بازگشت

مؤمنين چه تکاليفي در عصر غيبت نسبت به امام زمان دارند؟


در مورد حضرت مهدي عليه السلام و موقعيت او، شيعيان آن حضرت هر يک وظايف سنگيني بر عهده دارند، اينک به برخي از آنها اشاره مي کنيم:

1 - ايمان به حتمي بودن خروج مهدي عليه السلام

در روايات اهل سنّت مي خوانيم که پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: «من أنکر خروج المهديّ فقد کفر بما أنزل علي محمّد» ؛ [1] «هر کس منکر خروج مهدي شود به آنچه بر محمّدصلي الله عليه وآله نازل شده کفر ورزيده است.»

2 - صبوري و تمسّک به دين حق در فتنه ها

امام صادق عليه السلام فرمود: «طوبي لمن تمسّک بأمرنا في غيبة قآئمنا، فلم يزغ قلبه بعد الهداية...» ؛ [2] «خوشا به حال کسي که در غيبت قائم ما متمسک به امر ما شده و قلب او بعد از هدايت منحرف نشود...».

3 - تمسّک به ولايت امام غايب

امام باقرعليه السلام از رسول خداصلي الله عليه وآله نقل کرده که فرمود: «طوبي لمن أدرک قائم أهل بيتي وهو يأتمّ به في غيبته قبل قيامه و...» ؛ [3] «خوشا به حال کسي که قائم اهل بيت مرا درک کند و در غيبت او قبل از قيامش به او اقتدا کند و...».

4 - طلب معرفت امام زمان عليه السلام از خداوند متعال

کليني رحمه الله به سند خود از ابوبصير نقل کرده که امام باقرعليه السلام به من فرمود: «هل عرفت إمامک؟ قال: قلت: إي واللَّه، قبل أن أخرج من الکوفة. فقال: حسبک إذاً» ؛ [4] «آيا امامت را شناخته اي؟ عرض کردم: آري به خدا سوگند قبل از آنکه از کوفه خارج شوم. فرمود: بس است تو را در اين هنگام.»

5 - تجديد بيعت و ثبات بر اطاعت

در دعاي عهد از امام صادق عليه السلام مي خوانيم: «اللّهمّ إنّي أجدّد له في صبيحة يومي هذا وما عِشت في أيّامي عهداً وعقداً وبيعة له في عنقي لا أحول عنها ولا أزول أبداً، اللّهمّ اجعلني من أنصاره وأعوانه والذّابّين عنه...» ؛ [5] «بار خدايا! همانا من براي او [حضرت مهدي عليه السلام] در اين روزم عهد و پيمان و بيعتي را در گردنم تجديد مي کنم، بيعتي که از آن بازنگشته و هرگز آن را زايل نمي سازم. بار خدايا! مرا از ياران و کمک کاران و مدافعين از آن حضرت قرار بده...».

در اين دعا سخن از تجديد عهد با امام خود در هر روز است.

6 - مقابله با شبهات و اشکالات

امام صادق عليه السلام در حديثي فرمود: «إيّاکم والشّک والارتياب، انفوا عن نفوسکم الشکوک، وقد حذّرتم فاحذروا، ومن اللَّه أسئل توفيقکم وإرشادکم» ؛ [6] «... خود را از شک و ترديد دور کنيد و از شک ها بپرهيزيد، شما بر حذر داده شديد پس حذر کنيد، و من توفيق و ارشاد شما را از خداوند خواستارم.»

7 - کمک و ياري برادران مؤمن

امام صادق عليه السلام در حديثي جمله وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ در سوره «العصر» را بر مواسات و هم ياري برادران ديني منطبق ساخته اند. [7] .

در تفسير امام عسکري عليه السلام آمده است: «هرکس متکفل يتيمي براي ما شود که محنت استتار ما او را وامانده کرده و از علوم ما که به دستش رسيده او را سرشار کند تا اينکه ارشاد شده و هدايت يابد، خداوند متعال در حقّ او مي فرمايد: «يا أيّها العبد الکريم المواسي! أنا أولي بالکرم منک، اجعلوا له يا ملآئکتي في الجنان بعدد کلّ حرف علّمه ألف ألف قصر...» ؛ [8] «اي بنده کريم که ياري کننده اي! من از او در اين کرم اولي ترم، اي ملائکه من براي او در بهشت به هر حرفي که تعليم داده يک مليون قصر دهيد...».

8 - فريب نخوردن از مدعيان دروغين مهدويت

امام صادق عليه السلام فرمود: «ولتعرفنّ اثني عشر راية مشتبهة، لا يدري أيّ من أيّ» ؛ [9] «... و به طور حتم دوازده پرچم و دعوت مشتبه بر پا خواهد شد که از همديگر تشخيص داده نمي شود...».

9 - زياد دعا کردن براي تعجيل فرج

حضرت مهدي عليه السلام در توقيعي که در جواب سؤال هاي اسحاق بن يعقوب فرستادند فرموده اند: «أکثروا الدعآء بتعجيل الفرج، فإنّ ذلک فرجکم» ؛ [10] «... زياد براي تعجيل فرج دعا کنيد؛ زيرا فرج شما در آن است.»

10 - اجتناب از جزع

کليني رحمه الله به سندش از امام صادق عليه السلام نقل کرده که فرمود: «إنّما هلک الناس من استعجالهم لهذا الأمر، إنّ اللَّه لا يعجل لعجلة العباد. أنّ لهذا الأمر غاية ينتهي إليها...» ؛ [11] «همانا مردم به جهت عجله کردن در اين امر هلاک شدند، خداوند به خاطر عجله بندگان عجله نخواهد کرد، زيرا براي اين امر نهايتي است...».

11 - وقت معين نکردن براي ظهور

امام صادق عليه السلام فرمود: «إنّا أهل بيت لا نوقّت» ؛ [12] «... همانا ما اهل بيت وقت معين نمي کنيم...».

12 - دوست داشتن حضرت عليه السلام

در روايات فراواني به دوستي اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام و از آن جمله حضرت مهدي عليه السلام سفارش شده است، و اين به نوبه خود مي تواند در جلب توجه مردم به حضرت عليه السلام و پيروي از دستورات او و ديگر امامان تأثير بسزايي داشته باشد.


پاورقي

[1] فرائد السمطين، ج 2، ص 334، ح 585 و....

[2] کمال الدين، ص 358.

[3] کمال الدين، ص 286؛ بحارالأنوار، ج 51، ص 72، ح 14.

[4] کافي، ج 1، ص 185، ح 12.

[5] بحارالأنوار، ج 102، ص 111؛ مصباح الزائر، ص 235.

[6] بحارالأنوار، ج 51، ص 146، ح 17.

[7] کمال الدين، ص 656؛ بحارالأنوار، ج 24، ص 214، ح 1.

[8] تفسير منسوب به امام عسکري عليه السلام، ص 342؛ بحارالأنوار، ج 2، ص 4، ح 5.

[9] کمال الدين، ص 347؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 281، ح 9.

[10] کمال الدين، ص 483؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 180، ح 10.

[11] کافي، ج 1، ص 369، ح 7.

[12] بحارالأنوار، ج 52، ص 119، ح 48.