سخن گفتن امام مهدي
حکيمه مي گويد: سه روز از ولادت حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف گذشت، مشتاق ديدارش شدم، به خانه امام حسن عليه السلام رفتم، تقاضاي ديدار حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف را کردم، امام حسن عليه السلام فرمود: کسي که از تو به او شايسته تر است، او را با خود برده است. به خانه بازگشتم و روز هفتم ولادت او، به محضر امام حسن عليه السلام رفتم، ديدم حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در گهواره قرار گرفته و چهره او هم چون ماه شب چهاردهم مي درخشد. امام حسن عليه السلام به من فرمود: نزد پسرم بيا، نزديک رفتم، امام حسن عليه السلام زبانش را در دهان مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نهاد، سپس به او فرمود: «اي پسرم، سخن بگو!» حضرت مهدي در گهواره گفت: «اشهَدُ اَنْ لا اله الاّ اللهُ» گواهي مي دهم که معبودي جز خداي يکتا نيست.
سپس، صلوات و درود بر محمد صلي الله عليه و آله و سلم و اميرمؤمنان عليه السلام و يکايک امامان (ع) تا پدرش فرستاد، آنگاه چنين خواند: بسم الله الرحمن الرحيم
«و نُريدُ اَنْ نَمُنَّ علي الذينَ استُضْعِفُوا في الارضِ...» [1] .
سپس، امام حسن عليه السلام به او فرمود: «اي پسرم، آنچه را که خداوند، بر پيامبران در سؤالاتش نازل کرده بخوان.»
حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نخست صحف آدم عليه السلام را تلاوت کرد، که به زبـان سرياني بود، سپس کتاب هاي ادريس عليه السلام، نوح عليه السلام، هـود عليه السلام، صالح عليه السلام، صحف ابـراهيم، تورات موسي، زبـور داوود، انجيل عيسي عليهم السلام، و فرقان جدّم رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را تلاوت نمود، سپس قصه هاي پيامبران و رسولان را بيان کرد. [2] .
آن گاه امام حسن عليه السلام فرمود: هنگامي که پروردگارم مهدي اين اُمت را به من عطا فرمود، دو فرشته فرستاد، آنها فرزندم را با خود به سراپرده عرش اِلاهي بردند تا اين که در پيشگاه خداوند متعال ايستادند، خداوند به مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف فرمود: «مرحبا به تو اي بنده من، ياري دين و آشکار شدن فرمان من و هدايت بندگانم به وسيله تو است، به خودم سوگند ياد کرده ام که به وسيله تو بگيرم و ببخشم، وبه وسيله تو بيامرزم،و به وسيله تو مجرمان را، عذاب کنم، اي فرشتگان اين کودک را با کمال ملاطفت، به نزد پدرش برگردانيد، و به او از جانب من بگوييد: «اين کودک رد ضمان و سايه پر مهر و در پناه حفظ و حرمت من است تا آن هنگام که حق به وسيله او تحقق يابد و باطل نابود شود، و همه دين به طور خالص براي من باشد.» [3] .
پاورقي
[1] سوره قصص، آيه 5.
[2] بحار الانوار، ج 51، ص 27،ب1،ح 37.
[3] همان، ص 27و ج42، ص 166، ب24.