بازگشت

خورشيد سامرا


او مي آمد و با آمدنش همگان را غرق در شادي و سرور مي نمود. انتظار ديدارش اضطراب لطيفي را بر همگان مستولي نموده بود. همگان خود را آماده خير مقدم و خوش آمدگويي به آن بزرگوار مي نمودند. آري اين روزها خورشيد هم نوراني تر از گذشته پرتو افکني مي نمود.

نسيم خنک آرام آرام در فضاي شهر پر مي کشيد و مژده آمدن او را به همه ابلاغ مي نمود. در اين ميان درختان نيز از نسيم کمک مي گيرند و دستي بر شاخ و برگهاي خويش مي کشند.

هياهوي عجيبي است صداي طپش قلبهاي منتظران را مي توان شنيد. اما بالاخره آن انتظار سخت در روز هشتم ماه ربيع الثاني به پايان رسيد و مولودي

عرشي پا به فضاي فرش نهاد. او حاصل ازدواج امام هادي عليه السلام با بانويي پاکدامن به نام «سليل» بود. خداوند نام اين مولود آسماني را «حسن» نهاده بود و او را حجت خويش خوانده بود.

از مشهورترين القاب وي مي توان به «زکي» و «عسگري» اشاره نمود کنيه آن بزرگوار نيز «ابو محمد» است. امام حسن عسگري همچون نياکانش

از همان دوران کودکي نشانه هاي امامت وولايت الهي بر چهره مبارکش نمايان بود و روز به روز نيز بر آن افزوده مي گرديد.

آرام آرام دوران کودکي و نوجواني امام سپري مي گرديد و مردم روز به روز حيرتشان از جمال و هيبت اين بزرگوار افزون مي شد. او يازدهمين امام و پيشوا براي ما خاکيان بود تا ما را به سعادت و کمال رهنمون باشد. و اين نشانه هاي عظيم را نيز ازپدران خويش به ارث برده بود.

- پيوند آسماني کاروان به همراه اسيران جنگي با هياهويي وصف ناپذير از راه رسيد. عده زيادي اطراف آن گرد آمدند و مشغول خريد کنيزهاي مورد علاقه خويش گرديدند. در اين ميان نوه قيصر روم نيز که در ميان اسراي جنگي قرار داده داشت در بين کنيزان مضطرب و نگران ايستاده بود. هر لحظه هيجانش بيشتر مي شد چرا که امام هادي عليه السلام به او فرموده بود که منتظر باشد تا نماينده ما بيايد. بعد از مدتي «بشر بن سلمان» نماينده حضرت هادي عليه السلام آمد و نامه حضرت را به او نشان داد و مقداري پول به صاحب کنيز داد و نرجس خاتون دختر نوه قيصر روم را همراه خويش به خدمت حضرت هادي عليه السلام آورد.

آرام آرام هيجان آن بانوي بزرگوار افزون مي شد و همواره در انتظار ديدن محبوب بسر مي برد چرا که در خواب پس از آنکه توسط حضرت مريم مسلمان شده بود مژده ازدواج با امام حسن عسگري (عليه السلام) را نيز از حضرت فاطمه «سلام الله عليها» دريافت کرده بود. از اين رو با زحمت فراوان توانسته بود خود را به همراه اسراي جنگي از روم به عراق برساند. به همين خاطر براي رسيدن آن زمان لحظه شماري مي کرد.

سرانجام انتظار پر اضطراب به پايان رسيد و ميهمان بزرگوار به منزل امام هادي عليه السلام وارد شدند و پيوند مقدس الهي ميان امام عسگري (ع) و حضرت نرجس برقرار شد.

امام هادي عليه السلام رو به نرجس خاتون نموده و فرمودند: «تو را به فرزندي نويد مي دهم که تمام جهان را از مشرق تا مغرب به تصرف خويش درآورد و بر همه عالم فرمانروا گردد و جهان را سرشار از عدالت و فضيلت سازد بعد از آنکه جهان پر از ظلم و ستم شده باشد.»

امام حسن عسگري (عليه السلام) به همراه نرجس خاتون (سلام الله عليها) زندگي خويش را شروع نمودند و حامل پيوند اين دو بزرگوار گوهر گرانبهايي گشت که تمامي انبيا و اوصيا تولد و ظهور او را چشم انتظار بوده و مردم را بدان بشارت داده بودند.

آري سرانجام در نيمه شعبان سال 255 هجري آن موعود روزگاران و آرام بخش انسان از حضرت نرجس خاتون (عليها السلام) ديده به جهان گشود و جهانيان را نورباران خويش نمود. اين مولود بزرگوار هنگام شهادت پدر 5 سال بيشتر نداشت. از همان سنين خردسالي امامت خويش را آغاز نمود و به علت تهديدي که از طرف حکومت مي شد در پس پرده غيبت قرارگرفت بطوري که محل سکونت آن حضرت را کسي جز نايبان خاص و خواص و ياران نمي دانستند.

آن بزرگوار بعد از 63 سال غيبت صغري به امر الهي در پس پرده غيبت کبري قرار گرفت که مدت زمان آنرا جز خدا کسي نمي داند. در واقع مي توان غيبت کبري را ميدانگاه وسيع امتحان و آزمايش ما شيعيان ياد نمود.

امام حسن عسگري عليه السلام راه موفقيت در آزمون و امتحان غيبت امام عصر عليه السلام اينگونه معرفي مي نمايند: «تنها بندگاني موفق خواهند بود که خويشتن را در مسير اطاعت امام زمان (عليه السلام) قرار دهند. شب و روز چشم انتظار او بوده و براي تعجيل فرج و سلامتي آن بزرگوار دعا نمايند.»

همانگونه که خود آن حضرت مي فرمايند: «براي فرج من بسيار دعا کنيد که همانا فرج خودتان نيز در آن است.» در پايان ولادت با سعادت حضرت امام حسن عسگري عليه السلام را به فرزند برومندش حضرت مهدي عليه السلام تبريک و تهنيت عرض مي نماييم و اميد واريم که خداوند عيدي ما را در اين روز فرج مولا و سرورمان حضرت صاحب الزمان (عليه السلام) قرار دهد تا او بيايد و با آمدنش: جهان طعم شيرين عدل و داد را بچشد ريشه ظلم و جور را برکند فقر و بيچارگي را از ميان بردارد و انتقام خاندان وحي را از دشمنانشان بازگيرد به اميد آن روز.

داود درويشي