه: فرمانبرداري پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم نشد درباره ي ائمه که راهنماهاي دين بودند، هر کدام پس از ديگري، و امت بر غضب پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم اصرار نمودند؟ و بر قطع رحم و خويشان او و دشمني و آواره کردن ايشان اجتماع کردند؛ مگر اندکي از آنان که در رعايت حق اهل بيت وفاداري نمودند، مانند سلمان و اباذر.