بازگشت

آيا احاديث دوازده خليفه نزد شيعه ضعيف السند و غير معتبر است؟


احمد کاتب مي گويد: «رواياتي که اصحاب نظريه دوازده امامي نقل مي کنند همگي از اخبار آحاد است و هيچ حجّت و دليلي آنها را تأييد نمي کند و ادعاي علم به صحت آنها نيز ممکن نيست. و در عين حال راويان آنها نيز مورد طعن واقع شده اند». [1] .

پاسخ:

1 - رواياتي که دلالت بر دوازده امام بعد از رسول خداصلي الله عليه وآله دارد از حدّ تواتر فراتر رفته است. و مي دانيم که حديث متواتر في حدّ نفسه مفيد يقين است و احتياجي به بررسي سندي ندارد.

2 - اصحاب و رجال شيعه همگي اين احاديث را مورد قبول قرار داده و بر عمل به آنها اتفاق کرده اند، و اين خود دليل بر صحّت اين روايات و اعتماد اصحاب بر صدور آنها از امام است.

شهيد صدررحمه الله مي فرمايد: «اين روايات با کثرت احتياط از جانب امامان در نقل آنها به جهت حفظ امام، به درجه بالايي از کثرت و انتشار رسيده است. و کثرت عددي در اين روايات تنها اساس براي قبول آنها نيست، بلکه اضافه بر آن مزايا و قرائني در اينها وجود دارد که دليل بر صحت احاديث خواهد بود... مشاهده مي کنيم بخاري که معاصر امام جواد و هادي و عسکري عليهم السلام است اين حديث را نقل کرده است، و اين نکته مهمي است. اين خود دليل بر آن است که اين حديث از پيامبر ثابت شده است قبل از آنکه مضمون آن تحقّق يافته و فکر دوازده امام به کمال برسد». [2] .

3 - با ملاحظه مجموعه روايات، به تعداد بي شماري از احاديث صحيح السند بر مي خوريم که اگر به حدّ تواتر نباشد لااقل در حد استفاضه است. [3] خصوصاً آنکه کليني در قبول روايات منهج روش خاصّي را دنبال مي کرده است. او به رواياتي اخذ مي کرده که قطع يا اطمينان به صدور آنها از معصومين داشته است. خبر صحيح نزد کليني و ديگران از قدما، خبري بوده که قرائن داخلي و خارجي آن را تأييد مي کرده است، و اعتماد آنها بر وثاقت اشخاص نبوده است، بلکه وثاقت تنها راهي براي صحت صدور روايت نزد او بوده است. از جمله قرائن نزد او بر قبول خبر، وجود حديث در بسياري از اصول چهارصدگانه حديثي بوده که در عصر امامان تأليف شده است، و يا آنکه حديث در کتاب معروفي بوده که مورد تأييد بزرگان از اصحاب قرار گرفته است.

و از جمله قرائن خارجي، وجود حديث در کتاب هايي بوده که بر امامان عرضه شده و آن حضرات مؤلفين آنها را تمجيد نموده اند، همانند کتاب سليم که مورد تمجيد امام صادق عليه السلام قرار گرفته است.

و نيز از جمله قرائن آن است که حديث از کتاب هايي اخذ شده که نزد متقدمين مورد وثوق و اعتماد بوده است، شيخ کليني اين گونه روايات را هم مورد توجه قرار داده و قبول کرده است، و تنها به رواياتي که راويانش ثقه اند توجه نداشته است بلکه اين قسم از روايات بخشي از احاديث او را تشکيل داده است.

4 - کاتب در تضعيف برخي روايات به تضعيفات ابن الغضائري استناد کرده، با آنکه اصل کتابش به اثبات نرسيده و نيز تضعيفاتش مورد قبول علما قرار نگرفته است. و نيز برخي را همچون علي بن ابراهيم و سهل بن زياد تضعيف کرده که در جاي خود توثيق شده اند.


پاورقي

[1] برگرفته از ايميلي که بر سايت جمکران فرستاده است.

[2] بحث حول المهدي عليه السلام، ص65و66.

[3] ر.ک: اصول کافي.