بازگشت

آيا مهدي همان عيسي بن مريم است؟


از جمله ادلّه منکرين مهدويت و اعتقاد به ظهور حضرت مهدي عليه السلام در آخر الزمان حديث ابن ماجه است که به سندش از رسول خداصلي الله عليه وآله نقل کرده که فرمود: «ولا مهديّ إلّا عيسي بن مريم» ؛ [1] و مهدي جز عيسي بن مريم نيست.

پاسخ:

1 - بسياري از صحابه که احاديث مهدويت را از رسول خداصلي الله عليه وآله نقل کرده اند مهديّ را از ذرّيه رسول خداصلي الله عليه وآله مي دانند.

2 - اين حديث مورد اعراض علماي حديث و متکلّمين بوده و هيچ کسي به آن استناد نکرده است.

3 - خود ابن ماجه در سنن خود حديث «المهديّ حقّ وهو من ولد فاطمة» را نيز نقل کرده است. [2] .

4 - ابن قيّم جوزيه اين حديث را در «المنار المنيف» نقل کرده و به طور مبسوط آن را تضعيف نموده است. [3] حاکم نيشابوري نيز که اين حديث را نقل کرده از روي تعجب بوده نه آنکه به جهت مطابقتش با شروط شيخين آن را نقل کرده باشد. [4] .

ذهبي مي گويد: «... حديث (و لا مهدي الاّ عيسي بن مريم) خبري است منکر که ابن ماجه آن را نقل کرده است». [5] .

قرطبي مي گويد: «حديث - و لا مهدي الاّ عيسي بن مريم - معارض با احاديث اين باب است. آن گاه مي گويد: احاديثي که نصّ بر خروج مهدي از عترت پيامبر و از اولاد فاطمه عليهم السلام است ثابت بوده و اصحّ از اين حديث است، پس حکم، مطابق احاديث خروج مهدي از اولاد فاطمه است نه احاديث ديگر». [6] .

5 - اين حديث را طبراني نيز با سند خود از ابي امامه نقل کرده ولي در متن آن جمله (و لا مهدي الاّ عيسي بن مريم) نيامده است. [7] .

6 - روايات خروج مهدي از اولاد فاطمه عليهم السلام متواتر است، و همان گونه که در جاي خود اشاره شد عده زيادي به تواتر آن تصريح کرده اند، ولي حديث (و لامهدي الاّ عيسي بن مريم) بر فرض صحّت سند، خبر واحد است، و هنگام تعارض، خبر متواتر مقدم است. و نيز مشهور بين مسلمين در طول تاريخ اسلام، ظهور شخصي از اهل بيت رسول خداصلي الله عليه وآله و از اولاد فاطمه عليهم السلام است، اين شهرت مي تواند مرجّح احاديث مهدويت اسلامي باشد.

ابوالفيض غماري نيز درصدد پاسخ به حديث فوق برآمده و با هشت اشکال به آن پاسخ گفته است. [8] .


پاورقي

[1] سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1340، ح 4039.

[2] همان، ص 1368، ح 4086.

[3] المنار المنيف، ص 130، ح 325.

[4] مستدرک حاکم، ج 4، ص 441.

[5] تهذيب التهذيب، ج 9، ص 125، رقم 202، ترجمه محمّد بن خالد جندي.

[6] التذکرة، قرطبي، ج 2، ص 701.

[7] المعجم الکبير، ج 8، ص 214، ح 7757.

[8] ابراز الوهم المکنون، ص 538.