بازگشت

آيا بشر احتياج به امداد غيبي دارد؟


برخي معتقدند که بشر با پيشرفت علمي و تکنيک و تمدني که در ظاهر پيدا کرده احتياج به امدادهاي غيبي ندارد.

ولي جواب اين است که: منشأ انحرافات بشر تنها ناداني نيست تا با پيشرفت علم و تکنيک، انحرافات برطرف شود، بلکه عوامل ديگري نيز منشأ انحرافات بشر است که نه تنها در بشر امروزي باقي مانده بلکه بيشتر نيز شده است. اين عوامل عبارتند از: غرايز و تمايلات مهار نشده، شهوت و غضب، افزون طلبي، جاه طلبي، لذت طلبي و بالاخره نفس پرستي و نفع پرستي که همه اينها در بشر امروز موجود است. علم در امروز به صورت بزرگ ترين دشمن بشر در آمده است. علم گرچه چراغ روشنايي است ولي استفاده از آن بستگي به موارد استعمال آن دارد. علم ابزاري براي هدف است نه تشخيص دهنده هدف.

ويل دورانت مي گويد: «ما از نظر ماشين توانگر شده ايم و از نظر مقاصد فقير». [1] انسان عصر علم با انسان ما قبل اين عصر در اينکه اسير و بنده خشم و شهوت خويش است هيچ فرقي نکرده است. علم نتوانسته است آزادي از هواي نفس را به او بدهد. علم نتوانسته است ماهيت هيتلرها را تغيير دهد، بلکه علم دست آنها را درازتر کرده و شمشير را تبديل به بمب اتم کرده است.

راسل مي گويد: «زمان حاضر زماني است که در آن حسّ حيرت توأم با ضعف و ناتواني همه را فرا گرفته است. مي بينيم به طرف جنگي پيش مي رويم که تقريباً هيچ کس خواهان آن نيست. جنگي که همه مي دانيم قسمت اعظم نوع بشر را به ديار نيستي خواهد فرستاد...». [2] .

اگر انسان بر اساس علل مادّي و ظاهري قضاوت کند پي مي برد که اين بدبيني ها بجاست، فقط يک ايمان معنوي و ايمان به امدادهاي غيبي لازم است که اين بدبيني ها را زايل و تبديل به خوش بيني کند و معتقد باشد که سعادت بشريت، رفاه و کمال او، زندگي انساني و مقرون به عدل و آزادي و امن و خوشي بشر در آينده است و انتظار بشر را مي کشد.

آري شخص تربيت شده در مکتب الهي مي گويد: ممکن نيست که جهان به دست چند نفر ديوانه ويران شود. او مي گويد: درست است که جهان بر سر پيچ خطر قرار گرفته است، ولي خداوند همان طور که در گذشته - البته در شعاع کمتري - اين معجزه را نشان داده و بر سر پيچ خطر، بشر را ياري کرده و از آستين غيب، مصلح و منجي رسانده است، در اين شرايط نيز چنان خواهد کرد که عقل ها در حيرت فرو رود....

شهيد مطهري رحمه الله مي فرمايد: «... اين انديشه، بيش از هر چيز، مشتمل بر عنصر خوش بيني نسبت به جريان کلّي نظام طبيعت و سير تکاملي تاريخ و اطمينان به آينده و طرد عنصر بدبيني نسبت به پايان کار بشريّت است...». [3] .


پاورقي

[1] لذات فلسفه، بخش دعوت.

[2] اميدهاي نو، ص 2.

[3] قيام و انقلاب مهدي عليه السلام، ص 7-5.