بازگشت

فيض حضور






مهديا (عج) کي شب هجر تو سحر خواهد شد؟

کي مصون از شر اشرار بشر خواهد شد؟



گل روي تو کي از پرده بدر خواهد شد؟

محو در نور تو کي شمس و قمر خواهد شد؟



عالم کون و مکان منتظر مقدم تست

التيام دل ما در گرو ديدن تست



منظر مردمک ديده ي جاني مولا

بتن خسته ي ما تاب و تواني مولا



روح در پيکره ي کون و مکاني مولا

سبب از چيست که از ديده نهاني مولا؟



دانم از فرط گنه قابل ديدار نيم

قابل ديدن رخسار تو اي يار نيم



چکنم خسته دلم غمزده اي دلخونم

روي تابنده تر از ماه ترا مفتونم



گر چه از جرگه ي خاصان درت بيرونم

ليکن از هجر تو اي مونس جان محزونم



تو چه کردي که در اعماق دلم جا کردي؟

تو بيک جلوه مرا واله و شيدا کردي



منکه از جام هوي سرخوش و مستم مولا

کي دگر لايق ديدار تو هستم مولا؟



مانده از راهم و بر گير تو دستم مولا

چون گدايان سر راه تو نشستم مولا



تا مگر ديده ي من روي چو ماهت بيند

شايد آخر گلي از گلشن وصلت چيند



آرزوي دل ما فيض حضور است حضور

درک ايام خدائي ظهور است ظهور





[ صفحه 22]





الحق آنروز بحق روز سرور است سرور

چه مي وصل تو ايدوست طهور است طهور



شود آنروز نصيب همه ي ما گردد

گره ي اصلي ما منتظران واگردد



چه شود پرده تو از ديده ي ما برگيري

زنگ غفلت تو ز دلهاي مکدر گيري



با يکي جلوه دل از عاشق مضطر گيري

اذن بهر فرج خويش ز داور گيري



ديگر از دوري تو طاقت ما طاق شده

رشته ي صبر برون از کف عشاق شده



بلب منتظران نام تو مي باشد و بس

مونس خسته دلان ياد تو مي باشد و بس



همه را چشم به امداد تو مي باشد و بس

ورد عشاق تو اوراد تو مي باشد و بس



هر چه جز مهر و ولاي تو بود منفور است

گر ترا چشم دلي هيچ نبيند کور است



اي فداي تو و خاک کف پايت مهدي (عج)

اي بقربان تو و صدق و صفايت مهدي (عج)



ديده ما دوخته بر لطف و عطايت مهدي (عج)

شود آيا ز تو محروم گدايت مهدي (عج)؟



کرده حق آنهمه انعام بتو ارزاني

بتو نايد که گدا را ز در خود راني



منکه آشفته دل و سر بهوايم مولا

دست و پا بسته و افتاده ز پايم مولا



بدر خانه ي لطف تو گدايم مولا

بخدا نيست بغير از تو رجايم مولا



نظر مرحمتي جانب دلخسته بکن

جانب آنکه به الطاف تو دلبسته بکن





[ صفحه 23]





چشم حق بين تو از روز ازل شاهد شد

آنچه را بر دل اخيار زمان عايد شد



همه غمها به دل خسته ي تو وارد شد

هر کسي بر در درگاه خدا ساجد شد



آرزو داشت که تعجيل ظهور تو شود

متجلي همه آفاق ز نور تو شود



آنکه بيش از همه کس منتظر مقدم تست

ياد غمهاي دل او همه جا همدم تست



مادر تست که او منتظر مرحم تست

هر که مستمسک بر عروه ي مستحکم تست



آرزو مي کند آن روز قيامت بيند

روز خشنودي آن مام گرامت بيند



«ملتجي» آرزوي وادي خضرا دارد

مسالت از تو فقط اي گل زهرا (س) دارد



دردمند تو تمناي مداوا دارد

صافيش گر تو کني قلب مصفا دارد



ورنه از پست ترين خلق خدا پست تر است

از همه مست هوا و هوس او مست تر است





[ صفحه 24]