بازگشت

سخن حضرت امام رضا در شأن حضرت مهدي


دِعْبل بن علي خُزاعي گويد: قصيده اي براي مولايم حضرت رضا عليه السلام سرودم، که با اين شعر آغاز مي شد:

مدارسُ آياتٍ خَلَتْ مِن تلاوةٍو منزلُ وحيٍ مقفرُ العَرَصاتِ

مدرسه هاي آيات قرآني از تلاوت خالي مانده، و خانه هاي وحي اِلاهي، عرصه اش از سکوت افراد، خالي شده است. وقتي که به اين دو شعر رسيدم:

خُـرُوجُ امامٍ لا محالَةَ خارجٌ [1] يَقُومُ عَلَي اسم اللهِ والبَرَکاتِ

يـُمَيِّزُ فينا کُـلّ حَـقٍّ وباطـلٍ ويجزي عَلَي النَّعماءِ والنَّقمات

ناگزير، خروج و قيام امام تحقق يابد، و او با نام خدا و با برکات او قيام مي کند، و براي ما هرگونه حق و باطل را معرفي کرده و جدا سازد، و به خوبي ها و زشتي ها جزا و پاداش مي دهد.»

امام رضا عليه السلام گريه کرد و سپس، سرش را به طرف من بلند نموده و به من فرمود: اي خزاعي، روح القدس اين سخنان را بر زبانت جاري ساخته است. آيا مي داني اين امام قيام کننده کيست؟

عرض کردم: «نه، اي مولاي من، جز اين که شنيده ام امامي از شما خروج و قيام کند، و سراسر زمين را از لوث فساد پاک سازد، و آن را همان گونه که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد نمايد». [2] .

امام رضا عليه السلام فرمود: «اي دِعْبِلْ، امام بعد از من پسرم محمّد عليه السلام، و بعد از او پسرش علي عليه السلام، و بعد از علي عليه السلام پسرش حسن عليه السلام، و بعد از او پسرش، حجت قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف است، که در زمان غيبتش مردم در انتظار ظهور او هستند، هنگامي که ظهور کرد، همه از او اطاعت کنند، اگر از دنيا جز، يک روز باقي نماند، خداوند متعال آن روز را طولاني کند تا آن امام ظاهر شود، و زمين را همان گونه که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد نمايد.»

ريّان بن صَلْت مي گويد: از حضرت رضا عليه السلام پرسيدم: «آيا صاحب اين امر (قائم) تو هستي؟» در پاسخ فرمود: «صاحب اين امر هستم، ولي آن امامي نيستم که سراسر زمين را همان گونه که پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد کند، چگونه من همان امام باشم، با اين که ضعفِ بدنم را، مشاهده مي کني؟ قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف آن کسي است که وقتي خروج کند، سن و سال پيران دارد، ولي چهره اش جوان است، پيکر نيرومند دارد، به طوري که اگر دستش را به بزرگترين درخت روي زمين دراز کند، مي تواند آن را از ريشه بيرون آورد، و اگر در ميان کوه ها فرياد بزند، کوه ها به لرزه درمي آيند و سنگ هايش به سختي کوبيده شوند، عصاي موسي عليه السلام و انگشتر سليمان عليه السلام در دست اوست، اين امام، چهارمين پسر از نسل من است، خداوند با پوشش خود تا آن زمان که بخواهد او را در پشت پرده غيبت نگه مي دارد، سپس آشکار شده، و سراسر زمين را همان گونه که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد کند.» [3] .


پاورقي

[1] در بعضي از روايات،واژه «واقعٌ» به جاي «خارجٌ» ذکر شده است.

[2] کمال الدين، ص 347، باب 35، حديث 6.

[3] کمال الدين: ص 350 ـ 351 باب 35 حديث 7.