آيا طول عمر امکان فلسفي و منطقي دارد؟
مقصود از امکان فلسفي يا منطقي آن است که با مراجعه به عقل هيچ گونه مشکل عقلي و فلسفي که مخالف با نظريه طول عمر باشد وجود نداشته باشد.
شکي نيست که طولاني شدن عمر انسان به هزاران سال از جنبه عقلي و منطقي ممکن است و هيچ گونه اشکال عقلي ندارد و هيچ گاه مستلزم تناقض نخواهد شد، زيرا در مفهوم حيات و زندگي، مرگ سريع نهفته نشده است.
فخر رازي در توجيه طول عمر انسان در ذيل آيه شريفه: فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاّ خَمْسِينَ عاماً... [1] ، مي گويد: «برخي از اطبا گويند: عمر انسان بيش از 120 سال نمي شود، ولي آيه بر خلاف آن دلالت داشته و عقل نيز بيش از اين را تأييد مي کند؛ زيرا بقا بر ترکيبي که در انسان است ذاتاً ممکن است وگرنه باقي نمي ماند. دوام تأثير مؤثر در او ممکن است؛ زيرا مؤثّر در وجود انسان اگر واجب الوجود است که دوام دارد، و اگر غير واجب الوجود باشد براي او مؤثّري است، و بالاخره به واجب الوجود باز مي گردد که دوام دارد. لذا ممکن است که تأثير واجب الوجود دائمي شود که در نتيجه بقا ذاتاً ممکن مي گردد، و چنانچه بقا نداشته باشد به جهت امر عارض است، و عارض هم ممکن العدم است. و اگر وجود عارض مانع واجب بود به همين مقدار عمر هم نمي توانست باقي بماند. نتيجه اينکه حرف برخي از اطبا که گفته اند: عمر انسان از 120 سال فراتر نمي رود، باطل است». [2] .
شيخ مجتبي قزويني خراساني در استدلال عقلي و فلسفي بر ضرورت وجود شخص طويل العمر در خارج مي گويد: «طبق قواعد فلسفي و حِکَمي، هر طبيعتي که قابل زياده و نقصان در عالم وجود است، بايد فرد کامل آن طبيعت در خارج موجود گردد؛ زيرا هر طبيعتي طالب کمال نهايي خود است. مطابق اين قاعده تعدادي از مسائل فلسفي پايه گذاري شده است که از جمله آنها وجود فرد کامل در بين بشر به اسم نبي يا حکيم است. و مطابق اين قانون که با برهان به اثبات رسيده قابليّت زندگي و عمر بيشتر داراي مراتب متعددي در خارج است. عمر 1000 سال يا 2000 سال را نمي توان نهايت مرتبه امکان زندگي به طور يقين دانست؛ بلکه ممکن است که بيش از اين مقدار نيز باشد...». [3] .
پاورقي
[1] سوره عنکبوت، آيه 14.
[2] تفسير فخر رازي، ج 25، ص 42.
[3] بيان القرآن، ج 5، ص 11و12.