بازگشت

جسم قوي


قـدرت جسمانـي از ديگـر لـوازمات اعمال شجاعت است که از اوصاف اصحاب صاحب الامر(عج) شمرده شـده و در روايات قـدرت آن ها را برابـر با چهل مـرد قـرار داده است:

«فان الرجل منهم يعطي قـوه اربعيـن رجل» قدرت جسماني برگرفته شده از ايمان راسخ به خـدا و يقيـن به امامت و حقانيت هدف او است ياوران مهدي(ع) با ايـن قدرت جسماني و روحيه عالي بـوده که مي تـوانند خط بطلان بر جميع مفـاسـد کشيـده و ظلـم و جـور را از صحنه گيتـي بـرانـدازند.

مـوالا با افراد ضعيف الجسه و ضعيف الايمان که چنيـن مهمـي امکان نـدارد کما اين که امام علي بن موسي الرضا(ع) در پاسخ «ديان بـن صلت» که از او سوال مي کند که آيا شما صاحب ايـن امر هستيد؟! حضرت در جواب مي فرمايد:

مـن صاحب اين امر هستم ولکـن مـن آن کسـي نيستـم که زميـن را پر از عدل و قسط کنـم چنان که پر از جور و ستم شده چگونه مـن مي توانم با اين ضعف جسمانيم زميـن را پـر از عدل و قسط کنـم و به درستي که قائم، آن کسـي است که وقتـي خروج مي کند با ايـن که داراي سـن زيادي مي باشد، ولي جـوان است بدن او قـوي حتي اگر دست هاي مبارکـش را به طرف بزرگ تـريـن درخت دراز کنـد و او را به طـرف زمين آورد ميآورد و مي شکند، حتـي اگر صيحه اي بيـن کـوه ها زند از فرياد او کـوه ها درهـم ريزند...» حال برگرديـم به سخـن اصلي يعني شجاعت اصحاب آن حضرت، با ايـن اوصاف است که آن ها سدي محکـم، نيزه و شمشيري برنده، و رکـن رکينـي هستند که حضرت لـوط ـ عليه السلام ـ هنگام رويارويي با قـوم کافر و منحـرف خـود تمناي آن ها را مـي کرد.

«قال ابـو عبـدالله(ع) ما کان يقـول لوط(ع) «لو ان لي بکـم قوه او آوي الي رکـن شديد» الا تمنا لقـوه القائم عليه السلام و لا ذکر الا بشده اصحابه فان رجل منهم يعطي قـوه اربعيـن رجلا و ان قلبه لاشد مـن زبر الحديد و لـو مروا بجبال الحديد لتـدکدکت[لقطعوها]، لايکفون سيوفهم حتي يرضي الله عزوجل» ايـن روايت که بيان گويايي از شجاعت آن عزيزان است، ما را از ذکر ديگر احاديث بـي نياز مي کند.

در تشبيه قلب هاي آن ها به پاره هاي آهـن يا به قطعات سنگ، براي تاکيد بيش تر بر عظمت و شهامت آنان و نفي هرگـونه ترس و وحشت از قلوب و افکارشان مي باشد. پرواضح است که به کـارگيـري، واژه هاي شمشيـر و نيزه نيز فقط به لحـاظ تـاثيـر مادي آن ها نيست، بلکه نشاني بر تـوان فعاليت مـوثر آن ها مي باشد يعني آن ها در زمينه عمل و مبارزه دليرتر از شير و بـرتر از نيزه هستنـد.

در بيان امام ـ عليه السلام ـ که مي فرمايد: «به هر فردي از آن ها نيروي چهل مرد داده مـي شـود» مقصـود محـدود نمـودن ايـن نيرو نيست، بلکه تقريبـي است بـراي ميزان فـوق العاده قـدرت ايشان و اشاره است، بـر اثر عملـي فعاليت هاي هر يک از اصحاب مهدي(ع) که از کـوشـش گـروهـي مـرکب از چهل نفـر نيز فزون تر است.

... هنگامـي که تلاش انسـان بـا تـوانايـي طبيعي، بـراي انجـام کاري تـوام مـي گردد مثل دوران جـواني، نتيجه کارها بهتر و کامل تر خـواهد شد. و شايد به هميـن جهت است که بيـش تر ياران «حضرت مهدي» را جوانان تشکيل مي دهند، زيـرا به سبب ايـن که به صـراحت با حق مـواجه مـي شـونـد و آن را عميقا درک مي نمايند و با اخلاص تمام اطاعت امام خـويـش را پـي مـي گيرند، هر کـدام از تـوان و نيروي بزرگي برخـوردارند. و حاصل تلاششان به نحـوي است که گروه هاي بزرگ نيز از عهده آن برنمـيآينـد.

بيانات ائمه ـ عليهم السلام ـ مبنـي بـر ايـن که به هـر کـدام از يـاران مهدي(ع) نيـروي چهل مـرد داده مـي شود.

گوياي اين نکته نيز هست که خداوند ايـن توانايي را از راه هاي طبيعي، و نه از سر اعجاز، به آنان عطا مي کند، چرا که نفـس انساني قابليت ايـن تکامل و ترقي را در شرايط معين و تحت تربيت خاصي دارا است. و ايـن پرورش و شجاعت نه تنها صفت عمومي لشکر امام مهدي(ع) است، بلکه شامل تمام مومنان مي شـود.

چرا که همه مومنان به نحـوي جزء لشکر امام زمان هستند از ايـن جهت است که در روايات آمده: «فلايبقي مـومن الا صار قلبه اشد مـن الحديد و اعطاه الله عزوجل قوه اربعيـن رجلا هيچ مومني نمي ماند مگر آن که قلبش هم چون پاره هاي آهـن گشته و خـداونـد به هـر يک از آنان قـدرت چهل مـرد عطـا گـردانـد.»