بازگشت

آيا براي ايجاد تحول در جامعه احتياج به اصلاحات تدريجي است يا


در مورد اينکه اصلاحات اجتماعي بايد از چه راه انجام پذيرد عقيده واحدي وجود ندارد، بلکه جمعي طرفدار اصلاحات تدريجي هستند که به آنها «رفورميست» مي گويند. و گروهي ديگر «انقلابيون» هستند که هيچ دگرگوني اساسي را در وضع جوامع انساني بدون انقلاب ممکن نمي دانند و برخي ديگر مي گويند: درجه فساد در اجتماعات متفاوت است، آنجا که فساد به صورت همه گير و همه جانبه در نيامده، اصلاحات تدريجي مي تواند اساس برنامه هاي اصلاحي را تشکيل دهد، امّا آنجا که فساد همه جا را فرا گرفت و يا در بيشتر سازمان هاي اجتماعي نفوذ کرد، جز با يک انقلاب بنيادي نمي توان بر نابساماني ها چيره گشت.

شواهد زيادي مؤيّد نظر سوم است:

1 - اصلاحات تدريجي هميشه بر شالوده ها و ضوابط و الگوهاي سالم بنا مي شود و در غير اين صورت بايد به سراغ الگوها و ضوابط جديد رفت و مسائل زيربنايي را در مسير دگرگوني قرار داد.

2 - اصلاحات تدريجي غالباً از طريق مسالمت آميز صورت مي گيرد، و اين در صورتي اثر دارد که آمادگي فکري و زمينه اجتماعي وجود داشته باشد. ولي آنجا که اين زمينه ها وجود ندارد بايد از منطق انقلاب که منطق قدرت است استفاده کرد.

3 - در جامعه اي که فساد به ريشه ها نفوذ کرده، عناصر قدرتمند ضدّ اصلاح، تمام مراکز حسّاس اجتماع را در دست دارند و به آساني مي توانند هر طرح تدريجي را از کار بيندازند، مگر آنکه با يک حمله انقلابي غافلگير شوند.

4 - نيروهاي عظيم اصلاحي و انقلابي را معمولاً نمي توان براي مدّت زيادي پرحرارت و پرجوش نگاه داشت و اگر به موقع از آنها استفاده نشود ممکن است با گذشت زمان کارآيي خود را از دست بدهند.

5 - با مراجعه به تاريخ به دست مي آيد که اجتماعاتي که فساد در آنها بنيادي شده، خردمندان آن جوامع خصوصاً انبيا و اوليا و مردان اصلاح طلب همواره روش انقلابي را در پيش گرفته اند.

در مورد اصلاح وضع عمومي جهان و برچيده شدن نظام کنوني که بر اساس ظلم و تبعيض بنا شده و احتياج به جانشين شدن يک نظام عادلانه است، به طور حتم پديد آمدن يک انقلاب و دگرگوني عظيم را مي طلبد، انقلابي وسيع و در همه زمينه ها.