اندوه براي غيبت امام مهدي
از روايات، چنان که قبلاً ذکر شد، استفاده مي شود که پس از ظهور امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف زمين و محيط، آن چنان دگرگون مي شود، که ديگر آن زمين و محيط سابق نخواهد بود [1] معناي اين حديث اين است که زمين (محيط ها و جامعه ها) درعصر ظهور، غير آن زميني است که ما امروز در آن هستيم، و مردم آن عصر در اخلاق و صفات و مانند آن غير از مردم اين عصر هستند که امروزه هستند، آن عصر مانند بهشت نيست، بلکه بين دنياي فعلي و بهشت موعود است، چنان که قبلاً اشاره شد، لازمه چنين تغيير و موقعيت، براي منتظران اين است که خود را آماده ظهور سازند؛ بنابراين، انسان به خاطر غيبت حضرت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف غمگين و محزون خواهد بود، از اين رو که مي بيند دين در جامعه تضعيف شده، و معتقدين به دين، در امور دين ضعيف و سست هستند، و در برابر حوادث تلخ و ناگواري ها، بي تفاوت مي باشند. چنان که در بخشي از دعاي ندبه اين مطلب منعکس شده است، آن جا که مي خوانيم:
عزيزٌ عليَّ اَنْ اَرَي الخلقَ وَ لا تُري، و لا اَسمْمَعُ لَکَ حَسيساً و لا نَجوي، عَزيزٌ عَلَيَّ اَن تحيطَ بِکَ دُونيِ البَلْوي، و لا يَنالَکَ مِنّي ضَجيجٌ و لا شَکوي، بِنَفسي اَنتَ مِنْ مغيَّب لم يَخْلُ مِنّا، بِنَفسي اَنتَ من نازحٍ ما نَزَحَ عَنّا، بنفسي اَنتَ، اُمنيَّةُ شائقٍ يَتَمنّي، مِنْ مُؤمِنٍ و مُؤمِنَةٍ ذََکراً فَحَنّا بنفسي اَنتَ مِن عَقيدِ عِزٍّ لا يُسامي ]تا آنجا که مي خوانيم:[ اِلي مَتي احارُفيکَ يا مَولايَ، و الي مَتي وَ اَيَّ خِطابٍ اَصِفُ فيکَ و اَيَّ نجوي، عزيز عَلَيَّ اَن اُجابَ دونَکَ و اُناغي، عزيزٌ عليَّ ان ابکيَکَ و يَخذُلَکَ الوَري، عَزيزٌ عَلَيَّ اَنْ يجريَ عَلَيْکَ دُونَهُم ماجري، هل من مُعينٍ فَاُطيلَ مَعَهُ العويلَ و الْبُکاءَ، هَل مِن جزُوعٍ فَاُساعِدَ جَزَعَهُ اذا خلا، هَلّ قَذيَت عينٌ فساعَدَتْها عَيني عَلَي القذي، هل اِليکَ ياَبنَ اَحمَدَ سَبيلٌ فتُلقي، هل يتَّصل يَومُنا مِنْکَ بعدَةٍ فنحظي، متي نَرِدُ مَناهِلَکَ الرَّويَّة فنروي، متي ننتَقِعُ من عذب مائکَ فقدْ طالَ الصدي، متي نُغاديکَ وَ نُراوِحُکَ فَتُقِرَّ عَيناً، متي تَرانا و نَراک و قد نَشَرْتَ لِواءَ النَّصرِ تُري، اَتَرانا نَحُفُّ بِکَ و انتَ تَؤُمُّ الملأ، و قَد مَلَئتَ الارضً عًدلاً و اَذقْتَ اَعدائَکَ هواناً و عِقاباً، و اَبَرْتَ العُتاةَ وَ حَجَدَةَ الحقِّ و قَطَعْتَ دابِرَ المُتکبرينَ، و اجتثثتَ، اُصُولَ الظّالمين و نَحْنُ نَقُولُ الحمدُلله رَبٍّ العالمين. [2] .
بر من بسيار سخت است که خلق را ببينم ولي تو را نبينم، و از تو صدا و رازي نشنوم، بر من بسيار سخت است بلا تنها تو را در برگيرد و مرا، رها سازد، و از جانب من، ناله و ضجّه و شکايتي به تو نرسد.
جانم به فدايت، تو همان حقيقت پنهاني هستي که از ميان ما بيرون نيستي، جانم به قربانت، که تو از نظرم دوري، اما از ما ابداً جدا نيستي. جانم به فدايت، که، تو منظور و آرمان هر مشتاق هستي که آرزويت کنند، از مؤمنان و مؤمنات که به ياد تو ناله از دل سردهند. جانم به فدايت، که تو داراي عزت و مقام ارجمندي هستي که نظير نداري...
تا چه زماني سرگردان تو باشم اي مولاي من، و تا کي، و چگونه با چه زباني، تو را توصيف کنم؟ و چگونه راز دل گويم؟ بسيار بر من سخت است که از غير تو پاسخ بشنوم، و سرگرم گردم. بسيار بر من سخت است که بر تو بگريم، و ديگران تو را واگذارند، بسيار بر من سخت است که دردها تو را در برگيرند و به تو ديگران را رها سازد، آيا کمک کننده اي هست که با او گريه کنم و فرياد و ناله را سر دهم؟ آيا جزع کننده اي هست وقتي که خلوت کند؟ از بي تابيش ياري بگيرم آيا چشمي هرگز مبتلا به خار شده است که چشم من با او شريک درد بر خار گردد؟ آيا به سوي تو اي پسر احمد، راهي هست که ملاقات شوي؟ آيا امروزِ ما، فردايي خواهد داشت که کامياب گرديم؟ درکجا بر نهرهاي جاريت وارد شويم، تا سيراب گرديم؟ کجا از آب گواراي تو بهره مند گرديم؟ که عطش ما طولاني شده است، تا چه وقت صبح و عصر را در فراقت به سرآوريم؟ به اميد آن که چشممان روشن شود. کي و کجا ما را ببيني و ما هم تو را ببينيم؟ آن هنگام که پرچم پيروزي به اهتزاز درآمده ديده شود؟ آيا مي شود که ما اطراف تو را گرفته باشيم و تو بر مردم امامت کني، و زمين را از عدالت پرسازي، و دشمنانت را از خواري وعقوبت بچشاني، و منکران حق را ريشه کن کني؛ متکبّران و پيروان آنها را نابود کني و اساس ستمگران را واژگون سازي، و ما بگوييم، حمد و سپاس خداوندي راکه پروردگار جهانيان است.
وقتي که انسان اين گونه از فراق حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف اندوهگين و محزون باشد، و در انتظار فرجش به سر برد، مقداري از حق عظيم و واجب آن حضرت را ادا نموده است.
پاورقي
[1] غيبة النّعماني، ص 146، در اين کتاب آمده: «وَ من نسلِ عليٍّ عليه السلام القائمُ المهديُّ الَّذِي يُبَدِّل الاَرّضَ غير الارْضِ».
[2] اقبال سيد بن طاووس، ص 298؛ مفاتيح الجنان، دعاي ندبه ـ اين دعا را محدّث خبير، محمد بن المشمهدي (از علماي قرن ششم) در کتاب خود «المزار الکبير»، ص 190-194 نقل کرده و آن دعا را براي امام زمان عليه السلام معرفي نموده است (بحار الانوار، ج 102، ص 104).