بازگشت

مهدي دومين فرزند امام علي النقي و فرزند بلافصل امام حسن عسکر


در اين مورد صد و چهل و شش حديث نقل شده که سه حديث از آن را نقل مي کنيم.

1- ابو هاشم جعفري گفت از حضرت امام النقي مي شنيدم که مي فرمود جانشين بعد از من فرزند حسن عسکري است ولي چه به شما خواهد گذشت در زمان جانشين من. عرض کردم از چه جهت فدايت شوم. فرمود زيرا او را نمي بينيد و جايز نيست نامش را ببريد پرسيدم پس با چه نام مي توانيم از او ياد نمائيم. فرمود مي گوئيد حجت آل محمد. [1] .

2- در کتاب ينابيع المودة از جابر بن عبدالله انصاري نقل کرده: در جريان مسلمان شدن جندل بن جناده و سخناني که با پيغمبر گفت و سوالهائي که کرد. مي گويد جندل گفت يا رسول الله من شب گذشته موسي بن عمران را در خواب ديدم به من فرمود برو بدست محمد خاتم انبيا مسلمان شو و چنگ بدامن جانشينان بعدش بزن جواب دادم اسلام مي آورم بلطف خدا و برکت شما مسلمان شدم اکنون بفرمائيد اوصياء شما کيانند تا چنگ بدامن آنها بزنم.

فرمود: جانشينان من دوازده نفرند جندل گفت در تورات نيز چنين يافتم عرض کرد يا رسول الله اسم آنها را بفرما. فرمد اولين



[ صفحه 86]



جانشين من پدر ائمه علي بن ابيطالب است پس از او فرزندش حسن و حسين، چنگ به دامن ايشان بزن مبادا ناداني اشخاص نادان ترا فريب بدهد وقتي علي بن الحسين زين العابدين به دنيا آمد تو از دنيا خواهي رفت و آخرين خوراک تو شربتي شير است که مي نوشي و از دنيا مي روي.

جندل گفت در تورات و ساير کتب انبيا چنين ديده ام ايليا و شبر و شبير که معني آن علي و حسن و حسين است. بفرمائيد بعد از حسين جانشين شما کيست فرمود بعد از او فرزندش علي که لقبش زين العابدين است و پس از او فرزندش محمد ملقب به باقر بعد از او فرزندش جعفر که معروف به صادق است پس از او فرزندش موسي که لقبش کاظم است و بعد از موسي فرزندش علي ملقب به رضا است بعد از او فرزندش محمد که لقب او تقي و زکي است بعد از او فرزندش علي است که ملقب به نقي و هادي است پس از او فرزندش حسن است که مشهور به عسکري است بعد از او فرزندش محمد که مشهور به مهدي است و قائم و حجت است غائب مي شود پس از غيبت قيام خواهد نمود.

وقتي ظهور کرد دنيا را پر از عدل و داد مي نمايد همانطوريکه پر از ظلم و جور شده خوشا بحال شکيبايان در زمان غيبت او. خوش بحال کساني که پايدار در محبت آنها باشند آنها کساني هستند که خداوند در کتابش فرموده هدي للمتقين الذين يومنون بالغيب سپس فرموده اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم الغالبون جندل گفت: خداي را ستايش مي کنم که توفيق معرفت اين بزرگواران را به من



[ صفحه 87]



عنايت کرد.

جندل تا زمان ولادت حضرت زين العابدين زندگي کرد در همان روزها رفت به طائف در آنجا مريض شد و شير خورد گفت پيغمبر به من فرموده آخرين خوراک تو از دنيا شربت شيري است در همان جا از دنيا رفت و در محل معروف به کوزاره در طائف مدفون گرديد.

3- صدوق در کمال الدين از احمد بن اسحق اشعري نقل مي کند که خدمت امام حسن عسکري رسيدم مي خواستم سوال از جانشين ايشان بکنم قبل از اينکه چيزي بگويم.

فرمود احمد بن اسحق! خداوند تبارک و تعالي زمين را از زمان آدم تا روز قيامت خالي از حجت براي مردم نگذاشته که بوسيله او بلا دفع مي شود از اهل زمين و از آسمان باران مي آيد و زمين برکتهايش را خارج مي کند.

عرض کردم امام و جانشين بعد از شما کيست؟ با سرعت از جاي حرکت نموده داخل خانه شد بزودي برگشت در حاليکه پسر بچه اي روي شانه داشت چهره اش چون ماه شب چهارده بود سه ساله بنظر مي رسيد. فرمود احمد بن اسحق اگر نبود مقامي که در نزد خداوند و اولياء خدا داراي اين فرزندم را به تو نشان نمي دادم او هم نام و هم کنيه پيغمبر مي باشد کسي است که زمين را پر از عدل و داد مي کند همان طور که پر از ظلم و جور شده مثل او در ميان اين امت چون خضر است و مانند ذوالقرنين به خدا قسم غيبتي خواهد نمود که نجات



[ صفحه 88]



نخواهد يافت در آن زمان مگر کساني که خداوند قلب آنها را به ايمان ثابت کرده باشد و اعتقاد راسخ به امامت او داشته باشند و او را توفيق دعا براي فرجش داده باشد.

احمد بن اسحق گفت عرض کردم آقا آيا علامتي هست که من اطمينان حاصل کنم. همان پسرک کوچک با زبان فصيح عربي گفت انا بقية الله في ارضه و المنتقم من اعدائه و لا تطلب اثرا بعد عين يا احمد بن اسحق.

من بقية الله و انتقام گيرنده از دشمنان خدايم ديگر اثري بعد از اين از من مخواه اي احمد بن اسحاق.

احمد بن اسحاق گفت از خدمت امام با شادي خارج شدم فردا برگشتم آقا خيلي خوشحال شدم از اين منتي که بر من نهادي راجع به شناسائي حجت خدا ولي آنچه فرمودي که سنت خضر و ذوالقرنين در او هست از چه جهت.

فرمود طول غيبت. عرض کردم آقا مگر غيبتش طولاني است فرمود آري قسم به پروردگار آنقدر طول مي کشد که بيشتر از کساني که قائل به امامت او هستند از اين عقيده برمي گردند و باقي نمي ماند مگر کساني که خداوند پيمان ولايت ما را از آنها گرفته و قلبش ثابت است و او را به روح خود تائيد نموده. فرمود احمد بن اسحق اين يکي از اسرار و امور پنهاني پروردگار است غنيمت بشمار و بپوشان از نااهلان و سپاس خداي را بجا آور در روز قيامت با ما خواهي بود در درجات عالي.

اين حديث در ينابيع الموده ص 458 نيز نقل شده به طوري که



[ صفحه 89]



ملاحظه مي فرمائيد در اين روايات و روايتي که قبل از اين نقل شد مخصوصا از کتاب ينابيع الموده شيخ سليمان که از دانشمندان اهل سنت است حضرت مهدي پسر بلافصل امام حسن عسکري است و پس از درگذشت امام حسن عسکري او امام و پيشواي مسلمانان و جانشين پيغمبر است. با اين خصوصيت حضرت مهدي که ما انتظار ظهورش را داريم و خداوند را سوگند مي دهيم به جاه و جلال محمد چشم ما را به جمالش روشن نمايد مهدي مشخص و معيني است و از مادر متولد شده و زنده است پدرش معين و مادرش کاملا مشخص است تمام رواياتي که در اين بخش ذکر شد از پيغمبر اکرم تا امام حسن عسکري همه بر اين قسمت دلالت داشت که امام حسن عسکري را فرزندي بنام م - ح - م - د خواهد بود که غيبت مي کند و غيبتش طولاني است و پس از سالهاي دراز از گذشت زندگي او بصورت جواني چهل ساله ظهور خواهد نمود با در دست داشتن چنين مدارکي که از تمام پيشوايان مذهب از دو طريق شيعه و اهل سنت نقل شده ديگر جاي هيچ گونه ترديدي به ولادت مهدي براي ما نيست و احتياج به اخبار خصوصي ولادت نداريم با اينکه در اين مورد نيز اخباري نقل شده که در بخش پيش گذشت.

ديگر مدعيان مهدويت از قبيل غلام احمد هندي قادياني محمد احمد سوداني که در بخش آخر کتاب آنها را معرفي مي نمائيم هيچگونه محلي از اعراب ندارند و براي ما ذره اي قابل توجه نيستند و جز راهزني از راهزنان اعتقاد و ايمان نمي باشند.



[ صفحه 90]





امروز امير در ميخانه توئي تو

فرياد رس ناله مستانه توئي تو



مرغ دل ما را که بکس رام نگردد

آرام توئي دام توئي دانه توئي تو



آن مهر درخشان که بهر صبح دهد تاب

از روزن اين خانه بکاشانه توئي تو



ويرانه بود هر دو جهان نزد خردمند

گنجي که بويرانه نهان است توئي تو



در کعبه و بتخانه بگشتيم بسي ما

ديديم که در کعبه و بتخانه توئي تو



آن راز نهاني که بصد دفتر دانش

بسيار از او گفته شد افسانه توئي تو



آن غل که ز زنجير سر زلف نهادند

بر پاي دل عاقل و ديوانه توئي تو



بسيار گوئيم و چه بسيار بگفتيم

کس نيست بغير از تو در اين خانه توئي تو



حاج ميرزا حبيب الله خراساني



[ صفحه 91]




پاورقي

[1] منتخب الاثر ص 223.