بازگشت

شرط ياري


اخلاص و خير خواهي و تقوي: «انّ اللّه قنعنا بعوائد احسانه و فوائد امتنانه، وصان انفسنا عن معاونة الاولياء، الاّ عن الاخلاص في النيّة وامحاض النّصيحة والمحافظة علي ما هو أتقي و أبقي و أرفع ذکراً».

«به يقين، خداوند ما را به لطف و احسان مکرّر خويش و به بهره هاي انعام و کرم خود، راضي و خوشنود ساخته، و ما را نيازمند ياري دوستان قرار نداده، مگر آن ياري که از روي اخلاص در نيّت و خيرخواهي محض صورت گيرد و در آن، بر آنچه به تقواي الهي و بقاي نزد خدا و رفعت جايگاه، نزديک تر است، محافظت شود.»

اتحاد و اجتماع دلها: «ولو انّ اشياعنا ـ و فقهم اللّه لطاعته ـ علي اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم لما تأخّر عنهم اليمن بلقائنا».

«اگر شيعيان ـ که خدا براي اطاعت خود توفيق شان دهد ـ در راه وفاي به پيماني که بر عهده دارند همدل و همراه مي شدند، سعادت ديدار ما براي ايشان به تأخير نمي افتاد.»

پرداخت حقوق الهي: «انّه من اتّقي ربّه من اخوانک في الدّين و اخرج مما عليه الي مستحقيه کان آمناً في الفتنة المبطله».

«همانا هر يک از برادران ديني تو، پرهيزگار باشد و حقوق الهي را که برعهده دارد به مستحقين آن بپردازد ـ به برکت دعا و ياري ما ـ در فتنه هاي باطل کننده و ويرانگر، ايمن و محفوظ خواهد ماند.»

پرهيز از گناه: «فما يحبسنا عنهم الاّ ما يتّصل بنا مما نکرهه ولانؤثره منهم».

«ما را ـ از ديدار و ياري شيعيان مان ـ باز نمي دارد مگر آنچه از کردارهاي ناپسند آنان به ما مي رسد که براي ما ناخوشايند است و توقّع آن را از ايشان نداريم.»