بازگشت

پدر گمشده


در ميان گنجينه هاي نور آل محمد(ع) گوهراني يافت مي شود که هر چشمي را به خود خيره مي کند و نواي روح افزايش گوش جان را مي نوازد و چنان معني اش بر دل مي نشيند که گوئي عزيزي است گمشده که دهرها به دنبال وي گشته و صحراها در پي اش دويده و يعقوب وار در فراقش گريه ها کرده و ديده ها به خون نشانده و از حسرتش با هر چه ديدني است وداع گفته...

از اين رو حضرت امام رضا(ع)مي فرمايند: لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا. [1] اگر زيبائيهاي کلام ما را دريابند تبعيت از ما خواهندکرد.

و از اين گوهران ، روايتي است که در ذيل اين آيه شريفه وارد شده است: (واذ اخذنا ميثاق بني اسرائيل لاتعبدون الا اللّه وبالوالدين احسانا وذي القربي واليتامي والمساکين...) [2] .

و آن زمان که از بني اسرائيل عهد گرفتيم که غير خدارا نپرستند و به والدين نيکي کنند و به خويشان ويتيمان و مساکين احسان نمايند.

حضرت امام حسن عسکري (ع) از پيامبر اکرم (ص) نقل فرمودند: حث اللّه عزوجل علي بر اليتامي لانقطاعهم عن آبائهم فمن صانهم صانه اللّه ، ومن اکرمهم اکرمه اللّه ،ومن مسح يده براس يتيم رفقا به جعل اللّه له في الجنة بکل شعرة مرت تحت يده قصرا اوسع من الدنيا بما فيها وفيها ما تشتهي الانفس وتلذ الاعين وهم فيها خالدون.

[3] خداوند تشويق مي کند بر نيکي و احسان به يتيمان ،براي آنکه از پدرانشان جدا افتاده اند، پس هر که ازآنها نگهداري کند خدا او را نگاه خواهد داشت وهر کس آنها را اکرام کند خداوند او را کرامت خواهد فرمود و آنکه به نوازش دستي بر سر يتيمي بکشد خداوند براي او در بهشت به تعداد موهاي آن يتيم که دست بر آن کشيده قصري عطا مي کند که از دنيا و آنچه در آنست واسع تر است و آنچه را دلهاميل کنند و ديده ها لذت برند در آن يافت مي شود ودر آن تا ابد باقي خواهند ماند.

تا بدينجاي کلام امام (ع) گرچه خود از اسرار تربيتي فرد واجتماع است و موجب تعالي روح و ايجاد حس انساندوستي و آشنائي انسان با دردمندان جامعه خواهد شد و روح شکر وسپاس از خداوند را به خاطر نعمتهايش به انسان مي بخشد، اماآن حضرت اين تاکيدات و توجهات به ايتام - اين طبقه ضعيف و اثر پذير - را مطرح مي فرمايد تا از اين مهم به اهم ديگري اشاره کند و مقدمات رسيدن به نتيجه مطلوب کامل گردد و درنهايت يتيم حقيقي معرفي شود و ضعفش يادآوري گردد،توانمندان به ياري او بشتابند و از سوز پدري مهربان که اکنون امکان ارتباط با فرزند يتيمش نيست ، پرده بردارد، بنابراين درادامه حديث چنين مي فرمايند: واشد من يتم هذا اليتيم ، يتيم ينقطع عن امامه لايقدر الوصول اليه ، ولايدري کيف حکمه فيمايبتلي به من شرايع دينه.

و از اين يتيم ، يتيمتر، آن يتيمي است که از امامش دور افتاده و قادر نيست او را بيابد و نمي داند که احکام دينش را چه سازد و از کجا تحصيل کند.

اينجاست که امام (ع) حال يتيمي را که از امامش دورافتاده ، بدتر مي داند و تحيرش را در دوران دوري از امامش سختتر توصيف مي کند که اگر آنکه پدر از دست داده از بعضي امکانات مادي محروم است ، يتيم حقيقي مبتلا به تحيري است که اگر همچنان ادامه يابد او را به هلاکت خواهد کشيد.

و از طرفي با توصيف اين تحير نقش پدر حقيقي را گوشزدمي کند که فقدان او چه لطمه ايست بر انسان ، و اگر پدرش رانيافت بيابانهاي جهل نفسش را خواهد بريد و گرگان صحراي ضلالت به خاک و خونش خواهند کشيد.

و در کلامي صديقه کبري حضرت فاطمه زهرا(س) به آنچه راکه ما پدر حقيقي انسان نام نهاديم تصريح مي فرمايند، آنجا که فضيلت کافلان ايتام آل محمد(ع) را برمي شمرند:...

ثم ينادي منادي ربنا ايها الکافلون لايتام آل محمد، والناعشون لهم عند انقطاعهم عن آبائهم الذين هم ائمتهم.... [4] در روز قيامت منادي پروردگار ما ندا مي دهد: الا اي يتيم نوازان آل محمد(ع) آنها که ايتام آل محمد(ع)را تکفل کرديد و از هلاکت نجاتشان داديد در آن زماني که از پدرانشان که امامان آنهايندمحروم بودند....

و باز اگر به رواياتي که فضيلت کافلان ايتام آل محمد(ع)را بيان کرده و ثواب اينان را در آخرت شماره نموده ، رجوع کنيم مي توانيم شدت بدحالي اين يتيم را بيابيم ، و غم و اندوه پدر دلسوزش را دريابيم که چگونه در نبود خود به اطفال خردو بي پناهش وصيت مي کند و چگونه سايه مهر و عطوفت ديگران را مي طلبد تا بر يتيمانش رحم کنند و در نبود پدر ازآنان لطف خود را دريغ ننمايند، و باز مي توان دريافت که اگراين پدر از سفر باز آيد با اطفال بي پناهش چه خواهد کرد وچگونه دست مهر و عطوفت بر سرهايشان خواهد کشيد؟ وحضرت امام جواد(ع) پيرامون حال يتيمان آل محمد(ع) دردوران غيبت و فضيلت سرپرستي آنها چنين مي فرمايند:

ان من تکفل بايتام آل محمد المنقطعين عن امامهم ، المتحيرين في جهلهم ، الاسراء في ايدي الشياطين وفي ايدي النواصب من اعدائنا،فاستنقذهم منهم ، واخرجهم من حيرتهم ، وقهرالشياطين برد وساوسهم ، وقهر الناصبين بحجج ربهم و دليل ائمتهم ليفضلون عند اللّه تعالي علي العابد بافضل المواقع ، باکثر من فضل السماء علي الارض والعرش و الکرسي والحجب علي السماءوفضلهم علي هذا العابد کفضل القمر ليلة البدر علي اخفي کوکب في السماء. [5] همانا آنکه يتيمان آل محمد(ع) را سرپرستي کند،آنهائي که از امامشان دورند و در جهلشان متحيرندو در دستان شياطين و دشمنان ناصبي ما اسيرشده اند، پس آنها را از چنگال دشمنان نجات بخشند و از حيرت خارجشان کنند و از سلطه شياطين با رد نمودن وسوسه هايشان بيرون آورند واز يوغ نواصب با برهانهاي پروردگار و دليلهاي امامان نجاتشان دهند، نزد خداوند فضلشان برتراست از مردان عبادت پيشه در بالاترين درجات ،مثل برتري آسمان بر زمين ، و عرش و کرسي وحجب بر آسمان ، و فضل اينان بر عابد مثل فضيلت ماه در شب چهارده بر کم نورترين ستاره آسمان است.

حضرت امام کاظم (ع) مي فرمايند: فقيه واحد ينقذ يتيما من ايتامنا، المنقطعين عناوعن مشاهدتنا بتعليم ما هو محتاج اليه اشد علي ابليس من الف عابد. [6] يک دين شناس که يتيمي از ايتام ما را دستگيري کند، آنهائي که از ما دورند و از مشاهده ما محروم ،و به او تعليم کند آنچه را به آن محتاج است ، برابليس از هزار مرد عبادت سختتر است.

اين چند شاخه گل از بوستان رافت امام (ع) نسبت به عزيزان خود بود که در عصر غيبت چگونه نسبت به فرزنداني که از او جدا افتاده اند توصيه و سفارش مي فرمايد، اما آنچه نقطه عطفي است بر اين مبحث ، فقره اي از دعاي عبرات است که در توسل به وجود مقدس آن امام عزيزتر از جان و آن ولي مطلق دوران ارواحنا لتراب مقدمه الفداء چنين عرضه مي دارند: واتقرب اليک بالحفيظ العليم الذي جعلته علي خزائن الارض ، والاب الرحيم الذي ملکته ازمة البسط والقبض...

الذي يظهر في بيت اللّه ذي الاستار العالم المطهر محمد بن الحسن. [7] .

(پروردگارا،) تقرب مي جويم به تو به وسيله آن حفظ کننده دانا، آن کسي که بر گنجهاي زمين او رامسلط کرده اي ، و آن پدر مهرباني که زمام امور را به دستش سپردي...

آن ابرمردي که در خانه خدا که پرده ها در آن آويخته است ، ظاهر مي شود عالم پاکيزه محمد بن الحسن.

و به حق ، او پدري دلسوز و مهربان است که سحاب رحمتش دلهاي خسته مشتاقان را سيراب مي کند و چشمه هاي صفا و جوانمردي از انگشتانش مي جوشد، و اين چنين است که شيفتگانش هر جمعه ناله ها مي کنند و ضجه ها مي کشند والتماسها مي کنند و لطف خاص پدر مهربان خود را مي طلبندکه: اللهم...

هب لنا رافته ورحمته ودعائه وخيره ما ننال به سعة من رحمتک وفوزا عندک. [8] .

بار پروردگارا،...

بر ما رافت و رحمت و دعا و نيکي او را (حضرت مهدي ارواحنا فداه) عنايت فرما، به آن مقدار که بزرگي رحمتت را نائل شويم و در نزد توفائز و رستگار گرديم.

اينان مي دانند که براي رسيدن به رحمت عظماي الهي که مختص خواص از اولياءاللّه است ، رافت آن بزرگوار لازم است ،و براي سر بلندي در پيشگاه اقدس حضرت حق دعاي خير آن پدر دلسوز را بايد، زيرا هر که را نيکي و احسان آن عزيز شامل شد به رحمت کبري نائل گشته و آنکه را دعاي خير او بدرقه راه شد به مقام (ورضوان من اللّه اءکبر) [9] واصل گرديده است.

و بيتي ديگر از ديوان رافتش را چنين سروده اند: قال رسول اللّه (ص):..

يا فاطمة ، والذي بعثني بالحق ان منهما مهدي هذه الامة...

وهو اعظم حسباواکرم منصبا وارحم بالرعية واعدلهم بالسوية. [10] .

رسول گرامي (ص) فرمودند:...

اي فاطمه ، قسم به آنکه مرا به حق برگزيد از اين دو (امام حسن و امام حسين (ع مهدي اين امت به وجود مي آيد و او ازهمه حسبش بزرگتر و مقامش گرامي تر است و او ازهمه بر مردم مهربانتر و از همه عدالتش بيشترمي باشد.

اينجاي سخن است که دلهاي سخت بي اختيار کرنش مي کند، و گردنهاي برافراشته خم مي گردد، قلبهاي سرد و بيجان به طپش مي آيد، و در سينه هاي تنگ و تاريک نااميدان شعاع اميد پرتو مي افکند، و اينجاست که انسان گرمي محبت او رالمس مي کند و به او دل مي بندد و به کمالش عشق مي ورزد وسخن کوردلان بي مغز قلبش را آزرده مي کند که بر آفتاب مهرش نقابي از خون مي زنند و بر سيماي خندان لطفش پرده نفرت وخشم مي کشند.

اکنون اي همراه همدل ، آنچه شنيده اي از قتل و غارتها واز آتش و قهرها، از خشم و نفرت و از ذلت و از اسارت وديگرها...

همه پرده بغض و کينه ايست که خفاشان نورستيز برجمال آفتاب مي کشند و سيرت کريه گرگان ميش گونه ايست که زشتي درونشان را چنين اظهار مي کنند و عاقبت شومي است که خود به انتظارش نشسته اند، نه روز پايان انتظارها و گريه ها،و نه وقت شاديها و هلهله ها، و نه هنگام حلقه زدن بر گردعزيزي از سفر آمده و...

آن زمان است که رافت غائب به صحنه ظهور مي آيد و آنچه تاکنون مجال بروز و ظهور نداشته خودنمائي خواهد کرد وچنين بايد گفت که: ظهور زيباست ، چون ظهور زيبائيهاست.

حال جاي اين سخن باقي است که آيا وجدان انسانهاي بيداراين همه رافت و محبت را به ديده اغماض مي نگرد؟ و آيادوستان او فطرت خويش را زير پا مي نهند و در صدد جبران اينهمه احسان برنمي آيند؟ و اگر او بواقع يک انسان عادي بودنبايد لطف او را جواب داد؟ حال که امام و ولي نعمت است!...

پس بايد در صدد شکر برآمد اگر چه همگان از شکرش عاجزند ليک آنچه قلب انتظار کشيده اش را خشنود مي سازد ومرهمي بر جگر مجروح اوست و شايد بتوان با آن ، دل رنجيده اش را شاد نمود، دعا و درخواست ظهور آن غريب ونجاتش از زندان غيبت است و بعيد به نظر نمي رسد که اين وظيفه رنگ وجوب بخود گرفته باشد چنانچه بعضي روايات به آن اشاره مي نمايند.

به عنوان نمونه سخني را که امام مجتبي (ع) به يکي از بزرگان در عالم خواب يا مکاشفه فرموده اند نقل مي کنيم با توجه به اين نکته که ديدن ائمه هدي (ع) در خواب يا مکاشفه ازرؤياهاي صادقه مي باشد.

[حضرت امام حسن مجتبي (ع) در عالم خواب يا مکاشفه به مرحوم آية اللّه ميرزا محمد باقر فقيه ايماني فرمودند: در منبرهابه مردم بگوئيد و به آنان دستور دهيد توبه نموده و درباره تعجيل ظهور (حضرت) حجت (ع) دعا نمايند.

دعا براي آمدن آن حضرت مانند نماز ميت نيست که واجب کفائي باشد و باانجام دادن عده اي از ديگران ساقط شود، بلکه مانند نمازهاي پنجگانه است که بر هر فرد بالغ واجب است براي ظهور امام زمان (ع) دعا کند]. [11] ما نيز سخن دل چنين با حضرت مي گوئيم: گل هميشه بهارم ، خدا کند که بيائي


پاورقي

[1] بحارالانوار: 2/30.

[2] سوره بقره ، آيه 83.

[3] تفسير الامام العسکري (ع): 339.

[4] تفسير الامام العسکري (ع): 340.

[5] تفسير الامام العسکري (ع): 344.

[6] تفسير الامام العسکري (ع): 343.

[7] الصحيفة المبارکة المهدية: 338.

[8] الصحيفة المبارکة المهدية: 143.

[9] سوره توبه ، آيه 72.

[10] عقد الدرر: 204.

[11] مکيال المکارم: 1/438.