بازگشت

جايگاه رفيع و منزلت عثمان بن سعيد عمري


«احمد بن اسحاق» وکيل امام عسکري «ع» مي گويد:

بعد از رحلت امام هادي -عليه السلام- خدمت امام عسکري «ع» رسيدم و درباره ابو عمر، از آن حضرت پرسيدم فرمود:

العُمرِي ثِقَتِي، فما اَدَّي اِليکَ عَنِّي فَعَنِّي يُؤَدّي وَ ما قال لکَ فَعَنِّي يَقُولُ فَاسمِعْ لَهْ و اطِعْ فَاِنَّه الثِقَةُ المامُونُ.

«ابو عمر مورداعتماد من است. آنچه از من نقل مي کند، بي ترديد از من شنيده است. آنچه بگويد، از زبان من مي گويد. ا ز او بشنو، از او اطاعت کن.

که او امين و مورد وثوق است.» اخلاص وارادت او، به حدي است، که وقتي چنين لطف و بزرگواري را در حق خود شنيد، سجده شکر انجام داد و اشک شوق از ديدگانش جاري شد.

بزرگي مقام و منزلت والاي عثمان بن سعيد را روايات فراواني از امام هادي و امام عسکري -عليهما السلام- تاييد مي کنند.

مرحوم صدوق د ر کتاب ارزشمند «کمال الدين» ا ز امام عسکري «ع» نقل مي کند: «هذا ابو عمرو، الثِّقةُ الامين، ثِقُةَالمامي و ثِقتي في الحياةِ و المَماتِ فما قالَهُ لَکُم فَعَنَّي يقُولُه و ما ادّي اليکُم فَعنّي يؤدّيه» اين ابو عمر مردي موثق و امين است.

مورد اطمينان ايام گذشته، (امام النقي) بود و مورد اطمينان من، در زمان حيات و ممات من است. آنچه براي شما بگويد از جانب من گفته است وآنچه به شما ابلاغ کند از من ابلاغ نموده.

عثمان بن سعيد در نزد امام هادي -عليه السلام- شخصيتي مورد اعتماد و يکي از وکيلان و نمايندگان حضرت در شهر «سامرّا» بوده است.

در زمان امام عسکري«ع» او ريئس وکلاي امام بود و تمام وجوهاتي که وکلاي ديگر مي فرستادند، همه به عثمان بن سعيد تحويل داده مي شد و او نيز به خدمت امام -عليه السلام- تقديم مي کرد.

موقعيت ممتاز عثمان بن سعيد در زمان امام دهم و امام يازدهم، باعث شد که وکلا و بزرگواران شيعه، ادعاي وي را بپذيرند بدون اين که ترديدي نمايند و يا حجت و معجزه اي ا زاو بخواهند.

از برخي روايات استفاده مي شود که امام عسگري «ع» از مدت ها قبل د رفکر معرفي او به عنوان نائب امام دوازدهم بوده است.

شيخ طوسي در کتاب «الغيبة» اين روايت را نقل فرموده: از گروهي از شيعيان، روايت شده است که: ما به طور گروهي به محضر امام عسکري -عليه السلام- شرفياب شديم تا از حجت خدا و امام پس ا زاو از آن حضرت سؤال کنيم.

در حالي که چهل نفر د رمجلس حضور داشتند «عثمان بن سعيد» بپاخاست و گفت: يا بن رسول الله! ا زموضوع مهمي مي خواهم بپرسم که شما از من بدان آگاهتري حضرت عسکري «ع» با حالت غضب ا زجا بلند شدند و فرمود:

اي عثمان بن سعيد بنشين، و خود خارج شدند، و فرمودند:

کسي خارج نشود. پس از مدتي، جناب عثمان بن سعيد را صدا زدند. و فرمود: بگويم براي چه به اينجا آمده ايد؟ عرض کرديم «بله» يابن رسول الله «ص».

فرمود: آمده ايد از حجت بعد از من سؤال کنيد. عرض کرديم: همين طور است. در اين هنگام به دستور امام عسکري «ع» پسري همانند پاره ماه وارد شد، که شبيه ترين مردم به امام عسکري «ع» بود.

سپس امام عسکري «ع» فرمود:

«هذا امامُکُم مِنْ بَعدي و خليفَتي عليکم، اطيعُوهُ و لا تَتَفَّرْمُوا مِنْ بَعدي، فَتُهلِکوُا في اديانِکُم. الا و انکُم لا تَروْنَهُ مِنْ بَعد يومِکُم هذا، حتّي يَتِمُّ له عُمْر، فاقْبِلُوا مِنْ عثمان ما يقولُهُ، وانتًهوُا الي امرِهِ و اَقبِلوُا قولَهُ فَهُوَ خليفةُ امامِکُم و الامرُ الله.»

اين امام شما، بعد از من است. و جانشين من بر شما مردم، از او اطاعت کنيد. و پس از من متفرق و پراکنده نشويد.

که در دينتان به هلاکت خواهيد افتاد. به هوش باشيد، که ا زامروز به بعد تا پايان دوران غيبتش او را نخواهيد ديد. از اين رو آنچه عثمان بن سعيد از او براي شما خبر آورد بپذيريد و از هشدار او باز ايستيد. و گفتارش را قبول نمايئد.

از اين روايت و روايات فراوان ديگر استفاده مي شود که جناب عثمان بن سعيد داراي جايگاه ويژه اي بوده و امام «ع» او را جانشين خود در امور مربوط به امامت قرار داده است و همگان را به پيروي و اطاعت از او فرمان داده است ونيز ا زاين که، د رآن جمع که شخصيت هاي با عظمت حضور داشتند سر رشته سخن و طرف خطاب امام -عليه السلام- عثمان بن سعيد بود.

عظمت مقام او شناخته مي شود. عثمان بن سعيد در هنگام شهادت امام عسکري (عليه السلام): امام عسکري «ع» دراول ماه ربيع الاول سال 260 ه.ق. در بستر بيماري افتاد. و در هشتم همان ماه ا زدنيا رحلت فمود. سنّ مبارکش د رهنگام شهادت 28 سال نوشته اند.

شواهد تاريخي و حديثي نشان مي دهد که حضرت، به شهادت رسيده است. که لازم است به طور مفصل در جاي خود مورد بررسي قرار گيرد.

با انتشار خبر شهادت امام عسکري «ع» شهر سامرّا يک پارچه در ماتم و عزا فرو رفت و شيعيان با قلبي اندوه و اشک روان خود را براي مراسم تشييع امام و مقتداي خويش آماده مي کردند.

مراسم غسل و کفن امام را خواص آن حضرت که درراس آنها جناب عثمان بن سعيد بود انجام دادند. شيخ طوسي د رکتاب «الغيبه» آورده است که عثمان بن سعيد شخصاً حضرت را کفن وحنوط و دفن نمود و بعد اضافه نموده که ظاهر حال و شواهد نشان مي دهد که او ا زجانب امام -عليه السلام- مامور به اين کار بوده است.

اما اين مطلب که مباشر غسل چه کسي بوده؟ بعيد نيست بگوييم که حضرت صاحب الزمان -عليه السلام- او را در حضور سفير اول -عثمان بن سعيد- غسل داده است همان طور که امام «ع» بر جنازه پد رخود در حضورجمعي از اصحاب خاص ا زجمله عثمان بن سعيد نماز مي گذارد و بعداً جنازه مطهرش به بيرون از اطاق منتقل شده و در حضور مردم بر او نماز خوانده مي شود.

دستگاه خلافت، پس از رحلت امان عسکري «ع» براي بدست آوردن حقيقت اين موضوع، که آيا واقعا از امام عسکري «ع» فرزندي به جاي مانده يا خير؟ تلاش وسيعي را آغاز کردند.

و حتي گروه ده نفري را به منزل امام عسکري «ع» گسيل داشتند و همه جا را که احتمال وجود فرزند امام «ع» را مي دادند به طور کامل جستجو کردند.

و پس از مدتي مايوس شده و تقريبا پذيرفتند که فرزندي در کار نيست. در اينجا، نائب اول، لازم است فعاليت خود را به گونه اي انجام دهد که آنها يقين پيدا کنند، شيعيان از امام زنده اي پيروي نمي کنند.

اين مسئله باعث شد که سفير اول با شهامت و اخلاص تا آخر عمر با تقيه به اعمال خود بپردازد.

ضمن اين که سازمان وکالت را به خوبي رهبري نمود، و ارتباط خود را باامام زمان «ع» حفظ نمود، و مشکلات و حوائج شيعيان را از طرف امام «ع» برطرف مي نمود.