بازگشت

آيا خبر ولادت امام مهدي تنها از طريق حکيمه نقل شده است؟


خير، اين چنين نيست، بلکه عدّه زيادي از اصحاب امام عسکري عليه السلام و ديگران از ولادت امام زمان عليه السلام خبر داده اند، و برخي نيز آن حضرت را در غيبت صغرا يا کبرا ديده اند. اينک به برخي از آنها اشاره مي کنيم:

1 - ابوالفضل حسين بن حسن علوي مي گويد: «دخلت علي أبي محمد الحسن بن علي عليهما السلام بسرّ من رأي فهنّأته بولادة ابنه القآئم» ؛ [1] «بر امام عسکري عليه السلام در سامرا وارد شدم تا در ولادت صاحب الزمان عليه السلام به آن حضرت تهنيت بگويم.»

2 - احمد بن محمّد مي گويد: «خرج عن أبي محمدعليه السلام حين قتل الزبيري: هذا جزآء من افتري علي اللَّه تبارک وتعالي في أوليائه زعم أنّه يقتلني وليس لي عقب، فکيف رأي قدرة اللَّه عزّوجلّ. وولد له وسمّاه م ح م د سنة ستّ و خمسين ومأتين» ؛ [2] «بعد از کشته شدن زبيري نامه اي از امام عسکري عليه السلام به دستم رسيد که در آن نوشته شده بود: اين جزاي کسي است که بر خدا و اوليايش افترا ببندد، و گمان کند که مي تواند بدون جانشين، مرا بکشد، و قدرت خدا را چگونه ديده است. آن گاه مي گويد: فرزندي براي آن حضرت در سال 255 زاييده شد که اسم ايشان را «محمّد» گذاشت.»

3 - ابو هاشم جعفري مي گويد: «قلت لأبي محمّدعليه السلام: جلالتک تمنعني من مسألتک، فتأذن لي أن أسألک. فقال: سل! قلت: يا سيّدي! هل لک ولد؟ فقال: نعم...» ؛ [3] «به امام عسکري عليه السلام عرض کردم: «جلالت شما مانع از سؤال کردن من است، آيا اجازه سؤال به من مي دهيد؟ حضرت فرمود: سؤال کن. عرض کردم: اي آقاي من! آيا براي شما فرزندي است؟ فرمود: آري...».

4 - صدوق از نسيم، خادم امام عسکري عليه السلام نقل مي کند: «قد دخلت عليه بعد مولده بليلة فعطست عنده فقال لي: يرحمک اللَّه! قالت نسيم: فرحت بذلک، فقال لي: ألا أبشّرک في العطاس؟! فقلت: بلي يا مولاي! فقال: هو أمان من الموت ثلاثة أيّام» ؛ [4] «بر حضرت صاحب الزمان عليه السلام بعد از گذشت يک شب از ولادتش داخل شدم، نزد او عطسه کردم، حضرت فرمود: يرحمک اللَّه. من از اين جمله خوشحال شدم. آن گاه فرمود: آيا مي خواهي تو را در عطسه بشارت دهم؟ عرض کردم: بلي اي مولاي من. فرمود: عطسه تا سه روز انسان را از مرگ در امان مي دارد.»

5 - شيخ طوسي به سندش از نسيم و ماريه نقل کرده است: «لمّا خرج صاحب الزمان عليه السلام من بطن أمّه سقط جاثياً علي رکبتيه، رافعاً سبابته نحو السمآء ثمّ عطس. فقال: الحمد للَّه ربّ العالمين وصلّي اللَّه علي محمّد و آله عبداً... زعمت الظلمة أنّ حجّة اللَّه داحضة ولو أذن لنا في الکلام لزال الشکّ» ؛ [5] «هنگامي که صاحب الزمان عليه السلام از شکم مادرش بيرون آمد بر دو زانوي خود قرار گرفت، انگشت سبابه خود را به طرف آسمان اشاره کرد، سپس عطسه اي کرد و فرمود: «الحمد للَّه ربّ العالمين و صلّي اللَّه علي محمّد و آله عبداً داخراً غير مستنکف و لامستکبر». آن گاه فرمود: ظالمان گمان کرده اند که حجّت خدا زايل خواهد شد، و اگر براي ما اذن در کلام داده شود به طور حتم شک زايل خواهد شد.»

6 - شيخ طوسي رحمه الله روايتي را از کامل بن ابراهيم مدني و قصه ملاقات او با امام عسکري عليه السلام نقل کرده که در آن چنين آمده است: «فجاءت الريح فکشفت طرفه فإذا أنا بفتيً کأنّه فلقة قمر من أبنآء أربع سنين أو مثلها، فقال لي: يا کامل بن ابراهيم! فاقشعررت من ذلک وألهمت أن قلت: لبيک يا سيدي! فقال: جئت إلي وليّ اللَّه وحجّته وبابه تسأله هل يدخل الجنّة إلّا من عرف معرفتک؟ وقال بمقالتک؟ فقلت: اي واللَّه» ؛ [6] «... بادي زد و پرده کنار رفت، ناگهان کودکي را به مانند پاره ماه با حدود چهار سال سن يا همين اندازه مشاهده کردم. به من فرمود: اي کامل بن ابراهيم! بدنم از اين خطاب لرزيد و الهام شدم که بگويم: لبيک اي آقاي من! حضرت فرمود: تو نزد ولي خدا و حجت و باب او آمده اي تا از او سؤال کني آيا به جز کسي که مثل معرفت تو را داشته و همانند تو مي گويد داخل بهشت مي شود؟ عرض کردم: آري...».

7 - عمرو اهوازي مي گويد: «أراني أبومحمدعليه السلام ابنه وقال هذا صاحبکم بعدي» ؛ [7] «امام عسکري عليه السلام فرزند خود را به من نشان داد و فرمود: اين صاحب شما بعد از من است.»

شيخ حرّ عاملي رحمه الله مي گويد: «کليني و ديگران به سندهايشان نقل کرده اند که جماعت زيادي امام زمان عليه السلام را بعد از ولادتش ملاقات کردند که از آن جمله عبارتند از: محمد بن اسماعيل بن موسي بن جعفر، حکيمه دختر محمّد بن عليّ عموي پدرش، ابوعلي بن مطهر، خادم ابراهيم بن عبده، ابو عبداللَّه بن صالح، ابراهيم بن ادريس، جعفر بن علي عمويش، عمرو اهوازي، ظريف خادم، فارسي، مدائني و ديگران». [8] .

8 - معاوية بن حکيم و محمّد بن ايوب بن نوح و محمّد بن عثمان عَمْري مي گويند: «عرض علينا أبومحمد الحسن بن علي عليهما السلام ونحن في منزله وکنّا أربعين رجلاً. فقال: هذا إمامکم من بعدي وخليفتي عليکم أطيعوه ولا تتفرّقوا من بعدي...» ؛ [9] «امام عسکري عليه السلام در منزل خود فرزندش را بر ما که چهل نفر بوديم عرضه داشت و فرمود: اين امام شما بعد از من و جانشين من بر شماست، او را اطاعت کنيد و بعد از من متفرّق نشويد...».


پاورقي

[1] بحارالأنوار، ج 51، ص 17، ح24.

[2] همان، ص 4، ح 4.

[3] کافي، ج 1، ص 328، ح 2.

[4] کمال الدين، ص 430، ح 5.

[5] الغيبة، طوسي، ص 245.

[6] همان، ص 247.

[7] الارشاد، ج 2، ص 348.

[8] اثبات الهداة، ج 3، ص 442.

[9] کمال الدين، ص 435.