بازگشت

ابوالحسن علي بن محمد سمري


حسيـن بـن روح پـس از بيست و يک سـال تلاش، به دستـور امام عصـر، شخصيت گرانقدر بغداد به نام «علـي بـن محمد سمري» را به نيابت معرفي کرد.

علـي بـن محمـد از شعبان 326 تا نيمه شعبان 329هـ.ق نيابت امام را بر عهده گرفت. ولي هنگام مرگ کسي را، به عنوان جانشيـن خـود معرفي نکرد.

شيخ طوسي به نقل از احمد بـن محمد صفواني، مي نويسد: ابوالقاسم، حسيـن بـن روح به ابوالحسـن؛ محمد سمري امر نيابت را وصيت کرد.

سمري هـم همان کارهايي که نـوبختي مي کرد، انجام داد. وقتي زمان مرگ علي بـن محمد فرا رسيد، شيعيان به حضور مـن آمدند و از وکيل و نايبـش پرسيدند:

او گفت: ماءمـور نيستـم، به عنوان نايب، کسي را معرفـي کنـم! شيخ صـدوق نيز مـي نـويسـد: هنگام وفـات، از او خواستند جانشينـي معرفـي کند، گفت:

خدا را امري است که خـود به انجام مي رساند. از علـي بـي محمد کرامات بسيار ديده شد که هر يک کمال ايمانـش را نشان مـي دهد. از جمله خبري است که صدوق ده سال بعد از شـروع غيبت از صالح بـن شعيب طالقانـي نقل مـي کنـد. صالح مي گويد: «احمد بن ابراهيـم بـن محلد» به مـن گفت:

در بغداد نزد مشايخ و علما رسيدم. در آن مجلـس «علـي بـن محمـد سمري» بـدون مقدمه گفت:

خدا «علي بن حسيـن بـن بابـويه« [پدر صدوق] را رحمت کند. مشايخ تاريخ اين روز را يادداشت کردند. بعد خبر رسيد که علي بـن حسيـن بـن بابويه در همان روز درگذشته است.

همچنيـن «ابـوجعفـر محمـد بن علي بن حسين بن بابويه» به نقل از «احمد بـن حسن» مي گويد:

در همـان سـالـي که ابـوالحسـن سمـري رحلت کـرد، در بغداد بــودم. چند روز پيـش از وفات نزدش رفتـم و توقيعي را به مردم نشان داد که در آن نوشته بود:

ا ي علـي بـن محمـد سمري، خـداوند پاداش برادرانت را در سـوگ تـو بيشتر کند.

تو تا شـش روز ديگر خواهي مرد.

پـس امور خود را سامان بده و به هيچ کس وصيت نکـن. زيرا غيبت کامل واقع شده، ظهوري نخواهد بود؛ مگر به اجازه خداي تعالي؛ و ايـن پس از مدت درازي خواهد بود که دلها را سختي و قساوت فرا گيرد و زميـن از جـور و ستـم پر شـود.