بازگشت

ولي عصر از فوت دانشمندان ناراحت مي شود


قاضي نورالله شوشتري در مجالس المومنين جملاتي نوشته بدين مضمون که اين شعرها را به خط حضرت ولي عصر بر روي قبر شيخ مفيد ديدند.



لا صوت الناعي بفقدک انه

يوم علي آل الرسول عظيم



ان کنت قد غيبت في جدث الثري

فالعدل و التوحيد فيک مقيم



و القائم المهدي يفرح کلما

تليت عليک من الدروس علوم [1] .



جريان ديگري

ميرزا محمد تنکابني در قصص العلماء از فاضل لاهيجي و او از سيد محمد صاحب رياض نقل مي کند که به خط علامه در حاشيه يکي از کتابهايش ديدم که نوشته شبي براي زيارت قبر مولانا ابا عبدالله الحسين خارج شدم سوار بر الاغ بودم و به دستم شلاقي براي راندن الاغ بود در بين راه مردي به شکل اعراب همراه با من شد، شروع به صحبت و سوال کردم فهميدم اين شخص دانشمند کم نظيري است مسائل مشکلي برايم پيش آمده



[ صفحه 247]



بود از او سوال کردم او را حلال مشکل و جواب دهنده از هر مسئله غامضي يافتم تمام مسائل که اشکال داشتم جواب داد.

تا رسيديم به مسئله اينکه بر خلاف من، نظر داد من قبول نکردم و ادعا کردم اين برخلاف اصل و قاعده است در صورتي مي توانيم مخالفت اصل و قاعده را بنمائيم که دليلي حکومت بر آن دو نمايد. فرمود دليل بر اين مطلب حديثي است که شيخ طوسي در تهذيب نقل نموده. من گفتم چنين حديثي را در تهذيب نديده ام و شيخ و ديگران ذکر نکرده اند.

فرمود به نسخه تهذيبي که داري مراجعه کن در صفحه فلان و خط فلان نوشته است علامه مي گويد اين سخنان را که شنيدم فهميدم او از غيب خبر مي دهد بسيار در شگفت شدم و حيران گشتم با خود گفتم شايد اين شخص قطب دائره امکان و امام زمان است من سواره هستم و او پياده از تشويش و انديشه اي که داشتم شلاق از دستم افتاد.

به ايشان عرض کردم آيا در غيبت کبري ممکن است به حضور ولي عصر عليه السلام مشرف شويم در اين هنگام شلاق را از روي زمين برداشت و در دست من گذاشت فرمود چرا ممکن نباشد با اينکه دست او در ميان دست تو است علامه گفت خود را از الاغ به زير انداختم و قدمهايش را بوسيدم تا از هوش رفتم همين که به هوش آمدم کسي را نديدم بسيار ناراحت شده به خانه برگشتم.



[ صفحه 248]




پاورقي

[1] جنة المأوي ص 267.