بازگشت

پيدايش مؤمنان از پشت کفار


همان طور که در داستان نوح پيغمبر و تقاضاي عذاب ملاحظه فرموديد که چندين مرتبه تقاضاي نوح به تاخير افتاد تا بالاخره عرض کرد پروردگارا اگر اينها را باقي گذاري ديگر جز کافر و فاجر نخواهد زائيد. [1] .

و همچنين وقتي که ابو جهل با پيغمبر به مجادله پرداخته بود در بين گفتار خود چنين تقاضا کرد که اگر تو پيغمبري از خدايت بخواه آتش بفرستد و مرا بسوزاند.

پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم براي قانع کردن او داستان ابراهيم خليل را



[ صفحه 206]



گوشزد کرد که وقتي او را به ملکوت آسمانها بردند از آنجا با قدرت خداوند زمين را زير نظر گرفت در آن موقع مرد و زني را در حال انجام عمل نامشروع ديد بسيار ناراحت شد آنها را نفرين کرد. دعاي او مستجاب شد باز در ضمن تماشاي زمين به نظير همين واقعه برخورد کرد براي مرتبه دوم نفرين نمود براي مرتبه سوم نيز همين نفرين را کرد تا در مرتبه چهارم که خواست نفرين کند به او خطاب رسيد که ابراهيم دست از بندگان من بردار آنها را به من واگذار زيرا اين گنهکاران خارج از سه دسته نخواهند بود.

دسته اول کساني هستند که اگر حالا گناهي مي کنند بعد توبه خواهند نمود بواسطه اينکه توبه مي کند اکنون از کيفر آنها چشم پوشي مي کنم، گروه دوم آنهايي هستند که توبه نخواهند کرد ولي از نهاد آنان فرزنداني به وجود مي آيد که آنها مومن خواهند بود فعلا از کيفر ايشان چشم پوشي مي کنم تا آن مومنان بوجود آيند دسته سوم نه توبه مي کنند و نه از پشت آنها مومني به وجود مي آيد ولي عجله در کيفر آنها نمي کنم زيرا کسي عجله در کيفر خواهد کرد که ترس از فرار کردن جاني داشته باشد.

ضمنا براي آنها عذابي آماده کرده ام مناسب با جلال و کبريائي خودم که از نفرين تو بسيار سخت تر است.

در اين موقع پيغمبر به ابو جهل مي فرمايد از پشت تو فرزندي بوجود خواهد آمد بنام عکرمه که به مقام فرماندهي مسلمانان مفتخر خواهد گرديد در صورت اطاعت خداوند مقامي بس عالي خواهد داشت [2] .



[ صفحه 207]



کسي احتمال مي داد از پشت حجاج بن يوسف ثقفي آن خونخوار سفاک فرزندي به نام حسين بن احمد بن حجاج معروف به ابن الحجاج بوجود آيد آن شاعر معروف شيعه و دوست دار خاندان رسالت که قصائد غرا و اشعار شيوا را در مدح و منقبت علي و اهل بيت آن حضرت و در نکوهش و سرزنش دشمنان آنها بگويد که از جمله قصائد او قصيده معروفه اي است که مطلع آن اين شعر است:



يا صاحب القبة البيضا علي النجف

من زار قبرک و استشفي لديه شفي [3] .



از فرزندان سندي ابن شاهک قاتل حضرت موسي بن جعفر يکي از مشاهير شعرا و ستارگان جهان ادب «کشاجم» پيدا مي شود که تحت تاثير جلوه حقيقت ولايت علي و خاندانش عمرش را با مديحه سرايي و نشر فضائل اهل بيت به پايان رساند.

پس در صورت قيام امام با شمشير و عدم تمکين کفار مومنيني را که خداوند در نهاد آنها به وديعه گذارده بوجود نخواهد آمد. آيه شريفه (لو تزيلوا لعذبنا الذين کفروا منهم عذابا اليما) به همين معني تفسير شده در تفسير صافي و برهان و بعضي تفاسير ديگر و کتب حديث و مضمون آن روايات اين است که قائم عليه السلام هرگز قيام نخواهد کرد تا ودايع خداوند خارج گردد. [4] .



[ صفحه 208]




پاورقي

[1] لا يلدوا الا فاجرا کفارا.

[2] نقل از ص 232 مجالس الموحدين و احتجاج طبرسي.

[3] اي صاحب قبه درخشان نجف هر که قبر تو را زيارت کند و از خداوند شفاي بيماري خود را بخواهد شفا داده مي شود.

[4] نويد امن و امان ص 188.