بازگشت

گل زهرا






تا ترا دارم غمي از محنت دنيا ندارم

وحشتي از هول قبر و سختي فردا ندارم



در محافل جذبه ي شوق تو من را مي کشاند

ورنه کاري با کسي از مردم دنيا ندارم



دلخوشم از زندگاني تا که دريابم زمانت

آرزوئي غير از اين از قادر يکتا ندارم



شکر لله دو ختم چشم تمنايم بسويت

چشم بر حور و قصور و جنت المأوا ندارم



مونس و آرام جانم در همه عالم توئي تو

تکيه گاهي غير تو در روز وانفسا ندارم



گر به صحرا مي روم يا دشت، دنبال تو گردم

ورنه قصد لذتي از گردش صحرا ندارم



«ملتجي» گويد خدايا از تو در ادوار عمرم

حاجتي جز آشنائي با گل زهرا (س) ندارم





[ صفحه 57]