بازگشت

وظيفه ما در زمان غيبت


يکي از وظايف بسيار لازم که در روايات و دستورات ائمه عليهم السلام به آن کمال تاکيد گرديده انتظار فرج آل محمد و ظهور مهدي موعود است.

از نظر رواني اميد و انتظار خود به زندگي رونقي بخشيده و انسان را به آينده دلگرم مي کند. آن وقت عفريت مرگ و ناکامي سايه بر سر انسان مي اندازد که ديگر به آيندده اميدي نداشته باشد و انتظار بهتري را نکشد به همين جهت خود انتظار فرج يک نوع فرج و گشايشي است امام عليه السلام نيز فرمود انتظار الفرج من الفرج انتظار فرج خود گشايشي است در زندگي.



[ صفحه 211]



در ضمن نسبت به شدت علاقه ي افراد به امام خود انتظار آنها نيز زيادتر و آمادگي بيشتري براي فرج پيدا مي کنند، چون يکي از شرايط انتظار واقعي نسبت به فرج امام زمان همانطوري که از روايت نيز استفاده مي شود آمادگي اخلاقي و مذهبي است کسي مي تواند خود را منتظر امام عليه السلام بداند که از نظر اخلاق و دين خود را وارسته نمايد و شايستگي روبرو شدن با امام را داشته باشد به همين جهت انتظار فرج در تکميل اخلاق و تهذيب نفس اثر غير قابل انکاري دارد.

پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نيز مي فرمايد افضل اعمال امتي انتظار الفرج بهترين کارهاي امت من انتظار فرج است يا افضل العبادة انتظار الفرج. [1] بهترين عبادت انتظار فرج است. بطوري که از روايات استفاده مي شود متدينين پايدار در ولايت ائمه اطهار عليهم السلام در زمان غيبت مقام و درجه آنها از مسلمانان هر عصري بيشتر است ابو خالد کابلي از علي بن الحسين عليه السلام نقل مي کند که آن جناب فرمود غيبت دوازدهمين جانشين پيغمبر طولاني خواهد شد. ابو خالد! کساني که قائل به امامت آن آقا باشند و انتظار ظهورش را بکشند بهترين مردم هر زمانند زيرا خداوند عزيز آنقدر به آنها عقل و فهم و درک عنايت فرموده که غيبت امام در نظر آنها چون زمان ظهور وجود امام است آنها در اين زمان چون جنگجويان در مقابل پيغمبرند واقعا آنها ارادت به ما دارند و شيعيان واقعي ما هستند و راهنمايان به سوي دين خدايند در پنهان و آشکارا، فرمود انتظار فرج از بزرگترين گشايشها است. [2] .



[ صفحه 212]



و نيز فرمود هر که به ولايت ما خاندان در غيبت قائم ما ثابت بماند خداوند به او اجر هزار شهيد از شهداي بدر واحد عنايت مي کند.

از حضرت صادق عليه السلام پرسيدند چه مي فرماييد درباره کسي که بميرد در حال انتظار فرج آل محمد؟ فرمود او مانند کسي است که در خدمت قائم آل محمد عليه السلام در ميان خيمه است مختصري سکوت نموده فرمود چون کسي است که با پيغمبر است. [3] .

عبدالحميد واسطي از حضرت باقبر نقل مي فرمايد در حديثي که فرمود خداوند رحمت کند هر آن بنده اي که در راه ما خودداري نمايد و بيامرزد آن شخصي که امر ما را زنده نمايد. مي گويد عرض کردم آقا اگر از دنيا بروم قبل از قيام قائم شما؟

فرمود هر کس از شما بگويد اگر قائم آل محمد را بيايم او را ياري مي کنم چون کسي است که با شمشير آخته در ميان سپاهيان ولي عصر شمشير مي زند و کسي که با او شهيد شود ثواب دو شهيد را دارد.

حضرت صادق عليه السلام به ابي بصير فرمود من سره ان يکون من اصحاب القائم فلينتظر و ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر فان مات و قام القائم بعده کان له من الاجر مثل اجر من ادرکه فجدوا و انتظروا هنيئا ايتها العصابة المرحومه. [4] .

هر کس مايل است از اصحاب قائم باشد انتظار فرج را بکشد و پرهيزکاري را پيشه خود سازد و خويشتن را به اخلاق پسنديده بيارايد. چنين شخصي منتظر خواهد بود. در اين صورت کوشش کنيد



[ صفحه 213]



و انتظار داشته باشيد اين مقام گوارا باد شما را اي گروه بخشيده شده.

پيغمبر اکرم فرمود درآينده گروهي خواهند آمد که پاداش هر يک از آنها برابر با پنجاه نفر شما است اصحاب عرض کردند آقا ما با شما در جنگ بدر و حنين شرکت کرديم و آيات قرآن درباره ما نازل شد، فقال انکم لو تحصلوا لما حصلوا لم تصبروا صبرهم اگر بر شما تحميل کنند آنچه بر آنها تحميل شده صبر آنها را نخواهيد داشت. [5] .

عوف بن مالک گفت روزي پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود اي کاش من رفقاي خود را ملاقات مي کردم ابوبکر و عمر عرض کردند مگر ما برادران شما نيستيم که با شما هجرت کرديم. فرمود شما ايمان آورديد و هجرت کرديد ولي کاش مي ديدم برادرانم را باز سخن خود را تکرار کردند.

پيغمبر فرمود شما اصحاب من هستيد ولي برادرانم آنهايي هستند که بعد از شما مي آيند به من ايمان آورده اند و مرا دوست مي دارند و ياري مي کنند و تصديق نموده اند با اينکه مرا مشاهده ننموده اند. اي کاش ببينم برادرانم را.

ديگر از وظايف ما در زمان غيبت امام توجه به ساحت قدس ولي عصر است به اين طريق که به ياد آن جناب باشيم مخصوصا دعا براي تعجيل در فرج آن حضرت کنيم.

ممکن است برخي چنين پندارند که چون لياقت و آمادگي براي



[ صفحه 214]



ظهور آن امام را ندارند بايد از دعا در مورد فرج آن مولي خودداري کنند با اينکه چنين پنداري از انصاف بسيار دور است زيرا اگر فرض کنيم او واقعا هم لياقت نداشته باشد که تشخيص چنين مطلبي نيز خود مشکل و در خور فهم و ادراک ما نيست بالاخره با ظهور ولي عصر مومنين واقعي و آنهايي که لياقت و شايستگي دارند نجات خواهند يافت و حکومت قرآن و اسلام و يکتاپرستي و توحيد تمام گيتي را فرامي گيرد فقر و تنگدستي، رنج و ناراحتي از جهان رخت بر مي بندد امام صادق عليه السلام به عمار ساباطي همين مطلب را فرمود در قسمتي از گفتار خود در مقام اصحاب ائمه آنها که در شکنجه قدرتهاي زمان با ناراحتي روزگار مي گذرانيدند.

عمار مي گويد در اين صورت که ما در زمان شما هستيم و با ناراحتي و سختي ارادت به شما داريم و ايمان خود را نگه داشته ايم چه لزومي دارد که از اصحاب قائم باشيم و حق آشکار گردد زيرا ما در اين زمان که هنوز دولت حقه او برقرار نشده پاداش اعمالمان بيشتر است از اصحاب قائم.

امام از روي تعجب فرمود سبحان الله مايل نيستي خداوند بزرگ حق را آشکار نمايد و عدالت در جهان گسترش يابد و مردم متحد شوند و به يکديگر علاقه داشته باشند و اختلاف برطرف شود و در روي زمين معصيت خداوند انجام نگردد و حدود اجرا شود و حق به صاحبش برسد و حقيقت چنان آشکار شود که هيچ کسي را قدرت جلوگيري آن نباشد.



[ صفحه 215]



به خدا قسم عمار! با همين حالي که شما داريد مقامتان بهتر از بيشتر شهداي بدر و احد است به شما مژده مي دهم. [6] .

سيد بن طاووس به فرزند خود در کتاب کشف المحجة چنين نصيحت مي نمايد.

پسرم محمد توجه داشته باش که غيبت مولايمان مهدي صلوات الله عليه که باعث تحير مخالفين و حتي بعضي از موافقين نيز گرديده يکي از دلائل اثبات امامت آن سرور و آباء گراميش مي باشد. زيرا اگر سيري در کتب شيعه و غير شيعه بنمائي از قبيل کتاب غيبت ابن بابويه و کتاب غيبت نعماني و کتاب شفا و جلا و کتاب ابي نعيم حافظ در اخبار مهدي. در تمام اين کتاب ها خواهي ديد که تصريح شده و قبل از ولادت آن سرور ذکر گرديده که او در زندگي غيبتي طولاني خواهد داشت به طوريکه بيشتر از معتقدين به امامتش منحرف مي شوند اگر اين غيبت وقوع نمي يافت اعتراض بر امامت ائمه و خود آن مولي بود که آنچه پيش بيني کرده بودند واقع نشد پس همين غيبت دليل بر رد مخالفين است در اثبات امامت آنها.

مي گويد فرزندم اگر توفيق ترا باز يابم از براي کشف اسرار از حضرت مهدي چيزهايي برايت نقل مي کنم تا ذره اي ترديد براي تو باقي نماند و پس از شنيدن آنها ديگر احتياجي به دلائل عقلي و روايات نخواهي داشت راجع به ولادت آن جناب، او به طور قطع زنده و موجود است ولي از آشکار شدن تا خداوند اجازه ندهد معذور است، چنانچه از اين قبيل پيش آمدها براي انبياء و اوصياء نيز اتفاق افتاده به آنچه



[ صفحه 216]



گفتم اعتماد داشته باش و آن را عقيده دين و مذهبي خود قرار ده پدرت اين مطلب را از شعاع خورشيد در آسمان آشکارتر مشاهده نموده.

مي گويد فرزندم محمد! خداوند قلب ترا پاک و آراسته به محبت اولياء خود و دشمني با دشمنانش گرداند، وقتي من خبر تولد ترا در کربلا شنيدم در حال خواندن زيارت عاشورا بودم با تضرع و خاطري شکسته سپاس به جاي آوردم زيرا از تولد تو خيلي خرسند شدم ترا به امر خدا غلام مولايمان حضرت مهدي و چنگ زننده به دامن او قرار دادم بارها در پيش آمدهايي که برايت شده ترا در پناه او قرار داده ام و بسياري از مواقع او را در حال مناجات مشاهده کرده ام که با لطف و عنايت فراواني حاجات ترا بر آورده در اين صورت در محبت و وفا و علاقه نسبت به آن مولي چنان باش که خدا و پيغمبر و ائمه عليهم السلام و خود آن مولي خواسته. هر گاه نماز حاجت مي خواني حوائج امام را بر حاجت خود مقدم بدار در موقع صدقه دادن براي خود يا کسي که او را دوست مي داري اول صدقه از طرف آن جناب بده.

اول براي او دعا کن و در هر کار نيک او را بر خود مقدم بدار تا وفا به وظيفه خود نموده باشي و باعث توجه و عنايت آن مولي نسبت به تو بشود. پيوسته نياز و احتياج خود را در هر روز دوشنبه و پنجشنبه در هر هفته با ادب و خضوع خدمت آن جناب عرضه بدار و از او بخواه.

مي گويد پسرم! به آن مولي عرض کن که پدرت راجع به ايشان به تو سفارش کرده و ترا غلام و چنگ زننده به دامنش قرار داده بطور قطع جواب آن سرور را خواهي شنيد. [7] .



[ صفحه 217]



در کتاب مکيال المکارم درباره وظائف ارادتمندان نسبت به حضرت مهدي مطالب زيادي مي نويسد که قسمتي از آن را به نقل منتخب الاثر ص 501 ذکر مي کنيم.

1- اطلاع از صفات و آداب آن سرور و امتيازات خصوصي او (تا با ديگران اشتباهش نکني) و دانستن علائم حتمي ظهور.

2- مراعات کمال ادب در هنگام يادآوري نام آن مولي با القاب شريفش چون حجت و قائم و مهدي و صاحب الزمان و صاحب الامر و تصريح نکردن به اسم مبارکش که هم نام پيغمبر است.

3- شدت علاقه نسبت به آن سرور و محبت او را در دل ديگران بوجود آوردن و انتظار فرج و ظهورش را داشتن و علاقمند بودن به ديدارش و ذکر فضائل و مناقب آن جناب و ناراحت بودن از فراقش و حضور در مجالس و محافلي که يادي از آن جناب مي شود و ايجاد چنين مجالس و صرف مال در راه آن آقا زيرا ترويج دين خدا و شعائر مذهب است.

گفتن و خواندن شعر در مدح آن جناب و گريه و گرياندن بر فراقش و تسليم در مقابل او و صدقه دادن به نيابت از او براي سلامتي اش و حج به نيابت از آن جناب يا نائب گرفتن براي او و طواف خانه خدا به نيابت او و زيارت پيغمبر اکرم و ائمه طاهرين به نيابت از ولي عصر يا کسي را بفرستي که به نيابت از آن جناب زيارت کند. پيوسته کوشش در اطاعت آن مولي نمودن پس از هر نماز يا در هر جمعه تجديد عهد و بيعت با آن آقا نمودن.



[ صفحه 218]



4- از آن جمله رسيدگي به حال دوستان و ارادتمندان آن سرور بوسيله مال که اين خود باعث شادي آن سرور مي شود.

5- زيارت نمودن آن جناب را با توجه و سلام و صلوات فرستادن بر آن مولي مخصوصا توسل جستن و شفيع قرار دادن او را نزد خدا و پناه بردن به آن جناب و عرض نياز خدمتش کردن زيرا امروز او قطب دائره امکان و زمامدار عالم هستي است در درجه اول ما بايد در چنين موقعيتي از آن جناب غفلت ننموده و پيوسته به او که يگانه رابط بين ما و خداست توجه داشته باشيم.

6- از آن جمله مردم را راهنمايي کردن به شناسايي ايشان و مراقبت نسبت به حقوق امام و اداي آن حقوق و آراسته نمودن خود را به صفات پسنديده و دوري نمودن از اخلاق ناپسند و احترام و محبت کردن نسبت به کساني که ارتباط جسمي يا روحي با ولي عصر دارند از قبيل سادات و دانشمندان و مومنين و احترام کردن به مقامهاي اختصاصي آن جناب از قبيل مسجد سهله و مسجد اعظم در کوفه و جاهاي ديگر.

7- وقت معين نکردن براي ظهورش و تکذيب کساني که وقت تعيين مي نمايند و يا کساني که ادعاي نيابت يا وکالت در زمان غيبت کبري مي کنند.

آرزو داشتن ديدارش و دعا براي اين منظور و پيروي از اخلاق و رفتار آن جناب و زيارت سيد الشهداء و ساير ائمه و پيغمبر که اين خود احترامي است به صاحب الزمان عجل الله فرجه.



[ صفحه 219]



يا بن العسکري



اي نبي را عزت اجداد يا بن العسکري

اي علي را ارشد اولاد يا بن العسکري



چاره شد از دست اي بيچارگان را دستگير

از تو جويد شيعه استمداد يا بن العسکري



رحم کن بر غربت اسلام و بر اسلاميان

هر دو را شد موقع امداد يا بن العسکري



در کجايي العجل اي بي پناهان را پناه

نيست تاب اين همه بيداد يا بن العسکري



مرغ دل شد مبتلا چون صيد در کنج قفس

اين دل از غم کي شود آزاد يا بن العسکري



کشتن يک مادري مانند زهرا کي رود

تا قيامت از دل اولاد يا بن العسکري



بود مشغول عزاداري که ناگه آمدند

بر سرش يک عده چون جلاد يا بن العسکري



ضربت مسمار آن در شد به جايي منتهي

گشت محسن کشته بيداد يا بن العسکري



فاطمه بين در و ديوار از بي طاقتي

شد بلند از سينه اش فرياد يا بن العسکري



«هاشمي» را داغ زهرا و غم اولاد او

کرده گريان تاصف ميعاد يا بن العسکري



از هاشمي



[ صفحه 220]




پاورقي

[1] منتخب الاثر ص 499.

[2] بحار ج 13 ص 136.

[3] بحارالانوار ج 13 ص 136.

[4] منتخب الاثر ص 497.

[5] بحار ج 13 ص 138.

[6] منتخب الاثر ص 497.

[7] بحارالانوار ج 13 ص 280 قسمت ملحق به آخر بحار.