بازگشت

آيا در بين احاديث ولادت حضرت حديث صحيح السند نيز وجود دارد؟


در بين احاديثي که دلالت بر ولادت حضرت مهدي عليه السلام دارد پي به رواياتي مي بريم که از سند صحيح يا حسن يا موثّقي برخوردار است. اينک به برخي از آنها اشاره مي کنيم:

1 - کليني به سند صحيح اعلائي از محمّد بن عبداللَّه و محمّد بن يحيي از عبداللَّه بن جعفر حميري نقل مي کند که فرمود: «اجتمعت أنا والشيخ أبوعمرورحمه الله عند أحمد بن إسحاق فغمزني أحمد بن إسحاق أن أسأله عن الخلف، فقلت له: يا أباعمرو! إنّي أريد أن أسألک عن شي ء وما أنا بشآکٍّ فيما أريد أن أسألک عنه، فإنّ اعتقادي وديني أنّ الأرض لا تخلو من حجّة إلّا إذا کان قبل يوم القيامة بأربعين يوماً فإذا کان ذلک رفعت الحجّة وأغلق باب التوبة... ولکنّي أحببت أن أزداد يقيناً. ثمّ قال: سل حاجتک؟ فقلت له: أنت رأيت الخلف من بعد أبي محمّدعليه السلام فقال: أي واللَّه ورقبته مثل ذا، وأومأ بيده...» ؛ [1] «من و شيخ ابوعمرو - عثمان بن سعيد عَمْري - خدمت احمد ابن اسحاق بوديم. احمد بن اسحاق به من اشاره کرد تا از ابوعمرو درباره جانشين امام عسکري عليه السلام سؤال کنم. به ابوعمرو گفتم: از تو سؤالي مي پرسم که درباره آن شک ندارم، زيرا اعتقادم اين است که زمين هيچ گاه از حجت خالي نمي ماند مگر چهل روز قبل از برپايي قيامت، که چون آن روز فرا رسد حجت برداشته و راه توبه بسته خواهد شد... ولي من دوست دارم که بر يقينم افزوده شود... سپس گفت خواسته ات را سؤال کن، سؤالم اين است که: آيا جانشين امام عسکري عليه السلام را ديده اي؟ ابوعمرو فرمود: آري به خدا سوگند، گردن او چنين بود، و با دست اشاره کرد...». شيخ صدوق رحمه الله نيز اين حديث را با سند صحيح نقل کرده است. [2] .

2 - و نيز کليني به سند صحيح از حسين بن علا نقل کرده که گفت: «قلت لأبي عبد اللَّه عليه السلام: تکون الأرض ليس فيها إمام؟ قال: لا.» ؛ [3] «به امام صادق عليه السلام عرض کردم: آيا ممکن است که زمين بدون امام باشد؟ حضرت فرمود: هرگز.»

3 - و نيز به سندي ديگر که آن هم صحيح است از امام صادق عليه السلام نقل کرده که فرمود: «إنّ الأرض لا تخلو إلاّ وفيها إمام» ؛ [4] «همانا زمين هرگز از وجود امام خالي نمي گردد.»

4 - و نيز به سند صحيح از حسن بن علي وشاء نقل مي کند که از امام رضاعليه السلام سؤال کردم: «هل تبقي الأرض بغير إمام؟ قال: لا. قلت: إنّا نروي أنّها لا تبقي إلّا أن يسخط اللَّه عزّوجلّ علي العباد. قال: لا تبقي إذا لساخت» ؛ [5] «آيا زمين بدون امام باقي مي ماند؟ حضرت فرمود: هرگز. عرض کردم: ما چنين روايت مي کنيم که زمين از حجت خالي نمي ماند مگر آنکه خداوند بر بندگانش غضب کند؟ حضرت فرمود: زمين «بدون حجت» باقي نمي ماند، و در غير اين صورت مضطرب مي شود.»

5 - و نيز به سند صحيح از ابي هاشم جعفري نقل مي کند که گفت: «قلت لأبي محمّدعليه السلام: جلالتک تمنعني من مسألتک فتأذن لي أن أسألک؟ فقال: سل. قلت: يا سيّدي! هل لک ولد؟ فقال: نعم. فقلت: فإن بک حدث فأين أسال عنه. فقال: بالمدينة» ؛ [6] «به امام عسکري عليه السلام عرض کردم: جلالت شما مرا مانع شده تا مسأله اي را از شما سؤال کنم، آيا اجازه مي دهيد تا از شما بپرسم؟ حضرت فرمود: سؤال کن. عرض کردم: اي آقاي من! آيا براي شما فرزندي هست؟ فرمود: آري. عرض کردم: اگر حادثه اي براي شما اتفاق افتاد، کجا از او سؤال کنم؟ فرمود: در مدينه.»

6 - و نيز به سند صحيح از محمّد بن علي بن بلال نقل کرده که فرمود: «خرج إليّ من أبي محمّد قبل مضيّه بسنتين يخبرني بالخلف من بعده ثمّ خرج إليّ من قبل مضيّه بثلاثة أيّام يخبرني بالخلف من بعده» ؛ [7] «دو سال قبل از شهادت امام حسن عسکري عليه السلام نامه اي از حضرت به دستم رسيد که در آن خبر از جانشين آن حضرت داده بود. و نيز سه روز قبل از شهادتشان نامه اي ديگر رسيد که باز خبر از جانشين بعد از خود دادند.»

7 - کليني نيز به سند صحيح از زراره نقل مي کند که از امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: «إنّ للغلام غيبة قبل أن يقوم. قال قلت: ولِمَ؟ قال: يخاف وأومأ بيده إلي بطنه، ثمّ قال: يا زرارة! وهو المنتظر وهو الّذي يشکّ في ولادته» ؛ [8] «همانا براي آن کودک قبل از قيام غيبتي است. عرض کردم: براي چه؟ فرمود: به جهت خوف، و اشاره به شکم مبارک کرد. آن گاه فرمود: اي زراره! و او همان منتظري است که در ولادت او شک مي شود...».

8 - صدوق به سند تام از داوود بن قاسم جعفري نقل کرده که امام هادي عليه السلام مي فرمود: «الخلف من بعدي الحسن، فکيف لکم بالخلف من بعد الخلف؟ فقلت: ولِمَ جعلني اللَّه فداک؟ فقال: إنّکم لا ترون شخصه ولا يحلّ لکم ذکره باسمه. فقلت: فکيف نذکره؟ فقال: قولوا الحجّة من آل محمّدعليهم السلام» ؛ [9] «جانشين بعد من فرزندم حسن است. پس چگونه است شما را نسبت به جانشين از بعد اين جانشين؟ عرض کردم: چگونه، خداوند مرا فداي تو گرداند؟ فرمود: زيرا شما شخص او را نمي بينيد، و براي شما حلال نيست که نام او را ببريد. عرض کردم: پس چگونه نام او را ببريم؟ فرمود: بگوييد: حجت از آل محمّدعليهم السلام.»


پاورقي

[1] کافي، ج 1، ص 329و330، با تلخيص.

[2] کمال الدين، ص 441.

[3] کافي، ج 1، ص 178، ح 1.

[4] همان، ح 2.

[5] همان، ص 179، ح 13.

[6] همان، ص 328، ح 2.

[7] همان، ح 1.

[8] همان، ص 337، ح 5.

[9] کمال الدين، ص 381، ح 5؛ کافي، ج 1، ص 328، ح 13.