بازگشت

گفتار ديگري از حضرت علي پيرامون علائم ظهور


از اميرمؤمنان علي عليه السلام در بخشي از گفتارش نقل شده و در آن از قيام حضرت قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف خبر مي دهد و مي فرمايد: «وقتي که مردم نماز را ضايع کنند، امانت داري را تباه سازند، دروغ را حلال بشمارند، ربا بخورند، رشوه بگيرند، دين را به دنيا بفروشند، کارها را به دست احمق ها بسپرند، قطع رحم کنند، از هوس ها پيروي کنند، خون ريزي را مباح بدانند، حلم به عنوان ضعف تلقّي شود، ظلم يک نوع افتخار به حساب آيد، اميران، فاسق شوند، وزيران ستمگر گردند، عارفان خائن، قاريان گنه کار شوند، گواهان زور، و دروغ و فجور و تهمت و گناه و طغيان رواج يابد.

و نيز ظاهر قرآن ها زينت داده شود، مسجدها تزيين، مناره ها طولاني، به اشرار احترام گذاشته شود، صف ها پر ازدحام، ولي هدف ها خواسته هاي گوناگون، پيمان ها شکسته، وعده شده ها نزديک، زن ها از روي حرص بر دنيا، با شوهرانشان در تجارت شريک شوند، صداي فاسقان بلند شود، و شنيده گردد.

در آن وقت رييس مردم پست ترين آنها باشد، و از آدم شرور به خاطر ترس از آنها، احترام شود، دروغگو تصديق گردد، خائن به عنوان امين تلقّي شود، زنان ترانه خواني با آلات لهو و غنا به صحنه آيند، و آيندگان امت، پيشينيان را لعنت کنند، زنان بر اسب ها سوار شوند، و زنان به مردان، و مردان به زنان شباهت پيدا کنند، و شاهدي بي آن که از او تقاضاي گواهي شود، گواهي دهد، و شاهد ديگري به قضاوتي که حق بودنش را نشناخته شهادت دهد، و فهم درک، منهاي دين شود، و کارهاي مادي و دنيوي بر کارهاي آخرت، ترجيح داده شود، پوست گوسفند را بر دل هاي گرگ بپوشانند (گرگ ها در لباس ميش درآيند)، دل ها پليدتر از مُردار متعفّن و تلخ تر از حنظل شوند، در چنين وضعي بشتاب بشتاب، سپس عجله کن، عجله کن که از آن محيط خارج گردي و دين خود را حفظ کني در اين زمان بهترين مکان براي سکونت بيت المقدس خواهد بود و زماني بر مردم مي رسد که آرزو کنند در آن سرزمين ساکن شوند» [1] .

ابن عباس مي گويد: در حجّة الوداع (آخرين حج پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم) همراه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مراسم حج را به جا آورديم، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم حلقه در کعبه را گرفت، سپس رو به ما کرد و فرمود: آيا مي خواهيد شما را به نشانه هاي قيامت خبر دهم؟

سلمان که در آن روز، نزديک ترين افراد به آن حضرت بود، عرض کرد: آري اي رسول خدا،.

پيامبر: از علامت هاي بر پا شدن قيامت؛ تباه کردن، نماز، پيروي از هوي هاي نفساني،ميل به رأي هاي باطل، احترام ثروتمندان (به خاطر ثروتشان) و فروختن دين به دنياست، در اين اوضاع، دل مؤمن در درونش ذوب مي شود، همانند نمک که در آب ذوب مي گردد. چرا که منکرات و زشتي ها را مي نگرد، ولي قدرت تغيير آن را ندارد.

سلمان: اي رسول خدا، آيا چنين کارهايي خواهد شد؟

پيامبر: سوگند به خداوندي که جانم در دست اوست. آري. اي سلمان، در آن زمان اميران ستمگر، وزيران فاسق، عارفان ظالم و امين هاي خيانت کار روي کار آيند.

سلمان: اي رسول خدا، آيا چنين کارهايي خواهد شد؟

پيامبر: آري سوگند به کسي که جانم در دست اوست. اي سلمان، در آن زمان، منکر در قالب معروف، و معروف به جاي منکر خواهد شد، خائن امين مي شود، و امين خيانت مي کند، دروغگو تصديق مي شود، و راستگو تکذيب مي گردد.

سلمان: اي رسول خدا، آيا چنين کارهايي خواهد شد؟

پيامبر: اي سلمان، سوگند به خداوندي که جانم در دست اوست. آري. اي سلمان، در آن روز زنان بر مسند رياست مي نشينند، و کنيزان مشاور مي شوند، کودکان بر فراز منبرها مي روند، دروغ به عنوان هنر و زيرکي، و زکات دادن به عنوان خسارت تلقي مي شود، اموالي که در جنگ مسلمانان با کافران به دست آمده به عنوان غنيمت شخصي تصرّف مي گردد، انسان به پدر و مادرش جفا و بي مهري مي کند، و از رفيقش بيزاري مي جويد، و ستاره دنباله دار طلوع مي کند.

سلمان: اي رسول خدا، آيا چنين کارهايي مي شود؟

پيامبر: سوگند به کسي که جانم در دست اوست، آري. اي سلمان، در آن زمان، زن در تجارت با شوهرش شرکت مي کند، و باران در تابستان مي آيد، و جوانمردان از بين مي روند، فقير تحقير مي گردد. در اين وقت بازارها نزديک هم شوند، و در آن جا، يکي گويد: من چيزي نفروختم، ديگري گويد: نفعي نداشت، و کسي را جز سرزنش کننده و گله کننده از خدا نمي بيني.

سلمان: اي رسول خدا، آيا اين کارها مي شود؟

پيامبر: سوگند به کسي که جانم در دست اوست، آري. اي سلمان، در آن زمان کساني حاکم مردم شوند، که اگر مردم سخن بگويند، حاکمان آنها را مي کشند، و اگر سکوت کنند، حق آنها را پايمال نمايند، و بيت المال آنها را چپاول کنند، حريم حرمت آنها را بشکنند، خون هاي آنها را بريزند، و ترس و وحشت در دل هاي آنها ايجاد کنند، آن گاه مردم را جز هراسان، نگران و وحشت زده نمي بيني.

سلمان: اي رسول خدا، آيا چنين کاري خواهد شد؟

پيامبر: سوگند به کسي که جانم در دست اوست، آري. اي سلمان، در آن زمان چيزي از مشرق، و چيزي از مغرب آورده شود، و آن چيز را با رنگ هاي گوناگون بيارايند، پس واي بر ضعفاي امت من از آنها، و واي بر آنها از خداوند، آنها که به صغير رحم نمي کنند، و به کبير احترام نمي گذارند، و نسبت به بدکاران گذشت ندارند، صورتشان مانند انسان است، ولي دل هايشان مانند دل هاي شيطان هاست.

سلمان: اي رسول خدا، آيا چنين کارهايي تحقّق مي يابد؟

پيامبر: سوگند به کسي که جانم در دست اوست، آري. اي سلمان، در آن عصر مردان (از نظر غريزه جنسي) به مردان، و زنان به زنان اکتفا کنند، مردان بر جوانان غيرت (تعصب) مي ورزند، چنان که بر دختران، در خانه خاندانش غيرت ورزيده شود. مردان خود را شبيه زنان، و زنان خود را شبيه مردان در مي آورند، زنان بر اسب ها سوار گردند، لعنت خدا از امت من بر اين زنان باد.

سلمان: آيا چنين کارها رخ مي دهد؟

پيامبر: سوگند به کسي که جانم در دست اوست، آري. اي سلمان، در آن زمان مسجد ها را مانند معبد يهود و نصاري، تزيين و طلاکاري نمايند، قرآن ها را تذهيب و زيورگون کنند، مناره هاي مسجدها را طولاني سازند، صفوفشان در ظاهر بسيار، ولي دلهايشان نسبت به هم ديگر پر کينه است، و چندگونگي از زبان هايشان شنيده مي شود.

سلمان: اي رسول خدا، آيا اين کارها رخ مي دهد؟

پيامبر: سوگند به آن کسي که جانم در دست اوست، آري. اي سلمان، در آن زمان مردان اُمت من، خود را به زيورها آرايش کنند، لباس حرير و ابريشم بپوشند، و از پوست پلنگ لباس زيرين و زره يا فرش براي خود درست نمايند.

سلمان: اي رسول خدا، آيا اين کارها خواهد شد؟

پيامبر: سوگند به خداوندي که جانم در دست اوست. آري. اي سلمان، در آن زمان ربا آشکار شود، و خريد و فروش عَينه [2] رواج يابد نيز رشوه خواري رايج شود، و دنيا بالا رود و دين در زير پا قرار گيرد.

سلمان: اي رسول خدا؛ آيا اين کارها رخ مي دهد؟

پيامبر: سوگند به خداوندي که جانم در دست اوست، آري. اي سلمان، در آن عصر، طلاق فراوان شود، و حدود اِلاهي جاري نمي گردد، هرگز به خدا ضرر نمي رسانيد (بلکه با اين کارها به خود ضرر مي زنند)

سلمان: اي رسول خدا، آيا به راستي اين کارها رخ مي دهد؟

پيامبر: سوگند به خداوندي که جانم در دست اوست، آري. اي سلمان، کنيزکان با وسايل لهو و غنا، ترانه خواني کرده و به ساز و آواز بپردازند، و بدترين افراد امت من بر آنها حکومت و رياست نمايند.

سلمان: اي رسول خدا، به راستي اين کارها رخ مي دهد؟

پيامبر: سوگند به آن خدايي که جانم در دست او است، آري. اي سلمان، در آن عصر ثروتمندان امت من براي نزهت (و پاک نمايي) حج به جا آورند، وافراد متوسط براي تجارت، و فقيران براي ريا و خودنمايي به حج مي روند.

در آن عصر عده اي قرآن را براي غير خدا بياموزند، و آن را وسيله خوانندگي قرار دهند، و گروه هايي پيدا شوند که علم دين را براي غير خدا بياموزند، و فرزندان زنا زياد شود، و قرآن را با آواز لهوي بخوانند، و براي دنيا در روي هم ديگر بايستند.

سلمان: اي رسول خدا، آيا چنين کاري رخ مي دهد؟

پيامبر: سوگند به خداوندي که جانم در دست اوست، آري. اي سلمان، اين کارها در وقتي که حريم حرمت ها دريده مي شود، و گناهان تحصيل گردد، بَدان بر نيکان تسلّط يابند، دروغ رواج يابد، لجاجت آشکار شود، فقر و احتياج رايج شود، مردم به لباس خود افتخار کنند، و باران در غير فصلش ببارد، آلات نوازندگي و لغو را نيکو بشمارند، امر به معروف و نهي ازمنکر را زشت بدانند، به گونه اي که مؤمن در آن زمان ذليل تر از کنيز گردد، ملامت و سرزنش در ميان قاريان و عابدان فاش شود، و اينها در ملکوت اعلي به عنوان افراد پليد و ناپاک خوانده شوند.

سلمان: اي رسول خدا، آيا اين کارها خواهد شد؟

پيامبر: سوگند به آن کسي که جانم در دست او است آري... (تا آخر حديث...) [3] .


پاورقي

[1] کمال الدين، ص 525، باب 47، حديث1؛ الخرائج و الجرائح، ص 133؛ منتخب الانوار المضيئه، ص 86.

[2] منظور از عينه اين است که براي حيله و گريز از ربا، کالايي را به قيمت معين مي فروشند، سپس همان کالا را به کمتر از آن قيمت از مشتري بخرند، ومعامله اول بستگي به معامله دوم دارد.

[3] تفسير القمي، ج 2، ص303، سوره محمد صلي الله عليه و آله و سلم با توجه به سند حديث چه قدر مسائل امروز جامعه مسلمانان با فرمايش رسول خدا تطبيق مي کند و چه کساني در انزواي سکوت جان دل خود را به خاطر حق جوي و حق گويي فرسوده کردند، بايد گفت: اي رسول خدا، اُمت تو و حاکمان اسلامي چقدر از تو دورند، دورند به همان فاصله زماني، هزار و چهار صد سال، ما به اندازه آن ستون حنانه هم در فراق تو نمي ناليم

استون حنانه از هجر رسول ناله مي زد همچو ارباب عقول، کو ناله ها، کو فريادها، (ويراستار).