بازگشت

قيل و قال






خود گواهي از دل آشفته و احوال ما

بخت ما شد واژگون از کثرت آمال ما



اي عزيز جان و دل، بگذشت در هجران تو

روز ما و هفته ي ما، ماه ما و سال ما



در همه عالم نباشد غير تو ما را اميد

اي اميد نا اميدان رحم کن بر حال ما



گر چه ما شرمنده ايم از تو ولي از لطف تو

صحبت از روز وصال تست قيل و قال ما



بال و پر بايد که پرواز سر کويت کنيم

زاتش هجر تو آخر سوخت پر و بال ما



تا بکي وابسته بايد بود بر بيگانگان

کي رسد عهد تو و ايام استقلال ما؟



در ميان فتنه ي آخر زمان چون «ملتجي»

مانده ايم آخر بيا يکدم به استقبال ما





[ صفحه 12]