بازگشت

سنت انتظار


از آن زمان که پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) سخن از جهاني شدن آيين توحيد، به دست حضرت مهدي (عليه السلام)، به ميان آورد و نويد غلبه اسلام بر تمامي اديان را به مسلمانان داد، و بهترين عبادت را انتظار فرج اسلام و مسلمين به حساب آورد [1] ، مسلمانان ديده انتظار به راه دولت کريمه اي دوختند که در آن اسلام و اسلاميان عزّت مي يابند و کفر و نفاق به ذلّت و زبوني گرفتار مي آيند. [2] .

در دوران پس از پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) نيز، هر زمان که فتنه خلفاي جور شدت مي گرفت، پيشوايان معصوم (عليهم السلام) مي کوشيدند با انگيزش انتظار، اميد را در دلهاي ستم ديدگان زنده نگه دارند وشور مقاومت و مبارزه را در وجودشان بر انگيزانند.

چنانکه اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) به اصحاب خويش مي فرمود:

«انتظروا الفرج، و لاتيأسوا من روح اللّه، فاِنَّ احب الاعمال الي اللّه عزّوجلّ انتظار الفرج (إلي أن قال:) الأخذ بأمرنا معنا غداً في حظيرة القدس و المنتظر لأمرنا کالمتشحّط بدمه في سبيل اللّه.» [3] .

«چشم انتظار فرج باشيد و از ياري و رحمت خدا نا اميد نشويد، به يقين، محبوب ترين کارها در نزد خدا، انتظار فرج است (تا آنجا که فرمود:) کسي که به امر ولايت ما چنگ زند، فرداي قيامت در روضه رضوان با ما خواهد بود و کسي که د رانتظار امر ما به سر ببرد، مانند کسي است که در راه خدا به خون غلطيده باشد».

تأکيد بر امر انتظار فرج، از طرف پيشوايان دين تا آنجا بود که بسياري از اصحاب، شرايط موجود زمان خود را براي حصول فرج کافي دانسته، امام آن دوران را به عنوان صاحب الامر مي پنداشتند و در اين باره از او سئوال مي کردند. چنين توهمي در دهها روايت، از جمله روايت شعيب بن ابي حمزه در برابر امام صادق (عليه السلام) و ريّان بن الصلت، در برابر امام رضا (عليه السلام) مطرح گرديده که مي پرسد:

أنت صاحب الأمر؟ [4] .

و نيز در همان زمانها، کساني از مواليان اهلبيت (عليهم السلام) بودند که بر سنّت انتظار فرج آنچنان پافشاري مي کردند که به ترک کسب و کارشان مي انجاميد. بطور نمونه مي توان از شخصي به نام عبدالحميد واسطي نام برد که خدمت امام محمد باقر (عليه السلام) مي رسد و مي گويد: «اصلحک اللّه، لقد ترکنا اسواقنا انتظاراً لهذا الامر».

خدا امرت را اصلاح کند، ما به خاطر انتظار اين امر، کار و کسب خويش در بازارها را رها کرده ايم.

امام صادق (عليه السلام) به عنوان تأييد و تصديق موضع منتظرانه او مي فرمايد:

«يا عبدالحميد! أتري من حبس نفسه علي اللّه عزّوجلّ، لا يجعل اللّه له مخرجَاً؟ بلي، واللّه ليجعلنَّ له مخرجاً». [5] .

«اي عبدالحميد! آيا به نظر تو کسي که خودش را وقف براي خداي عزّوجلّ نموده باشد خداوند برايش فرج و گشايشي حاصل نمي فرمايد؟ چرا، به خدا سوگند که حتماً براي او گشايش و رهايي قرار مي دهد».

سنّت انتظار در دوران غيبت حضرت مهدي (عليه السلام) به حق، جلوه اي ويژه دارد. منتظران حقيقي اين دوران، هيچ شبي را بدون حالت انتظار به صبح نرساندند، انتظار تا آنجا که شمشير بر زير بستر خود مي نهادند تا اگر فردا روز ظهور باشد، بي درنگ به ياري مولاي شان بشتابند.


پاورقي

[1] ينابيع المودة صفحه 494 و 495.

[2] اللهم انّا نرغب اليک في دولة کريمة تعزّبها الاسلام و اهله و تذلّ بها النفاق و اهله ـ دعاي افتتاح ـ.

[3] منتخب الاثر فصل 10 باب 2 ص 498.

[4] منتخب الاثر صفحه 221 و 249 و ساير ابواب.

[5] کمال الدين ج 2 ص 644.