در جستجوي جاويد
کبوتر خيالم پر ميزند دوباره
سر ميکشد به هر جا با قلب پر ستاره
پرواز با صفايش هر سو و هر کرانه
در جستجوي عشقي جاويد و بيکرانه
گاهي در اوج آسمان، گاهي فراز لانه
گاهي بروي دشتها، سر ميدهد ترانه
در چشم نافذ او ميخوانم اين کنايه
دنيا چقدر کوچک، اما پر از گلايه
سنگ صبور من کو؟ دلتنگم از زمانه
پيک نجات من کو؟ قلبم پر از بهانه
در اشتياق رويش در هر دعاي ندبه
ميخواند او را دلم، هر صبح روز جمعه