بازگشت

آيا شيعيان بعد از شهادت امام عسکري به جعفر تعزيت و تهنيت گف


احمد کاتب مي گويد: «مطابق حديث ابوالأديان عموم شيعه که در ضمن آنها نايب اول وجود داشت به جعفر در سوگ امام عسکري عليه السلام تعزيت گفته و نيز به جهت امامت او، تهنيت گفتند.

پاسخ:

1 - با مراجعه به حديث ابوالأديان [1] پي مي بريم که برداشت احمد کاتب به طور عموم صحيح نيست. بلکه آنچه در آن حديث آمده اين است که ابوالأديان مي گويد: «... وإذا أنا بجعفر بن علي أخيه بباب الدار والشيعة حوله يعزّونه ويهنّئونه...» ؛ «... ناگهان جعفر بن علي برادر امام عسکري عليه السلام را کنار درب خانه ديدم در حالي که شيعياني که دور او بودند به او تعزيت و تبريک مي گفتند.» از اين تعبير استفاده مي شود که برخي از شيعيان که هنوز امر امامت حضرت مهدي عليه السلام به جهت اختفاي ولادت روشن نشده بود به گمان اينکه او امام است درصدد تهنيت او برآمدند.

2 - در اين روايت اثري از نايب اول عثمان بن سعيد که به جعفر تعزيت و تبريک بگويد وجود ندارد. و اين نسبتي دروغ است که کاتب به نايب اول داده است.

3 - با مراجعه به مجموعه روايت ابوالأديان استفاده مي شود که جعفر در ادعاي خود دروغ گو بوده است.

ابوالاديان مي گويد: «فلمّا صرنا في الدار إذا نحن بالحسن بن علي صلوات اللَّه عليه علي نعشه مکفّنا فتقدم جعفر بن علي ليصلّي علي أخيه، فلمّا همّ بالتکبير خرج صبيّ بوجهه سمرة، بشعره قطط، بأسنانه تفليج، فجبذ برداء جعفر بن علي وقال: تأخّر يا عمّ فأنا أحق بالصلاة علي أبي، فتأخر جعفر، وقد اربد وجهه واصفر فتقدّم الصبي وصلّي عليه ودفن إلي جانب قبر أبيه عليهما السلام ثمّ قال: يا بصري هات جوابات الکتب التي معک، فدفعتها إليه» ؛ [2] «... هنگامي که به خانه حضرت رسيدم مشاهده کردم که نعش حسن بن علي عليهما السلام کفن پيچ است. جعفر جلو آمد تا بر جنازه برادرش نماز بگذارد، همين که خواست تکبير نماز ميّت بگويد، کودکي گندم گون، با موهايي فري، دندان هايي باز، از پشت پرده بيرون آمد و رداي جعفر بن علي را کشيد و فرمود: «کنار برو اي عمو، زيرا من سزاوارترم که بر پدرم نماز گذارم». جعفر در حالي که رنگ صورتش تغيير کرده بود کنار رفت. اين کودک جلو آمد و بر جنازه امام عسکري عليه السلام نماز گزارد و جنازه کنار قبر پدرش عليه السلام به خاک سپرده شد. آن گاه فرمود: اي بصري! جواب نامه هايي که با توست به من بده. من هم آنها را به حضرت دادم...».

و نيز ابوالاديان مي گويد: «هنگامي که جعفر را چنين ديدم با خود گفتم: اگر اين مرد امام است پس در حقيقت امامت باطل شده است، زيرا من او را آن گونه که مي شناسم شخصي است که شرب نبيذ (مسکر) مي کند و نيز با جوسق قمار کرده و با طنبور بازي مي کند...». [3] .


پاورقي

[1] کمال الدين، ص 475و476؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 67، ح 53.

[2] کمال الدين، ص 475و476؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 67، ح 53.

[3] همان.