بازگشت

فلسفه غيبت امام زمان چيست؟


يکي از سؤال هايي که در طول تاريخ عصر غيبت مطرح بوده و هست اين است که چرا امام زمان عليه السلام غايب شد، و چرا ما با آن حضرت ارتباط نداريم؟

پاسخ: سؤال مورد نظر را با بيان مقدماتي که خود آنها ما را به نتيجه قطعي مي رساند جواب خواهيم داد:

1 - خداوند متعال در قرآن کريمش و نيز پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله خبر از پيروزي و غلبه دين اسلام بر جميع اديان در پايان تاريخ بشريّت داده است.

خداوند مي فرمايد: هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدي وَدِينِ الحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ المُشْرِکُونَ؛ [1] «اوست خدايي که رسول خود را با دين حق به هدايت خلق فرستاد تا بر همه اديان عالم تسلّط و برتري دهد، گر چه مشرکان کراهت داشته باشند.»

2 - مصالح بندگان با اختلاف حالات آنها متغيّر مي شود. خداوند متعال امر تدبير بندگان و مصلحت آنها را بر عهده گرفته است. عقلشان را کامل کرده و آنها را به انجام اعمال صالح وادار نموده است تا از اين طريق به سعادت برسند. حال اگر مردم به دستورهاي خداوند تمسک کرده و انجام وظيفه کنند، بر خداوند است که آنها را ياري کند و با اضافه کردن عنايت هايش بر بندگان، راه را بر آنها تسهيل و هموار نمايد، ولي در صورتي که مخالف دستورهايش عمل کنند و مرتکب نافرماني شوند، مصلحت بندگان تغيير مي کند، و در نتيجه، موقعيّت و وضعيّت نيز تغيير خواهد کرد، خداوند توفيق را از آنان سلب خواهد نمود، و در اين هنگام مستحقّ ملامت و سرزنش مي شوند.

خداوند متعال امامان را يکي پس از ديگري به سوي مردم فرستاد ولي هنگامي که آنان را نافرماني کرده و به طور وسيع خونشان را ريختند، قضيه برعکس شد و مصلحت بر اين تعلق گرفت که امام مردم، غايب و مستور گردد.

3 - بي شک هر کار اجتماعي - بزرگ يا کوچک - احتياج به آماده شدن شرايط مناسب دارد. لذا بايد براي قيامي جهاني و فراگير آمادگي خاصي صورت گيرد.

4 - بي ترديد، دين غالب در عصر ظهور، احتياج به رهبر و امامي غالب دارد که داراي شرايطي از قبيل: قدرت فوق العاده، علم جامع و عصمت باشد.

5 - مطابق روايات متواتر بين شيعه و سنّي پيامبرصلي الله عليه وآله امامان بعد از خود تا روز قيامت را دوازده نفر برشمرده است که بعد از او پياپي خواهند آمد. [2] .

6 - از مجموعه روايات و ادله عقلي استفاده مي شود که بقاي امام معصوم و حجّت خدا بر روي زمين تا روز قيامت امري ضروري است.

مرحوم کليني به سند صحيح از ابي حمزه نقل مي کند که از امام صادق عليه السلام سؤال کردم: آيا زمين بدون امام باقي مي ماند؟ حضرت فرمود: «لو بقيت الأرض بغير إمام لساخت» ؛ [3] «اگر زمين بدون امام باقي بماند دگرگون خواهد شد.»

7 - يکي از اسباب گوشه نشين شدن انبيا و رسل، خوف از قتل به جهت حفظ جان و به اميد نشر شرايعشان بوده است. امام مهدي عليه السلام نيز با نبود اسباب عادي براي نصرت و ياري اش و خوف از کشته شدن، به امر خداوند مأمور به غيبت و دوري از مردم شدند.

امام صادق عليه السلام به زراره فرمود: «للقآئم غيبة قبل قيامه. قلت: ولِمَ؟ قال: يخاف علي نفسه الذبح» ؛ [4] «براي قائم غيبتي است قبل از قيامش. زراره مي گويد: به حضرت عرض کردم: به چه جهت؟ فرمود: زيرا از قتل بر خود مي ترسد.»

8 - يکي از اسباب و عوامل غيبت امام زمان عليه السلام که در روايات به آن اشاره شده، بيعت نکردن آن حضرت با حاکمان عصر خود است.

شيخ صدوق به سندش از امام صادق عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «يقوم القآئم عليه السلام وليس لأحد في عنقه بيعة» ؛ [5] «قائم عليه السلام قيام خواهد کرد در حالي که بيعت کسي بر گردن او نخواهد بود.»

9 - هدايت بر چند قسم است:

الف. هدايت فطري: که همان هدايت از راه فطرت است.

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّينُ القَيِّمُ وَلکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لايَعْلَمُونَ؛ [6] «پس روي خود را متوجّه آيين خالص پروردگار کن. اين فطرتي است که خداوند، انسان ها را بر آن آفريده، دگرگوني در آفرينش الهي نيست، اين است آيين استوار، ولي اکثر مردم نمي دانند.»

ب. هدايت تشريعي: که متفرّع بر حضور امام در ميان جامعه است تا مردم را از نزديک راهنمايي کند.

کانَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الکِتابَ بِالحَقِّ لِيَحْکُمَ بَيْنَ النّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ...؛ [7] «مردم [در آغاز] يک دسته بودند، [و تضادي در ميان آنها وجود نداشت. به تدريج جوامع و طبقات پديد آمد و اختلافات و تضادهايي در ميان آنها پيدا شد، در اين حال] خداوند، پيامبران را برانگيخت تا مردم را بشارت و بيم دهند و کتاب آسماني که به سوي حق دعوت مي کرد، با آنها نازل نمود، تا در ميان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوري کند...».

ج. هدايت تکويني: که همان تصرف و تدبير در نظام آفرينش است.

قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الکِتابِ أَنَا آتِيکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْکَ طَرْفُکَ فَلَمّا رَءآهُ مُسْتَقَرّاً عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ...؛ [8] « [امّا] کسي که دانشي از کتاب [آسماني] داشت گفت: پيش از آنکه چشم بر هم زني، آن را نزد تو خواهم آورد. و هنگامي که [سليمان] آن [تخت] را نزد خود ثابت و پابرجا ديد گفت: اين از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمايش کند که آيا شکر او را بجا مي آورم يا کفران مي کنم؟!...».

د. هدايت باطني: که شعبه اي است از ولايت تکويني و به معناي ايصال به مطلوب است.

وَجَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَأَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الخَيْراتِ وَإِقامَ الصَّلوةِ وَإِيتآءَ الزَّکوةِ وَکانُوا لَنا عابِدِينَ؛ [9] «و آنان را پيشواي مردم ساختيم تا خلق را به امر ما هدايت کنند و هر کار نيکو را [از انواع عبادات و خيرات] و خصوص اقامه نماز و اداي زکات را به آنها وحي کرديم و آنها هم به عبادت ما پرداختند.»

با نظر و تأمّل در مجموع مقدمات فوق به اين نتيجه خواهيم رسيد که وجود نازنين امام زمان عليه السلام به عنوان دوازدهمين امام، بايد براي روز موعود در پس پرده غيبت بوده، تا در آن هنگام به اذن خداوند براي هدايت بشر ظهور کند.


پاورقي

[1] سوره توبه، آيه 33؛ سوره صف، آيه 9.

[2] صحيح بخاري، ج 8، ص 127.

[3] کافي، ج 1، ص 179، ح 10.

[4] کمال الدين، ج 2، ص 481، ح 10.

[5] کمال الدين، ص 480.

[6] سوره روم، آيه 30.

[7] سوره بقره، آيه 213.

[8] سوره نمل، آيه 40.

[9] سوره انبياء، آيه 73.