بازگشت

ابوالقاسم حسين بن روح نوبختي


وي، که از صحـابه مخصـوص امام عسکـري و وکيل و کـارگزار محمـد بـن عثمان بـود، در سـال 305هـ.ق به امـر امـام عصـر، به نيابت برگزيده شد.

حسيـن، ايرانـي نژاد و از خانـدان «نـوبخت» بـود. هنگام عيادت نايب دوم از سـوي حضـرت انتخاب شـد. وقتـي محمـد بـن عثمان وفات يافت، حسيـن بـن روح بقيه روز را در خانه او مانـد. خـادم محمـد بـن عثمان عصا، صندوقچه و کتابـي را، که از محمد مانده بـود، به وي سپرد.

حسين بـن روح وقتـي آنها را ديـد، گفت: ايـن عصا از آن مولايـم امام عسکري است؛ صندوقچه حاوي انگشتر امامان است و قنوت ائمه در کتاب ثبت شده است.

پـس از مدتي، اوليـن نامه در يکشنبه پنجـم شـوال سيصـد و پنج هجري قمري، از ناحيه مقدس امام عصر(ع) به وي رسيد.

در آن نامه چنين نوشته بود: «ماوي [حسيـن بـن روح] را مـي شناسيـم. خداوند تمام خوبيها و خشنـوديهاي خـود را به او بشناساند و با عنايات خود او را خـوشحال کنـد. از نامه او آگاه شديم و به او در مسـووليتـي که به او واگذار کرده ايـم، اطمينان داريـم. او نزد ما مقامـي دارد که سبب خشنـودي او است. خـداوند احسانـش را به او افزونتر کنـد».

حسيـن بـن روح، که بيست و يک سال نيابت امام را بر عهده داشت، از مقام علمي والايي برخـوردار بـود. او کتابـي در فقه به نام «التاءديب» نـوشت که علماي آن روز حوزه علميه قـم محتوايش را تاءييد کرده بودند. فقهاي بزرگ شهر قـم در آن عصر با تمام علـم و فقاهت از وي پيروي مـي کردند.

«علي بن بابويه»؛ محدث نامدار قم، براي ديدار با حسيـن بـن روح به بغداد رفت، و پاسخ پـرسشهايـش را از وي دريافت کرد و به قـم بازگشت.

حسيـن بـن روح پايگاه اجتماعي و مـوقعيت ديني والايي کسب کرد تا آنجا که همه مخالفان و موافقانـش او را خردمندتريـن مرد زمانه مي دانستند.

البته ايـن امر همان فقاهت، دانـش و تقواي او بـود. او در برابر متعصبان و قدرتمندان روزگارش ماءمور به تقيه بـود. با ايـن همه، از سال 312 ـ 317هـ.ق گرفتار زنـدان خليفه مقتدر عباسي شد. اما در ايـن مدت هـم به وسيله چند وکيل کارهاي شيعيان را سر و سامان داد.

از نکات مهمي که در زمان وي روي داد، موضوع برخـورد با کتابهاي گمراه کننده بود. ابـوجعفر محمد بن علـي شلمغاني معروف به «ابـن ابي العزاقر» که از علماي صاحب تاءليف بـود، به خاطر جاه طلبي و حسادت ادعاي نيابت کرد و آراي فاسد ديگري، که حلـول و تناسخ را تاءييد مـي کرد، بر زبان راند. مـدتـي بعد، بر دست حسيـن بـن روح نامه اي از امام زمـان در لعن وي صـادر شـد. در پـي ايـن واقعه، مردم نزد حسيـن بـن روح آمـدنـد و از تکليفشان در مقابل کتابهاي شلمغانـي ـ که خانه هايشان را پر کرده بـود ـ پرسيدنـد؟ او پاسخ داد: همان را مي گويـم که ابـومحمد حسـن بـن علي عسکري(ع) فرموده است. وقتـي در بـاره کتـابهاي بنـي فضـال از امـام حسـن عسکــري پرسيدند، حضرت فرمـود: آنچه از ما روايت کرده اند، بپذيريد و هر چه از خود گفته اند، ترک کنيد. ابوالقاسم حسيـن بـن روح نوبختي سـرانجـام در 18 شعبـان سـال 326 وفات يافت و در محله نـوبختيه بغداد به خاک سپرده شد. شيخ عباس قمي مي نويسد: ايـن مزار در يک خانه شخصي واقع شده که اگر کسي بخـواهد وارد آن شود، نخست بايد از صاحبخانه اجازه بگيرد. آن وقت داخل شـود... هنـوز اهل خيري پيدا نشـده تا ايـن خانه را بخرد و صحـن مناسبـي همراه با چنـد ايوان و حوض در اطراف آن بسازد. ايـن کار، علاوه بر تعظيـم صاحب بزرگـوار آن، محل اجتماع و پناهگاه شيعيان در شهر بغداد خـواهد شد.